bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۴۸۲۲۶

زخم زمین در اصفهان چقدر کاری است؟

تاریخ انتشار: ۰۳:۵۳ - ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲
آمد، نعره كشيد و رفت. حالا تنها بدن‌هاي باد كرده و كبود مانده و يك عروسك خاكي معلول وخرابه‌هايي كه ديگر نمي‌شناسي. بهت زده رنجور.غم ناخوشي دلزدگي‌هاي ديروز و امروز؛ درد، آه.اين تمام چيزي است كه از زلزله مي‌ماند. بعد از سراوان، زلزله‌اي كه درسيستان به خيرگذشت،حالا پاي زلزله به اصفهان بازشده؛ همان استاني كه بهبهاني،عضو كميسيون عمران چندي پيش عنوان كرد كه روي 16 گسل قرار دارد،اما دراين ميان اصفهاني‌ها با زلزله اخت نشده‌اند، آنها وقتي آخرين بارطعم زلزله را چشيدند فقط توانستند راه خيابان را پيش‌بگيرند يا دركوچه و برزن منتظر آمدنش باشند، برخي هم به بودنش اهميت ندادند،اما زلزله آمد.

همين زير گوش اصفهان هم آمد. لرزاندمان.هميشه مي‌لرزاندمان، اما گوش‌مان هنوزهم بدهكارنيست. حواسمان نيست كه اصفهان با 6هزارو400 هكتاربافت فرسوده فقط به يك تلنگرنيازدارد،چون معلوم نيست زخم زمين چقدركاري خواهد بود وچند نفرقراراست زيردست و پاي پيربافت‌هاي لرزان و فرسوده اصفهان جان بدهند؟ ياد گرفته‌ايم توپ را به زمين اين وآن بيندازيم، وقتي كه بودجه واعتبارات مي‌شود پاشنه آشيل، بافت‌هايي كه قرار است با زلزله، قصه شان تمام شود كه نمي‌شود.
 
 خانه‌هاي تار عنكبوتي
داستاني كه مردم مناطق مختلف اصفهان را درگير كرده است، بالاوپايين شهرفرقي نمي‌كند، همه جا هست. خانه‌هاي تارعنكبوتي كه با هر لرزه‌اي تن‌شان مي‌لرزد، چه برسد به زلزله. كمتر كسي است كه تكان‌هاي زلزله را تجربه نكرده يا از هياهوي آن به هراس نيفتاده باشد، خب اينها خاصيت زلزله است. ترس و فرار. زلزله‌اي كه گفته مي‌شود بايد هرچند سال بيايد تا انرژي زمين تخليه شود.
 
مخالفان سكوت
 زلزله واقعيتي است كه اين روزها همه مخالف سكوت در برابر آن هستند، حتي اعضاي شوراي اسلامي شهر،در روزهايي كه گرمي انتخابات همه مسئولان را به سخنراني‌هاي داغ كشانده است.
 
كساني كه اين‌بار شمشيرها را از رو بسته‌اند تا با انتقاد صريحانه ازدولت نوك تيز پيكان را به سمت مسكن مهر ببرند و بگويند: «به جاي سرمايه‌گذاري روي اين پروژه‌ها بايد به فكر بافت‌هاي فرسوده بود.»
 
به اعتقاد بهبهاني، عضو كميسيون عمران شوراي اسلامي شهر اصفهان كه اين روزها كمي جدي‌تر به اين مقوله نگاه مي‌كند: «طي 10 سال، قراربود سفره اين بافت‌ها جمع شود، اما با اين اوصاف اگر 50 سال ديگرهم بگذرد اين بافت‌ها به حال خود گذاشته خواهند شد و با جان و مال مردم سرو كار خواهند داشت.» حرف او زياد هم نا‌بجا نيست وقتي كه در ساختمان‌هاي باسمه‌اي شب را روزمي‌كنيم و صبح را شب. ساختمان‌هايي كه حالا درهر گوشه از شهر نه فقير مي‌شناسد ونه غني. فقط واقعيتي است كه سال‌هاست درمورد آن سكوت شده است. دركشوري كه هنوز بي‌رمق‌ترين تكان‌هاي زمين آدم‌ها را يا مي‌كشد يا زخمي مي‌كند و ساختمان‌ها درروستاها و شهرها با نسيم زلزله آوار مي‌شود، شايد دانستن برخي نكات واستفاده از تجربه ساير كشورها ميزان تلفات را كاهش دهد، تجربياتي كه بايد با مقررات خاصي ازجمله مقررات ملي ساختمان ساخته شوند، اما بسياري ازپيمانكاران وبساز بفروش‌ها به اين نكته اهميت نمي‌دهند چه برسد به بافت‌هاي فرسوده‌اي كه قراراست بازسازي شود و وام‌ها و تسهيلاتي كه چندان دندانگير نيست مانع مي‌شوند.
 
وقتي همه خوابيم
 حالا وقتي اين يقين هم باشد كه ۶۰درصد زلزله‌ها درشب روي مي‌دهد، وقتي كه همه خوابيم! غفلت معني ندارد. شايد زلزله اصفهان اين‌بار به خيرگذشت وفردا وهمان شب همه به آن خنديديم، اما معلوم نيست بارديگربازهم بتوانيم به اين حادثه تلخ يا واقعيت نابهنجارلبخند بزنيم.
 
واقعيتي كه عباس حاج‌رسولي‌ها، رئيس شوراي اسلامي شهراصفهان در مورد آن به هشت سال پيش نقب مي‌زند، زماني كه برنامه‌ريزي براي نوسازي بافت‌هاي فرسوده آغاز شد و بر اساس برنامه‌ريزي‌هاي انجام شده بايد تاكنون انجام مي‌گرفت، اما متاسفانه توجهي به آن نشده و حالا به گردن بودجه افتاده است. بودجه‌اي كه براي مردمي كه دردل اين بافت‌ها هم زندگي مي‌كنند نيست.سرمدي يكي از كساني است كه در همين خانه‌ها زندگي مي‌كند؛ شانه‌اش را بالا مي‌اندازد و مي‌گويد: «درخانه عنكبوت زندگي مي‌كنيم با يك باد و باران مي‌ريزد روي سرمان. نياز به زلزله نيست اين خانه از پاي بست لرزان است.»
 
تن‌مان مي‌لرزد
نگاه مي‌كند به شكاف‌هايي كه توي ستون‌ها جا خوش كرده‌اند، شكاف‌هايي كه هرروزعميق ترمي‌شود: «تن‌مان مي‌لرزد هر روز، هر باربا گذر يك نيسان هم اين ستون‌ها انگار مي‌خواهند از ما جان بگيرند.»
 
منازلي كه دراين بافت‌ها قراردارد، به‌طورمعمول با چند پله به حياط مي‌رسد. حياط‌هاي قديمي با ديوارهاي كهنه و سقف‌هايي كه خيلي وقت است بازنشسته شده‌اند و ديگر قدرت ماندن و بودن ندارند.
 
ابن سينا ومحله‌هاي اطراف آن تنها بخشي از محدوده وسيعي ازمركزاستان وديگر شهرهاي پرجمعيت استان را شامل مي‌شود كه بافت فرسوده نام دارد.
 
«زندگي زيرسقف‌هاي لرزان يعني هرروز طعم مرگ را چشيدن.» كاظمي،خودش هرباركه اززيرسقف اتاق حياط مي‌گذرد با اين مسئله روبه‌رومي‌شود: «نه مي‌توانيم اين خانه‌ها را بفروشيم ونه مي‌توانيم آنها را تخريب ودوباره‌سازي كنيم.»بازنشسته است و پول بازنشستگي نه كفاف وام مي‌دهد و نه بازسازي خانه عنكبوتيش را.
 
 نبود بودجه و فقر
نبود بودجه و فقر ساكنان اين محله‌ها باعث شده كه بافت‌هاي فرسوده همچنان گسترش يابند، كاظمي مي‌گويد: «زندگي دراين مكان يعني پذيرفتن خطررويارويي با هر نوع حادثه و اين ادعا به هيچ وجه بزرگنمايي موضوع نيست.»
 
با نگاهي به بافت فرسوده اين مناطق يك چيز عايدت مي‌شود اينكه اگر در اين منطقه، در اثر زلزله يا بقيه مسائل، آتش سوزي رخ دهد يا سقفي فروبريزد،امكان ورود خودروهاي آتش‌نشاني، آمبولانس وهرگونه كمك ديگربه علت بافت خاص و تراكم جمعيت وجود ندارد يا محدود است.
 
«نه كسي ازما مي‌خرد و نه ما خودمان توانايي اقدام به ساخت وسازداريم تا هنگامي كه شركت عمران ومسكن‌سازان استان براي ارائه طرح و نقشه يا تملك زمين اقدام نكند، مجبور هستيم زير همين سقف‌ها زندگي كنيم.»
 
مالكان خانه‌هاي قديمي و فرسوده اصفهان،مشكل اصلي‌شان را نداشتن سند، يا اسناد مجهول، قولنامه‌اي و پيچ و خم‌هاي انحصار وراثت عنوان مي‌كنند، مسئله‌اي كه بازسازي اين بافت‌ها را در انحصار قرار داده و وقتي به شكل قديمي و نامناسب پلاك‌ها، معابر كم عرض و پر پيچ و خم و نبود زير ساخت‌هاي لازم براي رساندن امكانات اضافه مي‌شود، نوسازي را به رويايي دست نيافتني تبديل مي‌كند.
 
اكثر ساكنان اين مناطق اتباع خارجه هستند.آنهايي كه كمي دست‌شان به دهن‌شان مي‌رسيده خانه‌هاي لرزان‌شان را اجاره داده‌اند و به مناطق ديگر شهر كوچ كرده‌اند اما بسياري هم هستند كه با دست و پنجه نرم كردن با تمام مشكلات مانده‌اند، مشكلاتي كه نه فقط از لحاظ فرهنگي بلكه ابعاد اجتماعي بسياري را هم گريبان‌گيرشان كرده است. همه اينها در حالي است كه اصفهان، شهري تاريخي است و بافت‌هايي كه بر پيشاني خود نام فرسودگي را دارند گاهي تاريخي را به دوش مي‌كشند.

منبع: تهران امروز
برچسب ها: اصفهان زلزله گسل
bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو