bato-adv
کد خبر: ۱۲۷۲۲

بهزاد نبوی: پاترول سند افتخار ما بود

تاریخ انتشار: ۱۱:۴۷ - ۱۰ تير ۱۳۸۷


روزنامه کارگزاران: اگر حافظه ضعیفی دارید؛ به متن مذاكرات مجلس دوم شورای اسلامی رجوع كنید تا یكی از اصلی‌ترین مناقشات صنعت ایران را مرور كرده باشید. خاطره‌گویی از صنعت ایران شاید اگر سال‌ها ادامه یابد، همچنان با ناگفته‌های بسیاری همراه باشد.
 
اگر روزگاری نزاع میان دولت و مجلس برای واردات «پاترول» شكل می‌گرفت، ایامی دیگر «ال 90» همان خاطرات را زنده كرد. اگر روزگاری رضا بهزادیان در جست‌وجوی جمع‌آوری امضا برای استیضاح وزیری از بدنه دولت میرحسین موسوی بود، ایامی دیگر كاتوزیان اصولگرا در مجلس هفتم به تكاپو افتاده بود تا به بهانه «لوگان» وزیری از بدنه دولت محمد خاتمی را به پای میز محاكمه بكشاند.
 
اگر مجلس دوم و سوم با بداهه‌سرایی‌های بهزاد نبوی انقلابی‌گری را با اقتصادپیشگی پیوند می‌داد كه پاترول وارد كند ایامی دیگر وزیری از كابینه احمدی‌نژاد به مجلس رهسپار شد تا درمورد واردات خودرویی فرانسوی توضیح دهد. 

اگر بهزاد نبوی آنقدرها جسارت داشت تا از مخالفان درخواست كند دست‌های خود را برای دریافت خودروی «پاترول» بالا ببرند، ایامی دیگر وزیر صنایع دولت اصلاحات وادار شد تا جلسات شبانه خود را تا صبحدم ادامه دهد تا شاید مخالفان «لوگان» قدری عقب‌نشینی كنند و باز هم دستان خود را بالا ببرند.
 
اگر بهزاد نبوی در زمان جنگ پاترول وارد می‌كرد، وزیر صنایع دولت سازندگی در ایام تعدیل همچنان خودرو مونتاژ می‌كرد و وزیر دولت اصلاحات برای فرانسوی‌ها لیستی از امتیازها را ردیف می‌كرد تا شاید سواری با «لوگان» برای شهروندان ایرانی تنها رویایی دور از دسترس نباشد. 

اگر روزگاری داستان «پاترول» مطلع تخیل‌پردازی‌‌های راست‌گرایان شده بود، ایامی دیگر دولت با تعرفه‌های 90 درصدی همچنان در مونتاژ خودروهای خارجی عاجز مانده است. 

اگر واردات «پاترول» جرمی نابخشودنی دركتاب اقتصاد ایران بود، در دهه 80 مونتاژ خودروهای فرانسوی نه جرم كه مزیت صنعت ایران شده است. اگر ذهن‌ها تخیل‌پرداز نبودند و حافظه‌ها ماندگاری خاطرات را در خود تحمل می‌كردند، شاید اكنون بسیاری تحولات دیگر رخ می‌داد. 

اگر خاطرات شما تنها برای گنجینه دل سیاستمداران نبود شاید نیازی هم نمی‌شد كه به بهانه‌ای همچون روز صنعت، خاطرات كهنه را نو كنیم. وقتی از صنعت ایران سخن به میان می‌آید، خاطرات بسیاری روایت می‌شود. شاید یكی از این خاطرات هم كه تقریبا تمام صنعتگران آن را شنیده باشند، داستان واردات پاترول باشد. 

شما حتی در مجلس هم به این جریان اشاره كردید. داستان واردات خودروهای پاترول سال‌ها در میان فعالان بخش خصوصی ایران نقل می‌شد ولی هیچ‌گاه شما در مقام پاسخگویی برنیامدید. پس از سال‌ها شما قصد ندارید به این جریان اشاره كنید؟ 

واردات پاترول و حواشی آن در مجلس داستان بسیار مفصلی است. در آن سال‌ها درآمد كشور كم بود. به‌تبع آن با كسر بودجه هم مواجه بودیم و حتی این امكان وجود نداشت كه بودجه تدوین شود. در شورای اقتصاد صحبت شد كه چگونه كسر بودجه را جبران كنیم؟ پس از مذاكرات زیاد تصویب شد كه به بانك مركزی ارز بدهیم تا طلا وارد كرده و سكه ضرب كند. آن زمان این كار سوددهی بود. آن زمان اگر فرضا ضرب سكه برای بانك مركزی یك تومان تمام می‌شد، آن را در بازار هشت تومان می‌فروخت؛ یعنی 8 برابر سود به همراه داشت. در همان دوران وضع ارزی كشور هم خوب نبود و كارخانه‌ها ظرفیت‌های خالی داشتند. همان موقع در شورای اقتصاد مطرح كردم به جای واردات طلا، آن ارز را به وزارت صنایع سنگین بدهید. با كارخانه نیسان قراردادی بسته بودیم برای ساخت موتورهای بنزینی متوسط در حد نیسان پاترول كه یك طرح 500 میلیون دلاری بود. در شورای اقتصاد مطرح كردم كه به وزارت صنایع سنگین پول بدهید تا ما CKD نیسان پاترول را وارد كنیم و در كشور این خودرو را تولید كنیم و همان‌قدر ارزی هم كه می‌خواهید به خزانه دولت می‌دهیم. این اصل داستان بود كه پس از آن شعارهایی مانند «پاترول به جای پاترول» را مطرح كردند. 

همان زمان شما با واردات مخالف بودید ولی خودروی پاترول كه كالای مصرفی است وارد كردید. 

خیر، خودروی پاترول كالای مصرفی نیست و كالای مصرفی با دوام به حساب می‌آید. واردات CKD با واردات‌ طلا برای ضرب سكه تفاوت دارد. سكه هیچ اثر مثبتی در اقتصاد كشور ایجاد نمی‌كند. خودروی پاترول حداقل یك كارخانه را از تعطیلی نجات می‌داد. از طرف دیگر یك وسیله‌ نقلیه بیابانی هم بود. آن زمان كه همه «پرادو» سوار نمی‌شدند. 

یعنی طرح موفقی بود؟ 

بله، به‌طور كامل موفق بود. همان زمان به اندازه ارزی كه قرار بود از طریق ضرب سكه وارد كشور شود به وسیله همین طرح «پاترول» به خزانه آمد. همین كارخانه «مگاموتور» مقدمه‌اش از این طرح بود. موتور خودروهای نیمه‌سنگین همان زمان شروع به تولید كرد. این اصل داستان بود و هدف طرح هم این بود كه به صنعت كشور كمك شود. بهای «پاترول»ها نیز 550 هزار تومان بود، به‌رغم اینكه تمام آن سود متناسب با ضرب سكه را به خزانه پس دادیم ولی باز هم قیمت این خودرو معقول بود. 

اگر اجازه بدهید به فضای كنونی اقتصاد كشور هم بازگردیم. شما آیا در دوران حضورتان در وزارت صنایع سنگین با بخش خصوصی همراهی داشتید؟ 

بله، قطعا با بخش خصوصی و صنعتگران همراه بوده و هستم. سازمان اكنون هم شعار اقتصادی مشخصی دارد، استقلال، عدالت و توسعه هدف و حرف ما بوده است. این سه را نیز مكمل هم می‌دانیم و نه در مقابل هم. 

احساس می‌كنید، اكنون بخش خصوصی فعال كه شما آن را صنعتگران مولد تفسیر می‌كنید، در كشور حضور دارند یا اینكه مانند سال‌های دهه 60 همچنان بخش خصوصی‌ تجاری حرف اول را در اقتصاد كشور می‌زند؟ 

اكنون بورژوای مولد به صورت بالقوه در كشور وجود دارد. بخش خصوصی تجاری دهه 60 هم‌اكنون رشد كرده‌اند و به بخش‌های دیگر رفته‌اند. بالاخره فردی كه سال‌ها قبل تجارت خُرد می‌كرده نیز با تغییراتی مواجه شده و آن هم به سمت نوع دیگری از كار رفته است. به طور مثال در حال حاضر در بخش فولاد، نیروهای فعال بسیاری در بخش خصوصی داریم كه پیشرفت‌های خوبی در قیاس با سال‌های دهه 60 كرده‌‌اند. به یاد دارم در همان سال‌های دهه 60 فردی از بخش خصوصی به وزارت صنایع سنگین رجوع كرد و خواهان موافقت اصولی برای احداث كارخانه فولاد شد. البته او قصد كار سیاسی داشت. او برای «نبرد گرم» موافقت اصولی می‌خواست. براساس قانون هم احداث كارخانه «نبرد گرم» تنها در اختیار دولت بود. وزارت صنایع سنگین هم نمی‌توانست با این درخواست موافقت كند. به او گفتم هر چه می‌خواهی درخواست كن ولی این یك مورد از اختیار ما (وزارت صنایع سنگین) خارج است. این فرد سر همین جریان خیلی هم شلوغ كرد. او قصد داشت براساس ادعاهایی كه می‌كرد یك میلیارد تومان در این زمینه سرمایه‌گذاری انجام دهد ولی در نهایت نشد. حالا پس از سال‌ها خبردار شدم كه همین فرد به سراغ احداث كارخانه شیرآلات بهداشتی رفته و اتفاقا كارخانه خیلی عالی احداث كرده است. اما آن زمان قصد داشت كه تنها دعوای سیاسی انجام دهد. سیاست‌های آن دوره ایجاب می‌كرد اگر فرد سرمایه‌گذاری در رسته صنعتی موقعیت كار پیدا نكرد سراغ بخش دیگری برود ولی اكنون شرایط مانند آن دوره نیست چرا كه اگر در حال حاضر به صنعتگری اجازه فعالیت داده نشود، او به سرعت سرمایه‌های خود را به خارج انتقال می‌دهد؛ مثلا به دوبی می‌رود و برج‌سازی می‌كند. 

الان اگر شما به دوبی بروید، تمام راننده‌های تاكسی مانند عربستان، فارسی حرف می‌زنند. اینقدر ایرانی به دوبی رفته كه تبدیل به بازار ایرانی‌ها شده است. بالاخره وقتی كسی سرمایه در اختیار داشته باشد و قصد كار اقتصادی هم دارد، نمی‌تواند شرایط موجود كشور ما را تحمل كند، بنابراین به جاهای دیگر می‌رود. اما به هر حال توان بخش خصوصی صنعتی كشورمان در قیاس با سال‌های دهه 60 و 70 بسیار بهتر شده است. برای نمونه در بخش فولاد و خودروسازی كار حداقلی آغاز شده است. 

خودروسازی؟ 

بله، بالاخره در زمینه مونتاژ همین بخش خصوصی كارهایی را شروع كردند و نسبت به سال‌های قبلی هم بهتر شده‌اند. به هر حال آنها به مرور بهتر می‌شوند. اگر سیاست‌های كلان اقتصادی كشور اصلاح شود و این بحرا‌ن‌ها از بین برود، بخش خصوصی صنعتی كشور می‌تواند توان بالاتری پیدا كند. 

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین