bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۰۸۸۴
قطعات یدکی بدن انسان ها در خدمت سلامت !

قیمت قطعات یدکی انسانی در فرانسه

تاریخ انتشار: ۱۴:۳۸ - ۱۳ اسفند ۱۳۸۷

به گزارش سرویس بین الملل فرارو، هفته نامه فرانسوی اکپرس، در گزارشی به تجارت قطعات مختلف بدن انسان در این کشور پرداخته و با ذکر قیمت آن ها، ملاحظات اخلاقی و حقوقی این سوداگری را مورد بررسی قرار داده است.

گزارش را در زیر بخوانید:

آلبرت، مرد 52 ساله و صنعتکار شهر بزانسون که از بیماری سرطان خون شفا یافته است، میگوید: "چیزی نمانده بود که بمیرم."

پزشکان چند هفته ای بیش او را زنده نمی دانستند و آخرین تلاش خود را برای مداوای او از طریق پیوند خون بندناف انجام دادند. به آلبرت، سلول های بنیادی برداشته شده از یک بند ناف، تزریق شد. اگر او امروز زنده است، به یاری دختر کوچکی است که در یک زایشگاه اطراف شهر خود به دنیا آمد. سلول های جنین کودک ، مغز استخوان وی را فراگرفتند و سیستم ایمینی تخریب شده به وسیله بیماری او را بازسازی کردند.

آلبرت می گوید:"من حتی اسم کوچک او را نمی دانم ولی ژن های او را در خون خود دارم." این عبارت به طور دقیق درست است: کلیه افراد پیوند شده درگلبول های سفید خود ژن هایی از فرد دهنده را دارند. در مورد آلبرت دی ان ای نوزاد ناشناس و کرموزم های مونث وی در رگ های او جریان دارند. از دیدگاه صرف خونی، صنعتکار بزانسونی یک ... زن است. وی می گوید:" اگر می خواستم در بازهای المیپیک شرکت کنم، شاید این امر مساله ای برایم ایجاد می کرد؛ زیرا ورزشکاران باید آزمایش شوند. اما به جز این مورد تغییر دیگری نکرده ام."
در فرانسه ، همچون در خارجه، هزاران بیمار با استفاده از درمان های موسوم به " تجدید کننده" با سلول های بنیادی، این سلول های ناشی از بند ناف و قادر به تجدید اعضا و بافت ها ، نجات یافته اند. درمان های زیستی، فنونی که با استفاده از سلول های زنده و تولیدات حاصل از جسم اسنان به مداوا می پردازند،از دیدگاه علمی تازگی ندارند. در قرن نوزدهم در زمان لویی پاستور این شیوه استفاده به اوج خود رسید و سپس فراموش شد و به دلیل افتضاحات مربوط به خون آلوده و هورمون رشد شهرت بدی پیدا کرد.
صورت مساله دوباره طی سال های اخیر تغییر یافت: رمز گشایی از دی ان ای انسان و تحقیقات در زمینه جنین شناسی به کشف های زیادی انجامید و راه را برای آنچه برخی یک " انقلاب طبی" و یا " دوران جدید کیمیاگری سلولی" می دانند، گشود. بدین ترتیب ، پیوند های سلول های بنیادی به عنوان بدیلی برای پیوند مغز استخوان و مداوای سرطان خون وبرخی دیگر از انواع سرطان رایج شده است .
پس از نخستین پیوند خون بند ناف، که در سال 1987 میلادی توسط پروفسور الیان گلوکمن در بیمارستان سن لویی پاریس انجام شد، بیش از ده هزار بیمار چون آلبرت از این شیوه مداوا برای بهره مند شده اند. و تا نهایی شدن شیوه های مداوا برای بیماری های دیگری که هنوز در مرحله آزمایش قرار دارند، ولی امید بسیاری را ایجاد کرده اند، سلول های بنیاد کارآیی دارند. سلول های بنیادی قادرند سوختگی های عمیق را از نو بسازند،
نرون های افراد مبتلا به بیماری پارکینسون را دوباره احیا کنند، استخوان های شکسته را جوس بدهند و یا ماهیچه قلب را پس از یک انفارکتوس ترمیم کنند.
این سلول ها که تصور می شود خاصیت آب چشمه جوانی را دارد، به یک ماده اولیه بسیار مورد علاقه مبدل شده است. این ماده ای گرانبهاست و همواره راه های دیگری را بریا استخراج آننه تنها در بافت های جنینی بلکه به میزان کمتری در بیشتری اعضا و بافت های سالمند( ماهیچه، چربی،دندان ها...) می یابند.
به همین علت ، برخی شرکت های امریکایی به بهره برداری از این معدن ، گاهی بسیار دور از انتظار ، پرداخته اند." شرکت کریو- سل " فلوریدا نگهداری خون... قاعدگی را به زنان توصیه می کند!
تبلیغات بر سیات این شرکت می گوید:" خانم ها ، دیگر معجزه ماهانه خود را هدر ندهید. این خون دارای سلول هایی است که می تواند شما را مداوا و یا جوان تر سازد." در ازای 499 دلار مشتریان جعبه ای حاوی وسایلی خاص جمع آوری خون دریافت می کنند که باید به شرکت بازگردانند. هر ساله 99 دلار هزینه برای نگهداری فریزرها درخواست می شود.
یک شرکت تگزاسی ، "بیوایدن"، از اولیا دعوت به فریز کردن دندان های شیری فرزندان خود می کند( هر دندان 600 دلار ): سلول های بنیادی درون دندان ها می تواند در معالجه پوسیدگی و یا رشد دوباره دندان های شکسته به کار آیند!
شرکت های دیگری در نگهداری ریشه های مو و یا چربی استخراج شده از عمل لیپوساکشن تخصص یافته اند.
هیچ چیز از دست نمی رود و همه چیز تبدیل می شود: یک صنعت واقعی بازیافت اجزای بدن انسان به دور سلول های بنیادی و هم چنین بافت ها و بسیاری دیگر از بخش های بدن به وجود آمده است. از این پس، در اتاق های عمل،"زباله هایی " را که سابقا دور می ریختند، چون پوست، رگ ها ، تاندون ها ، سر استخوان های ران، پوست ختنه ها و یا والوهای قلب، حفظ می شوند... این پس مانده ها پس از فرآوری در جراحی های دیگری دوباره مورد استفاده قرار می گیرند، چه برسد به اعضای کامل چون ریه، کبد،کلیه،قلب پانکراس ، که کمبود آن ها توریزم پزشکی وقاچاق های شرم آور را ایجاد کرده است. این تولیدات پس از فریز شدن ذخیره سازی و تبدیل ، در سرتاسر جهان به صورت بسته ای پستی مبادله می شوند.

این "بازار قطعات یدکی انسانی" البته مسائلی اخلاقی را به وجود می آورد.آیا باید به اهدا کنندگان پول پرداخت کرد؟ آیا حق تجارت بااین مواد را داریم؟ چه کسی به آن دسترسی دارد؟ و به چه قیمتی؟

پرفسور کلود هوریه ، رئیس موسسه کوری و نخستین سناتور تهیه کننده لایحه قانونی سال 1984 میلادی، درباره اخلاق زیستی و سپس قانون سال 1988 میلادی مبنی بر غیر قانونی بودن تجارت اعضای بدن، می گوید:گویی قوانین بازار و جهانی شدن در حال در برگرفتن موجودات زنده است. بدن انسان یک ماده اولیه نیست . درآغاز کار حتی متخصصان نمی توانستند تحولات کنونی را تصور کنند. به نظر من ، علاقه مفرط به طب تجدید کننده، بی اندازه زیاد می نماید.

بندهای ناف در حال حاضر مهم ترین منبع سلول های بنیادی برای پزشکان هستند و دلیل توسعه تجارتی شگفت آور طی سالیان اخیر هم در همین نکته نهفته است. از سال 2003 میلادی تاکنون حدود یکصد بانک تخصصی حفظ خون جفت به وجود آمده است، نخست در امریکا و سپس در اروپا. برخی از این بانک ها دولتی و در بیمارستان ها و مراکز تحقیقاتی مستقر هستند. این بانک هاف از زایشگاه ها به صورت مجانی ، اجزا را دریافت می کنند و پیوند ها را بر اساس نیاز تقسیم می کنند . بانک های دیگر، که خصوصی هستند و تعدادشان بیشتر از بانک های دولتی است، خود به اشخاصی مراجعه می کنند که خواهان حفظ بند ناف های کودکان شان هستند تا درآینده بتوانند یک پیوند سازگار را در صورت مبتلا شدن به سرطان و یا یک بیماری صعب العلاج در دسترس داشته باشند. این نوعی پس انداز طبی است که براد پیت هنرپیشه ، تیری هانری فوتبالیست و یا شاهزاده فلیپه اسپانیا برای فرزندان خود تهیه کرده اند.

این نوع بانک های خصوصی در اروپا به ویژه گسترش یافته اند (آلمان،دانمارک،هلند، لهستان،اسپانیا،انگلستان) اما در فرانسه چنین نیست زیرا مسئوولان بهداشت به شدت از الگوی دولتی در خدمت عموم حمایت می کنند. در سال 2002 میلادی آکادمی پزشکی و کمیته مشورتی ملی اخلاق با ایجاد بانک های اعضا به صورت تجاری مخالفت ورزیدند زیرا به بیهوده بودن آن اعتقاد داشتند.

خانم سیسیل رنودو، مادر کودکی شش ماهه، می گوید : من در خانواده ای بزرگ شده ام که همگی پزشک بودند. به یک بانک اعضای انگلیسی به نام " فیوچر هلث تکنولوجی" مراجعه کردم.آنها دفتری در ژنو دارندو کارمندانی فرانسوی زبان عده دار همه مراحل آن شدند. من یک جعبه سرما دریافت کردم و بند ناف را بلافاصله پس از زایمان در آن قرار دادیم و با پست فدرال اکسپرس برای آن ها پس فرستادیم . آنها برای مدت 20 سال 2000 یورو یعنی 100 یورو در سال دریافت می کنند.

این یک نوع تضمین است. و نوعی شرط بندی بی خطر که ممکن است روزی برای کودک و هم چنین برای خواهر بزرگتر وی سودمند باشد.

پیوندی که آلبرت ، صنعتگر بزانسوی را نجات داد، به وسیله موسسه فرانسوی خون( سازمان دولتی که جایگزین مراکز اهدای خون شد) ارسال شد. این موسسه یکی از سه بانک بند ناف در فرانسه را در خود جای داده است.در آزمایشگاه فوق مدرن آن کارمندانی با لباس های استریل در برابر دستگاه هایشان کار می کنند. دکتر ایزابل دبوا، مدیر علمی مرکز می گوید: در اینجا ما سلول های بند ناف اهدا شده از سه زایشگاه منطقه را که با آن ها مشارکت داریم، استخراج می کنیم. بیشتر مادران به میل خود بند ناف را اهدا می کنند، هر چند برای این کار باید چند آزمایش اضافی را انجام دهند.

سلول های بنیادی در نوعی محفظه فلزی به اندازه یک جعبه کبریت قرار می گیرد و سپس در سرمای منهای 180 درجه در دیگ بزرگ ازت مایع مستقر در زیر زمین ساختمان و دارای قفل های رمزدار منجمد می شود.

به طور رسمی یک کیسه خون بند بافت فاقد قیمت است زیرا قوانین فرانسه تجارت بدن انسان را به هر شکلی ممنوع کرده است.

به گفته کریستین نواویل ، قانون دان مرکز ملی تحقیقات علمی و در مرکز تحقیق حقوقی در زمینه علوم و فنون دانشگاه پاریس یک ، بدن انسان را نمی توان به عنوان شیئی قابل تملک دانست. نه بدن کامل ونه اجزای متشکله آن، چون اعضا و بافت ها و یا سلول های بنیادی هیچ کدام را نمی توان فروخت. این اصل عدم تملک جسم ، که در قوانین حقوقی فرانسه مندرج است، ایجاب می کند که به اهداکنندگان ناشناس و راضی به این کار مراجعه شود.

با این همه ، کمیته ملی اخلاق، در اظهار نظر نوامبر 2006 میلادی خود نوعی خرید و فروش عوامل بیولوژیک انسانی را ممکن دانسته ، مشروط بر آن که تنها بهای نگهداری و معالجه دریافت شود. به عبارت دیگر ، بدن انسان قابل قیمت گذاری نیست ولی دارای هزینه ای است. به این ترتیب ، یک دوز خون بند ناف مورد نیاز پیوند( که گاهی شامل چند کیسه است) توسط مرکز خون فرانسه به بهای 9100 یورو در اختیار بیمارستان محل انجام پیوند قرار می گیرد. به گفته ایزابل دبوا: این نرخ را وزارت بهداشت با توجه به هزینه ایجاد ساختار و پرسنل مخصوص گردآوری و فرآوری و نگهدای پیوند ها و آزمایش های انجام شده بر مادر و کودک و هم چنین هزینه پرداخت شده به زایشگاه تعیین کرده است. هیچ سودی از این فعالیت به دست نمی آید زیرا مرکز ما غیر انتفاعی است. بهای قرنیه ها، قطعات استخوان، دریچه های قلب و سلول های پانکراس نگهداری شده و در فریزرهای مرکز ملی خون نیز به همین ترتیب در فهرست خدمات قابل پرداخت از سوی بیمه ذکر شده است.

بهای بدن شما
- تاندون 681 یورو
- قرنیه 1170 یورو
- رگ 1051 یورو
- دریچه قلب 1128 یورو
- کیسه خون 1000 یورو
- دوز پلاکت 2500 یورو
- استخوان دست، پا و یا سر زانو 43/960 یورو
- پوست هر سانتیمتر مربع 2 یورو
- رگ پا 1372 یورو
- دوز خون بند ناف مورد نیاز یک پیوند 9100 یورو
- استخوان بلند ساق پا 1859 یورو
یک جسد انسان اگر به صورت تفکیکی فروخته شود بین 150 تا 200 هزار یورو می ارزد.

فرانسه تقریبا تنها کشور اروپایی است که حاضر به ایجاد بانکهای خصوصی نیست و از نظر دسترسی به بند ناف نیز در مضیقه است.

در حال حاضر ، 6000 واحد خون جنین در بانک های دولتی ذخیره شده است؛ در حالی که برای پاسخگویی به نیازهای در حال رشد به ده برابر بیشتر بند ناف احتیاج است. ایزابل دبوا خاطر نشان می سازد: بارها اتفاق افتاده که پزشکان به علت در دسترس نداشتن پیوند سازگار برای بیماران خود در فرانسه به بانک های دولتی یا خصوصی کشورهای همسایه مراجعه می کنند . بیش از نیمی از کیسه های مورد استفاده هر ساله در خاک فرانسه به بهای 15 هزار تا 25 هزار (یورو) هر دوز وارد می شود. این بها دو تا سه برابر بیشتر از سلول های بنیادی تولید شده در فرانسه است!

یک طرح ملی توسعه ، افزایش مراکز جمع آوری و زایشگاه های مشترک را تا سال 2010 و تهیه 10 هزار واحد نگهداری شده در فرانسه را پیش بینی می کند. در حال حاضر تامین اجتماعی ، پیوندهای خارجی را به بهای گزاف می پردازد و اولیای فرانسوی بند ناف های فرزندان خود را به خارج می فرستند!

یک جنبه جالب در قوانین فرانسه: خون را نمی توان خرید و فروش کرد( جمع آوری آن اکنون در انحصار مرکز ملی خون قرار دارد) ولی تولیدات به دست آمده از آن چون پلاسما و یا ایمونوگلوبولین ها را می توان آزادانه در بازار فروخت. این مواد به عنوان بخشی از بدن انسان تلقی نمی شود بلکه آن ها را دارو می دانند.

انحصار تولید این قبیل فرآوردها در اختیار یک شرکت سهامی بی نام موسوم به لابراتور فرانسوی تفکیک و بیوتکنولوژی ها قرار دارد که دولت فراسنه بزرگترین سهامدار آن بوده و دارای شعباتی در آلمان ، انگلستان و برزیل نیز هست .

خانم ساندرین شاریر، مدیر ارتباطات شرکت مزبور، می گوید :بخشی از تولید ما از خون گردآوری شده در خارج به دست می آید که گاهی دهنده ها این خون را می فروشند؛ زیرا ما قادر به پاسخ گویی به تقاضا نیستیم.

برنار ادلمن ، قانوندان و کارشناس حقوق کاربردی فن آوری های زیستی، نیز به نوبه خود اذعان دارد: قوانین، مبهم و مزورانه هستند. اعضا و بافت ها از کشوری به کشور دیگر در حال تردد هستند، خرید و فروش می شوند در حالی که تجارت آنها اصولا ممنوع است. در همان حال، اصل عدم تملک بدن انسان را اعلام می کنند و سلول های یک فرد را می توان در امریکا همچون در قضیه مور ثبت کرد و برای آن پروانه گرفت.پس منطق کجاست؟

این قضیه به سال 1983 میلادی باز می گردد. در آن سال ، فردی به نام جان مور ، نگهبان خط لوله نفت آلاسکا، برای بیماری سرطان خون تحت مداوا قرار گرفت. وی متوجه شد که پزشکانی که طحال وی را بیرون آورده بودند، از سلول های آن برای ساخت داروی ضد سرطان استفاده کرده اند.بدتر آن که برای این دارو پروانه دریافت کرده بودند.

جان مور از آن ها شکایت کرد. دادگاه عالی کالیفرنیا بالاخره در سال1990میلادی حق دریافت خسارت را به دلیل عدم کسب رضایت از وی قائل شد. جان مور حتی قبل از آگاهی از نتیجه مبارزه خود فوت کرد ولی داستان وی بر اذهان تاثیر گذاشت و تجار بدن انسان را به احتیاط بیشتری واداشت .

حال باید دید آیا هنوز واقعا امکان دارد سرنوشت "قطعات یدکی" بدن انسان نگهداری شده در لابراتوارهای خصوصی، بیمارستان ها و مراکز تحقیقاتی در سرتاسر جهان را کنترل کرد؟ به ویژه زمانی که گستردگی این بانک ها در تصور نگنجد ... در انگلستان مجتمع غول پیکری موسوم به "یوکی بیوبانک" در حال احداث در شهر منچستر است و بزرگترین مجموعه نمونه های بیولوژیکی جهان یعنی 15 میلیون دوز خون و ادرار از 500 هزار نفر را در خود جای خواهد داد!

در حالی که مفهوم جسم مصون از تعرض و غیر قابل فروش، بیش از پیش در حال کمرنگ شدن است، منطق تجارت آن ،حد و مرزی ندارد. کلود هوریه با خشم می گوید: از بحث و جدل آغاز شده در امریکا توسط برخی کارشناسان درباره تجارت علنی اعضا برای مبارزه با قاچاق آنها شگفت زده شده ام. چه کسی می تواند پول خرید یک کلیه را بپردازد؟ چه کسی کلیه خود را خواهد فروخت؟ این منطق در عرصه ی محصولات بیولوژیکی فاجعه بار است.

اما این وضعیت ممکن است موقتی باشد: پیشرفت های علمی ممکن است نیاز به مواد اولیه انسانی اهدا شده را منتفی سازد. در نوامبر 2007 میلادی دو گروه از زیست شناسان ، یکی امریکایی، یکی ژاپنی، به شیوه ای دست یافتند که بازگرداندن سلول های پوست افراد بزرگسال را به وضعیت جنینی امکان پذیر می ساخت و در نتیجه درونمای منبع بی پایان سلول های بنیادی را ظاهر می نمود.

به گفته پروفسور مارتین بیرشال از دانشگاه بریستول انگلستان ، که اخیرا برای نخستین بار در جهان به همراه یک گروه بین المللی موفق به جایگزین کردن نای یک زن اسپانیولی توسط عضوی به دست آمده در لوله آزمایشگاه از سلول های بنیادی خود او شده اند، " تا ده سال آینده" در ساده ترین عمل های جراحی به تجدید اعضا و یا بافت های بیماران از طریق سلول های کشت شده خود آن ها در آزمایشگاه خواهند پرداخت .

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو