اگر قدرت اقتصادی ما به شکلی بود که پول ملی ما «ریال» از ارزهای مسلط بر بازارهای بین المللی بود، هیچ اشکالی نداشت که اینگونه تصمیم گیری میکردیم، اما در شرایطی که ریال ما، از ارزهای بسیار ضعیف محسسوب میشود، این نوع تصمیم گیریها منطقی به نظر نمیرسد. تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس، ساعات اداری و بانکی خود را به شیوهای تنظیم میکنند که بتوانند با بازارهای جهانی در ارتباط باشند. پنجشنبه و جمعه که ما تعطیل باشیم و شنبه و یکشنبه هم آن ها، یعنی عملا چهار روز را از دست داده ایم؛ بنابراین عملا خودمان با دست خودمان، دست به فرصت سوزی میزنیم. پرسش من از مجلس که چنین لایحه را مطرح میکند، این است که در شرایطی که نیاز به رشد و توسعه اقتصادی داریم چرا طرح کاهش ساعت کاری و طرح تعطیلی روزهای مهم کاری را ارائه میکنیم؟ بسیار پسندیده خواهد بود اگر مجلس، مبنا و اساس پیشنهاد ساعات کاری و روزهای تعطیل را بر اساس پژوهشهای مستند، به اهالی رسانه و پژوهشگران ارائه کند تا بدانیم این تغییرات قرار است چه تاثیری بر اقتصاد کشورمان بگذارد
برای این که متوجه شویم ماجرای ارتباط وتاثیر حقوق و دستمزد در کشور دقیقا چیست، باید بدانیم که افزایش مالیات منجر به تورم میشود و افزایش تورم منتهی به افزایش فشار روی حقوق بگیران میشود. وقتی که مالیاتها افزایش پیدا میکند، صنوف مختلف تحت فشار قرار میگیرند. مالیات یا به شکل مستقیم از مصرف کننده (مالیات ارزش افزوده بیش از ۱۰ درصدی) صنوف و تولید کنندهها گرفته میشود. این در حالی است که هم اکنون اصناف و تولید کنندهها تحت فشار شدید رکود اقتصادی قرار دارند و تولید و فروش آنان نیز به شدت کاهش پیدا کرده است. در ضمن تورم در زمان خرید و فروش کالاهای آنان، فشاری مضاعف ایجاد میکند.
حقیقت این است که اگر ما بدهی نداشته باشیم لزوما به معنای حال خوب اقتصادمان نیست. هم اکنون کشورهایی مثل آمریکا و ژاپن بدهی دارند و این هم دروغ نیست. اما این که این کشورها بدهی دارند معنای بدی ندارد، بلکه اتفاقا از این جهت میتواند مثبت تعبیر شود که نشان میدهد کشورهای دیگر به این کشورها اعتماد دارند و در نتیجه با توجه به توان اقتصادی بالای این کشورها و توان بازپرداختی که دارند، دیگر کشورها به آنها وام میدهند.
در خصوص مسکن، برخی ابزارهای مالی وجود دارند که میتوانند به رشد بازار مسکن کمک کنند، اما مشکل این است که اصلا ابزارهای مالی، مجال فعالیت ندارند. اقتصاد ما، بسته و انحصاری است و در نتیجه ابزارهای مالی، در این اقتصاد، کارکرد خود را از دست میدهند. جالب است بدانید که عمده ابزارهای مالی، از طریق سیستمهای بانکی اعمال میشود، اما در کشورهای دیگر جهان، ساختار اقتصادی به شیوهای طراحی شده که بخش خصوصی قدرت بالایی دارد و گاهی تا ۹۰ درصد مسکن، در بخش خصوصی تامین میشود.
نرخ شمش از اکتبر ۲۰۲۳ تقریبا ۲۶ درصد افزایش یافته که ناشی از تقاضای هولناک دو مصرف کننده بزرگ جهان یعنی چین و هندوستان است.
تا پیش از تحقیقات کانمن و تورسکی اقتصاددانان تصور میکردند که افراد لزوما عقلانی هستنند بدان معنا که به دنبال نفع شخصی شان میباشند و از تمام اطلاعات موجود برای تصمیم گیری بیطرفانه استفاده میکنند و ترجیحات شان ثابت است. این در حالیست که نتیجه تحقیقات کانمن و تورسکی نشان داد که این استدلال و تصور بی پایهای میباشد. یافتههای آنان به طور مستقیم یا غیرمستقیم الهام بخش تغییرات در سراسر دنیای تجارت از جمله طراحی مجدد برنامههای اهدای عضو و بهبود در برنامه ریزی برای پروژههای زیرساختی چند میلیارد دلاری بود.
«اگر اعداد ذکر شده را در هم ضرب کنیم در سال ۱۴۰۲، در محدوده بین ۲۸ تا ۲۹ میلیارد دلار و در خوش بینانهترین حالت ۳۰ میلیاد دلار و در بدترین حالت ۲۷ میلیارد دلار درامد فروش نفت و میعانات گازی را کسب کرده ایم. این عدد پس از کسر کردن دور زدن تحریم و انتقال وجه محاسبه شده است.»
افرادی که با دیده تردید به استدلال قابلیت هوش مصنوعی برای ایجاد انفجار در رشد مینگرند میگویند هوش مصنوعی همان قدر که چشمگیر است به سادگی در مسیر جایگزینی برای همه نیروی کار نیست. آنان اشاره میکنند که هوش مصنوعی استدلال نمیکند، به صورت تحلیلی فکر نمیکند، ثبات شیء را درک نمیکند و به نظر نمیرسد این مشکلات خود به خود حل شوند.
اقتصاد کشور در سال ۱۴۰۲ نه شفاف بود و نه آزاد، متاسفانه برخی گروهها و افراد خاص، با ارتباط خود به راحتی در حوزه اقتصادی فعالیت میکنند، در حالی که برخی دیگر، به هیچ وجه چنین امکانی ندارند. یکی از علل عدم تمایل سرمایه گذاران برای حضور در اقتصاد کشور نیز، همین مسائل است. فارغ از مشکلات داخل کشور که عمدتا به همان سه گانه مرتبط میشود، ما درگیر برخی مشکلات خارجی هم هستیم، برای مثال، نتوانسته ایم مسائل مرتبط با سیاست خارجی را به شکل کامل حل کنیم و در برخی موارد، حتی وضعیت بدتر شده است. عدم ارتباط گیری درست ما با کشورهای اروپایی نیز از جمله مواردی است که به اعتقاد من میتواند در سال ۱۴۰۳ به یک پاشنه آشیل تبدیل شود. با توجه به مشکلات متعدد اقتصادی که در سال ۱۴۰۲ داشتیم، کمترین انتظار از دولت این بود که با تقویت روابط اقتصادی با کشورهای اروپایی و حل مناقشات منطقه ای، فرصتی را برای چشم اندازهای مثبت سال ۱۴۰۳ ایجاد کند
از دهه ۱۹۸۰ میلادی سرمایه داری آمریکایی به یک اقتصاد برنده تبدیل شده که در آن یک یا چند شرکت برتر از نظر فناوری انحصارات در بخش مصرف کنندگان، کارگران و رشد را در اختیار دارند. با قدرت دائمی بازار نوعی از قدرت سیاسی در تضاد با دموکراسی شکل گرفته است.
حقیقت این است که با توجه به طولانی مدت شدن مسئله جنگ اوکراین، این جنگ چندان تاثیری بر اقتصاد جهانی و بالطبع اقتصاد کشورمان در سال ۱۴۰۳، نخواهد گذاشت و میتوان گفت به لحاظ اثربخشی، تقریبا منتفی است. هر تاثیری که قرار بود از جنگ اوکراین در اقتصاد جهانی و منطقهای ببینیم در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ دیدیم. اما ممکن است، اتفاقاتی را در حاشیه جنگ غزه ببینیم که بستگی به عملکرد ایران و عملکرد طرفهای مقابل درگیر دارد. نکته دیگری که ممکن است ایران را تحت تاثیر قرار دهد و اتفاقا بسیار هم جدی است، انتخابات آمریکا است. پیروز این انتخابات میتواند اقتصاد ایران را به شدت تحت تاثیر قرار دهد و اگر از جمهوریخواهان و حتی اگر شخص ترامپ باشد، میتواند محدودیتهای اقتصاد ایران و چالشها را پرفشارتر و بیشتر کند.