از دهه ۱۹۸۰ میلادی سرمایه داری آمریکایی به یک اقتصاد برنده تبدیل شده که در آن یک یا چند شرکت برتر از نظر فناوری انحصارات در بخش مصرف کنندگان، کارگران و رشد را در اختیار دارند. با قدرت دائمی بازار نوعی از قدرت سیاسی در تضاد با دموکراسی شکل گرفته است.
دیکتاتوریها شکنندهتر از آن چیزی هستند که به نظر میرسند: هیچ هشدار قبلی درباره فروپاشی یا کودتا وجود ندارد، اما زمانی که از راه میرسند میتوانند خشن و تکان دهنده باشند. در مقابل، دموکراسیها قویتر از آن چیزی هستند که به نظر میرسند: با ایجاد تغییر میتوانند اشتباهات ویرانگر را کنترل کنند. ما باید بر اعصاب خود مسلط باشیم و برای این قدرت ارزش قائل شویم و به اثبات درستی گفته چرچیل ادامه دهیم.
«آیا مجلس میتواند وضعیت مالیاتها را تغییر دهد؟ ایا میتواند روابط خارجی را بهبود ببخشد یا قرار است سیاستهای مالی و اقتصادی داخلی کشور را تحت کنترل بگیرد و مانع از سوء استفادههایی شود که در برخی ارکان کشور در جریان است؟ مسئله مهاجرتهای پرشمار نخبگان را نیز در سالی که گذشت داشتیم. باید دید آیا دولت و مجلس میتوانند جلوی این مهاجرتهای گسترده را بگیرند یا حتی روند مهاجرتها را معکوس کنند یا خیر. اینها مسائلی است که اکنون و در سال جدید باید برایشان برنامه ریزی شود و فردا دیر است.»
اگر "دونالد ترامپ" در ماه نوامبر برنده انتخابات ریاست جمهوری شود مطمئنا این وضعیت تشدید خواهد شد. او پس از باخت در انتخابات ۲۰۲۰ میلادی به جو بایدن متحدان سیاسی نزدیک خود با تجربه و صلاحیتهای محدود را در مناصب ارشد پنتاگون منصوب کرد. او هم چنین "مارک اسپر" وزیر دفاع آمریکا را برکنار کرد تا حدی به این دلیل که اسپر برخی از پیشنهادات جنجالی ترامپ از جمله استفاده از نیروهای فعال برای سرکوب اعتراضات به قتل جورج فلوید توسط افسران پلیس در مینیاپولیس در بهار ۲۰۲۰ را پس زده بود. اسپر در آخرین روزهای ریاست جمهوری ترامپ به قدری نگران بود که رئیس جمهور انتصاب دو زن را برای نقشهای رهبری ارشد در ارتش صرفا به دلیل جنسیت شان وتو کند که آن انتصابات را تا زمان روی کار آمدن بایدن به تاخیر انداخت.
تل آویو با موانع بی شماری روبرو می شود: از دست دادن افکار عمومی در غرب، ادامه پرونده مرتبط با ارتکاب نسل زدایی در دیوان بین المللی دادگستری، فرسایش اجماع نظر یهودیان و عصبی بودن حامیان اسرائیل تمام این عناصر حاکی از شکست استراتژیک اسرائیل هستند.
با توجه به وجود داده های زیاد در مورد ژن ها و سلول ها مدل های مبتنی بر هوش مصنوعی اکتشافات شگفت انگیزی داشته اند. آن مدل ها چه جیزی را می توانند به ما به بیاموزند؟
اکنون پس از حدود پنج ماه از عملیات اسراییل در غزه که منجر به جان باختن بیش از ۳۰ هزار نفر فلسطینی شده، اسراییل در پی حمله به رفح است ٫ آن هم به این بهانه که هنوز گردانهای نظامی حماس در آنجا حضور دارند. از طرفی اسراییل در حال برنامه ریزی برای انجام عملیاتی در جنوب لبنان است که ابعاد آن قابل حدس نیست و البته تنشها را حتما گسترش خواهد داد. بهانه این عملیات هم، ایجاد منطقه حایلی است که از حملات مشابه ۷ اکتبر توسط حزب الله در آینده جلوگیری کند.
البته بقای دولت ائتلافی نانانیاهو در گرو ادامه جنگ است. هفته پیش لاپید گفت: «ناتانیاهو مقصر است و باید پس از پایان جنگ کنار برود.» این عاملی است که انگیزه ناتانیاهو برای ادامه جنگ و جلوگیری از کاهش تنشها را بیشتر میکند. زیرا به احتمال زیاد پایان جنگ مقارن با خروج نتانیاهو از قدرت خواهد بود.
اکنون ترامپ اظهاراتی علیه ناتو و به نفع "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه داشته است. هم چنین، به نظر میرسد که او مایل است آمریکا را در حالت ناامیدی کامل برای جمع آوری رای علیه بایدن نشان دهد. وضعیت ممکن است از کنترل خارج شود. به راحتی میتوان دید که یک کشور از هم پاشیده میتواند یک بار دیگر بر روی یک عنصر توافق مشترک مبارزه با چین وحدت پیدا کند. ایالات متحده و جهان برای شکستن جنجال ۸۰ ساله خود به همه خردشان نیاز دارند.
دولت روسیه قهرمان سابق شطرنج جهان از آن کشور را در فهرست "تروریست ها" و "افراط گرایان" قرار داده است و این اتفاق بیش از ده سال پس از نقل مکان کاسپاروف به نیویورک رخ میدهد که به دلیل اختلافات سیاسی اش با پوتین رئیس جمهور روسیه به هدفی برای دولت آن کشور تبدیل شد.
اگرچه جهان درگیر جنگ ها، افزایش تنش های قدرت های بزرگ و سایر خطرات ژئوپولیتیکی است با این وجود، اکثر این عوامل تاثیری اساسی بر چشم انداز اقتصادها و بازارها در کوتاه مدت نداشته اند. با این وجود، اگر ایالات متحده به موضع تهاجمی "نخست امریکا" یعنی شعار ترامپ بازگردد ممکن است وضعیت تغییر کند.
نه نفوذ اقتصادی و نه دیپلماسی زیرکانه و نه قدرت نظامی به تنهایی برای هیچ کشوری به منظور کسب و حفظ مشروعیت کافی نیستند. برای اینکه مشروعیت حفظ شود به چیزی بیش از این نیاز است و با این فرض اساسی آغاز می شود که روح حقوق بین الملل برای طولانی کردن جنگ نیست بلکه برای پایان دادن به آن است.
علیرغم نگرانی ها در مورد امکان دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای شایان ذکر است که هنوز تنها نه کشور جهان دارای تسلیحات هسته ای هستند که بسیار کم تر از بیست و پنج کشوری است که "جان اف کندی" رئیس جمهور اسبق ایالات متحده پیش بینی کرده بود تا دهه 1970 میلادی مسلح به تسلیحات هسته ای شوند. زمانی که عدم اشاعه هسته ای در اولویت قرار گیرد کارساز است.
این خویشتن داری آشکار به این معنا نیست که حزب الله و اسرائیل خواهان جنگ نیستند. در عوض، رهبری حزب الله و اسرائیل در حال حاضر با مجموعهای از محدودیتها مواجه هستند که تا کنون ترمزی در مسیر درگیری بوده است.
تنها کاری که واشنگتن میتواند انجام دهد آن است که فداکاری کرده و برسمیت شناختن علنی یک کشور فلسطین و هشدار صریح به اسرائیل مبنی بر آن که با رد کردن این ایده آسیب قابل توجهی به رابطه امریکا و اسرائیل وارد خواهد شد را در دستور کار قرار دهد. بایدن باید نشان دهد که آغوش بازش برای اسرائیل بر سر غزه در زمانی که اسرائیل هیچ حمایت بین المللیای ندارد نمیتواند رایگان باشد. ایالات متحده حق دارد و در واقع مسئولیت دارد که خواستار همکاری اسرائیل در این اولویت ضروری باشد. در صورت عدم موفقیت واشنگتن باید محاسن رابطه ویژه آمریکا با اسرائیل را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد.
دانش تخصصی برای حل مسئله مفید است. سازگاری با چالشهای جدید نیز به همان اندازه مفید است. این صرفا یک واقعیت زندگی است که همه چیز تغییر خواهد کرد و جهان مطابق خواستههای ما نخواهد بود. بنابراین، من احساس میکنم در نهایت به یکی از دو راه میرویم: یا محدودیتهای دانش خود را میپذیریم یا دنیا را تحریف میکنیم تا آن را با داستان و روایت خود هماهنگ سازیم و فکر میکنم زمانی که دومی را انجام میدهیم اتفاقات بدی رخ میدهد.