bato-adv
کد خبر: ۲۲۲۹۵۹
معرفی کتاب

زندگی درون "چال"

داستان زندگی پسرکی است کم سن و سال که از چاله فقر و مشکلات مادی به چاه کار می‌افتد و روزگار او را به چال مغازه مکانیکی می‌کشد. جایی که رؤیاهای پسرک به کابوس بدل می‌شود.
تاریخ انتشار: ۱۷:۵۰ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۳
فرارو- زهرا فدایی؛ "چال" کتابی است داستانی به قلم علی دهقان که به تازگی نشر پیدایش آن را منتشر کرده است.

صد و چند صفحه کاهی با حفره کوچکی در دلش، نخستین کتاب نویسنده است. تردید ندارم که دهقان به لطف سال‌ها کار در دنیای مطبوعات، یک دستش همیشه مشغول نوشتن بوده؛ با این حال یک کتاب اولی است. این تجربه بی‌شک بهترین اثر نویسنده‌اش نخواهد بود؛ نویسنده‌ای که در گام نخست، قدرت زبانش را به رخ بکشد و قصه‌اش را باورپذیر روایت کند، انتظار خواننده را بالا می‌برد برای داستان‌های بعدی. اما فعلاً نیم نگاهی می‌اندازم به "چال":

داستان زندگی پسرکی است کم سن و سال که از چاله فقر و مشکلات مادی به چاه کار می‌افتد و روزگار او را به چال مغازه مکانیکی می‌کشد. جایی که رؤیاهای پسرک به کابوس بدل می‌شود و جهان پیش رویش رنگ بنزین و روغن سوخته می‌گیرد.

پسرک شاگرد مکانیک، محور اصلی داستان است و قصه از زاویه دید او روایت می‌شود. پسرک ساده است و بی‌غل و غش؛ آنقدر زیاد که گاه تا مرز طنز پیش می‌شود. همین سادگی دستش را می‌گیرد و در میانه اعتصاب راننده‌های اتوبوس رها می‌کند تا در نهایت بی‌خبر از همه‌جا، سر از مکانی درآورد که اگر ادامه دهم داستان لو می‌رود.

داستان ملموس است؛ روح دارد و رنگ؛ انگار دوران هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌ها گذشته است. حالا می‌توان بوی نان داغ صبحانه آقاولی و روغن سوخته و بنزین مکانیکی را حس کرد و آخرین جرعه چای سرد روی میز را سرکشید. 

هنر ظریف نویسنده، کاربرد ترکیبات و توصیف‌های نامأنوس است. دهقان سبک مرسوم نویسنده‌های جوان را دنبال نمی‌کند. او ماهرانه از عهده این توصیفات برآمده و خوشبختانه به دام زبان‌بازی گرفتار نشده است. به طور کلی در این روایت انسان‌ها، صداها، فریادها، نگاه‌ها، بوها و رویاها هیچ‌کدام در جایی که باید، قرار نمی‌گیرند. همه توصیف‌ها دست به دست هم می‌دهند تا هنجارهای ذهن را بشکنند و برشی از زندگی را ترسیم کنند که هیچ چیز جای خودش نیست.

نوشته‌اند که این کتاب در زمره ادبیات کارگری است. من ترجیح می‌دهم بگویم ادبیات زندگی است. داستان آن‌هایی است که روح بی‌شیله پیله بر کارگر بودنشان مقدم است. این آدم‌ها سرشار از زندگی هستند؛ گیرم که زندگی‌شان رنگش سیاه است و گاهی خیلی "داااغ".

نباید صرف تعلق به طبقه خاص هدف داستان را به بیراهه کشاند؛ که انسان بودن نه مرز می‌شناسد نه طبقه. تلاش داستان به هزار کنایه و اشاره این است که نشان دهد انسان‌های مکانیکی هم روح دارند و آن‌چه در این لایه از اجتماع جاری است؛ نامش زندگی است. زندگی‌ای که برای لمس بهترش باید "چال" را بخوانید.

چال


برچسب ها: چال علی دهقان کتاب
bekhand ey morafahe bigham
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۳۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
زندگی منو میگی؟ چال نیست سیاه چاله فضاییه.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۴۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
سیاه چاله که همه چیز را جذب می کنه، نکنه تو هم خیلی جذابی. بهر حال چال چاله مثل چاله های زندگی
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲
مجله فرارو