کارگزاران: سیدمحمد خاتمی دیروز برای نخستینبار از پیشنهاد خود به احمدینژاد در زمان واگذاری مسوولیت دولت خبر داد كه در آن، از ضرورت تحول اقتصادی و بهینهشدن وضع یارانهها سخن گفته بود.
رئیسجمهور پیشین ایران در بخشی از این مصاحبه كه به بحث گفتوگوی تمدنها اختصاص داشت، گفت: در آخرین دیداری كه همان سه سال پیش با آقای رئیسجمهوری داشتم، ایشان به من گفتند كه اولویتها از نظر شما چیست و در آنجا بعضی مسائل را مطرح كردم كه ایشان هم به دقت توجه كردند، من اصلا اسمی از گفتوگوی تمدنها نبردم، ایشان انتظار داشتند كه من بگویم مسئله گفتوگوی تمدنها مهم است، اما من بیشتر به مسائل علمی و پیشرفت كشور اشاره كردم و همانجا گفتم نتوانستم یارانهها را بهینه كنم و عنوان میكنم كه موافق تحول اقتصادی و بهینه كردن یارانهها هستم، منتها اگر حرفی هست در شیوه است تا مردم هزینههای سنگین نپردازند.
خاتمی در این گفتوگو همچنین با تاكید بر ضرورت برآمدن رئیسجمهوری اهل گفتوگو و معتقد به اصول دموكراسی در داخل و تنشزدایی در صحنه جهانی، تاكید كرد كه پیششرط انتخاباتی با حضور اكثریت مردم، گشوده شدن فضا و درك حساسیت موقعیت در نزد انتخابكنندگان و انتخابشوندگان است.
وی در بخشی از گفتوگوی خود با سایت باران در پاسخ به این پرسش كه «پیشنهادتان به رئیسجمهوری آینده ایران برای چگونگی پیگیری مقوله گفتوگوی تمدنها چیست؟»، گفت: اگر در انتخابات آینده كسی برگزیده شود كه تفاهم بیشتری با این موضوع داشته باشد، طبعا امكانات بیشتری را برای بسط نظریه گفتوگوی تمدنها به كار میگیرد و بهخصوص در كشورهایی مثل ما كه همهچیز دولتی است و اگر دولت تفاهم در این زمینه داشته باشد، برای گفتوگوی تمدنها میتوان خیلی آسانتر و ارزانتر كار كرد و اگر این تفاهم نباشد مشكلاتی ایجاد میشود، كما اینكه امروز امكانات من در زمینه گفتوگوی تمدنها در حد صفر است و از امكاناتی كه در دوران ریاستجمهوری داشتم به اندازه یك ذره و یك قران استفاده نكردم.
كما اینكه خیلی از سازمانها و موسسهها از امكانات دولتی برای كارهای پژوهشی، علمی و حتی خیریه خود استفاده میكنند و در این زمینه كتابخانهای را كه با اشك چشم و خوندل تهیه كردیم و فاخرترین كتابخانه در زمینه مسائل مربوط به گفتوگوی تمدنها به شمار میآید و 30 هزار جلد كتاب داشت را كاری نكردم كه در دوران ریاستجمهوری به موسسه گفتوگو تمدنهای خودم منتقل كنم.
بنابراین اگر دولتی بود كه به نظریه گفتوگوی تمدنها اعتقاد داشت خیلی ساده میتوانستیم از این امكانات مشروع استفاده كنیم. وی افزود: در انتخاب آتی ریاستجمهوری ایران اگر كسانی كه میآیند واقعا به حق حاكمیت مردم معتقد باشند، دموكراسی گسترش پیدا میكند، اگر به آزادی بیان پایبند باشند، وضع مطبوعات بهتر میشود، اگر به بخش خصوصی و تولید و سرمایهگذاری معتقد باشند این بخش رشد میكند و اگر به جامعه مدنی اعتقاد داشته باشند تشكلهای صنفی، فرهنگی و اقتصاد در این مملكت رشد میكنند و اگر هم به تنشزدایی تاكید داشته باشند فعالیتهایی كه در عرصه بینالمللی است از جمله مقوله گفتوگوی تمدنها رشد میكند، قطعا نظر و جهتگیری دولتها در پیشرفت مقوله گفتوگوی تمدنها موثر است و اگر نباشد تنگنا خواهیم داشت و اگر باشد با تسهیلات بیشتری كار انجام میشود. خاتمی در عینحال تاكید كرد: «همه این امور بستگی به این دارد كه چه میزان فضا برای حضور مردم در عرصه باز شود، زیرا اگر مردم كم به عرصه بیایند با وجود آنكه انتخابات با هر میزان مشاركت مشروع است، اما كسی كه با این آرای كم میآید به هیچوجه نماینده اكثریت نخواهد بود، همچنین امیدوارم كسانی كه در انتخابات حاضر میشوند چه انتخابكنندگان و چه انتخابشوندگان بدانند كه در چه موقعیت حساسی قرار داریم و اولویتها چیست و مردم هم بیایند و بهآن چیزی كه به مصلحت كشور است رای دهند تا رئیسجمهوری آینده با دست باز برای آینده كشور تصمیمگیری كند».
چند پرسش و پاسخ مهم دیگر این گفتوگو از این قرار است:
مهمترین موانع مخالفان نظریه گفتوگوی تمدنها چه افراد و طیفهایی را شامل میشوند؟
جنگطلبان چه در این سوی دنیا و چه آن سوی دنیا با نظریه گفتوگوی تمدنها مخالف هستند، تندروهای دنیای اسلام كه نمونه آن را در ایران داریم، معتقدند كه گفتوگوی تمدنها ممكن نیست و باید جنگ كنیم و میگویند آنها كفارهستند و باید با آنها بجنگیم. از آن سوی دنیا نیز جنگطلبان میگویند اینها تروریست هستند و باید با آنها جنگید.
جنگطلبان یك منطق دارند؛ چه خود را پشت عناوین مقدس و دینی پنهان كنند و چه چهره حقوق بشری و انسانی به خود بگیرند. اما من معتقدم وجدان بشری نظریه گفتوگوی تمدنها را قبول دارد و در لایههای زیرین وجدان جامعه بشری مسئله گفتوگوی تمدنها تلاشهای خود را برای دستیابی به صلح پیگیری میكند.
گفته میشود نظریه گفتوگوی تمدنها در دوران دولت اصلاحات سیاست خارجی ایران را در موضع انفعال قرار داد. چقدر تاثیر مقوله گفتوگوی تمدنها را بر دستگاه دیپلماسی دوران اصلاحات، آن هم به این شكل را قبول دارید؟
خب بالاخره حرف زدن هزینهای ندارد. خیلی حرفها زده میشود، دروغهایی گفته میشود و ادعاها مطرح میشود كه در مورد آن وجدان جامعه و تاریخ قضاوت میكند كه كدام سیاست در موضع عزت ملت ایران بوده است و كدام سیاستها منافعی را برای مردم دربر نداشت. البته نمیخواهم به انگیزهها رجوع كنم تصورم این است كه همه حتی آنهایی كه حرفهای بیاساس میزنند، قصد خیر دارند، اما نمیدانند كه حرفهای آنها چه هزینهای دارد. دو سال قبل حرفهایی زده شد كه در همان زمان سردمداران اسرائیل گفتند این بزرگترین هدیهای بود كه به اسرائیل داده شد، گرچه ظاهر قضیه حرفهای تند و تیز و ضداسرائیلی و ضدغربی بود و با قصد خیر هم بیان شد، اما بهترین هدیه برای تثبیت اسرائیل به شمار میرود. ما معتقد بودیم و سعی كردیم ایران به عنوان كشوری كه كانون انقلاب بوده، كانون استقلالخواهی، آزادیطلبی و پیشرفتخواهی باشد و در مقابل مطامع بیگانگان هم بایستد و شیوههایی كه مناسب وضعیتش هست را انتخاب كند، اگر سیاست تنشزدایی را در عرصه سیاست خارجی انتخاب كردیم به معنی سازش نبود و در راستای دفع مخاطرات و هزینهها از كشور بود، بدون اینكه هزینهای را پرداخت كنیم یا از اصول و منافع تنزل كنیم. در اینجا لازم میدانم خاطرهای را نقل كنم دو سال قبل كه به آمریكا سفر كردم یك سخنرانی در دانشگاه هاروارد داشتم كه دوستان بسیار نگران بودند، چون در آنجا یهودیان زیادی حضور دارند و ثبتنام برای شركت در مراسم سخنرانی از طریق اینترنت و آزاد انجام شده بود و هیچ گزینشی انجام نشد و حتی تعدادی از آنها با كلاهای مخصوص یهودیان در جمع حاضر شدند و در مقطعی كه مصادف با طرح مسئله هولوكاست از جانب ایران بود سوالهای تندی را نیز مطرح كردند، اما بعد از این جلسه یكی از نویسندههای معروف بوستونگلاب كه یكی از روزنامههای معروف بوستون است و خیلی مخالف سفر من به آمریكا بود، نوشت كه خیلی برای ما شگفتانگیز و دردآور بود كه خاتمی به اینجا آمد به شدت از آمریكا انتقاد كرد، برایش كف زدند، به شدت به اسرائیل و صهیونیست حمله كرد، مورد تشویق قرار گرفت و از حزبالله به شدت دفاع كرد باز هم مورد تشویق قرار گرفت و ما فقط دعا میكنیم آدمهای مثل او كه بسیار خطرناك هستند، بر سر قدرت نیایند. آیا این انفعال است؟ آیا اینكه نماینده ملت ایران برود و حرفهایی را بزند و محكم هم حرف بزند و كمترین هزینه را از جیب ملت نپردازد، انفعال است؟ آیا موضعگیریهای تند و تیز و حسابنشدهای كه هزینه فراوان برای ایران داشته باشد و به هیچیك از اهدافش نرسد و صرفا ملت با پرداخت هزینههایی در وضعیتی قرار بگیرد كه زندگی برایش سختتر شود و به تولید، اشتغال و بازارش لطمه بخورد و امید به زندگی كم شود دیپلماسی فعال است؟
اصول و معیارها مشخص است، ما سربلندی، استقلال و عظمت و پیشرفت این نظام و انقلاب را میخواهیم از آن دفاع كرده و میكنیم و یك كلمه از آن كوتاه نیامده و نمیآییم و سعی كردیم كه كسب منافع با كمترین هزینه باشد، كه البته گاهی هزینههایی را هم داشته و من فكر میكنم كه این حرفهایی كه در مورد سیاستهای دولت اصلاحات زده میشود، چندان مهم نیست مهم قضاوت تاریخ است و ما برای عزت و عظمت ایران تلاش كرده و میكنیم.
با توجه به برخوردهای بعضا سیاسی و كملطفیهایی كه ظرف چند سال اخیر با نظریه گفتوگوی تمدنها صورت گرفت، برای استفاده از ظرفیتهای واقعی این نظریه در داخل به عنوان مبدع این نظریه جهانی چه پیشنهادی دارید؟
در آخرین دیداری كه همان سه سال پیش با آقای رئیسجمهوری داشتم، ایشان به من گفتند كه اولویتها از نظر شما چیست و در آنجا بعضی مسائل را مطرح كردم كه ایشان هم به دقت توجه كردند، من اصلا اسمی از گفتوگوی تمدنها نبردم، ایشان انتظار داشتند كه من بگویم مسئله گفتوگوی تمدنها مهم است، اما من بیشتر به مسائل علمی و پیشرفت كشور اشاره كردم و همانجا گفتم نتوانستم یارانهها را بهینه كنم و عنوان میكنم كه موافق تحول اقتصادی و بهینه كردن یارانهها هستم، منتها اگر حرفی هست در شیوه است تا مردم هزینههای سنگین نپردازند. رئیسجمهوری بعد از آنكه حرفهای من تمام شد گفت پس گفتوگوی تمدنها چه میشود و من گفتم احساس كردم كه گفتوگوی تمدنها مربوط به دوره من بود و مركز را به بعضی ارگانها واگذار كردم و قصد دارم كه یك مركز خصوصی تاسیس كنم. ایشان گفتند مسئله گفتوگوی تمدنها مهم است و باید پیگیری شود.
پس نمیتوانم بگویم همه با آن مخالفند و اگر هم كمعنایتی هست بیشتر در لایههای پایینتر است. من در ایران و خارج كشور نظریه گفتوگوی تمدنها را پیش بردم و پیگیری میكنم و هنوز هم معتقدم در دانشگاههای ما توجه به مسئله گفتوگوی تمدنها جدی است و دهها مقاله و پایاننامه در این زمینه نوشتهاند.
با توجه به روحیه جنگطلبانه بوش انتخابات ریاستجمهوری آمریكا را از چه جهت به سود پیشرفت مقوله گفتوگوی تمدنها میدانید؟
در آمریكا یك سلسله اصول كلی وجود دارد كه فكر نمیكنم با جابهجایی مسوولان و حتی احزاب عوض شود، ولی با توجه به اینكه یك طرف قضیه بیشتر شعار حقوق بشر و مسائل انسانی را میدهد و بهخصوص اینكه كاندیدای جوانی را آوردهاند كه برای بهبود جایگاه و آبروی آمریكا در جهان تلاش میكند تصور میكنم آمدن او علاوه بر اینكه به جهان اجازه میدهد از دست آمریكا نفس بكشد برای آبرو اعتبار هم خوب است زیرا این كشور طی سالهای اخیر خیلی اعتبار خود را از دست داده است، اما در نهایت نتیجه انتخابات آمریكا چه بشود و چه كسی در انتخابات این كشور موفق شود قابل پیشبینی نیست.
ما هم نباید خیلی به این امید باشیم كه در كجای دنیا چه اتفاقی میافتد، گرچه باید هشیار باشیم، اما مهم این است كه ما سرنوشت خود را در داخل كشور رقم میزنیم، اگر حرمت این مردم را در عرصه بینالمللی حفظ كنیم و در داخل برای آنها انگیزه كار و اشتغال ایجاد كنیم ایران قدرتمند خواهیم داشت و خیلی برای ما سیاستهای حاكم بر دنیا مهم نخواهد بود.
اما اگر از مردم جدا شویم و خواستهای آنها را نظر نگیریم و این احساس در مردم ایجاد شود كه وضعشان بدتر شده و آینده خوبی در انتظارشان نیست آن وقت بیشتر آسیبپذیر خواهیم بود، بر این اساس باید بیشتر به داخل كشور و مسائلی كه در داخل داریم توجه كنیم، البته باید از موقعیتهای بینالمللی حداكثر استفاده را نیز كرد.