bato-adv
کد خبر: ۲۳۷۱۳

اعترافات عروس قاتل

تاریخ انتشار: ۰۹:۵۸ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۸۸


 نوعروس 18ساله يي که به خاطر ازدواج اجباري شوهر خود را به قتل رسانده بود در بازجويي هاي قضايي جزييات جنايت خود را شرح داد.
 
اين نوعروس که سحر نام دارد چندي قبل شوهر خود به نام اصغر را کشت و فرار کرد اما ساعاتي پس از قتل بازداشت شد و جرمش را پذيرفت.

ماجراي اين قتل زماني فاش شد که يکي از بستگان مقتول به منزل وي رفت و با جسد اصغر روبه رو شد. او با پليس شيراز تماس گرفت و کارآگاهان را به محل حادثه کشاند.

اين فرد در توضيح هاي خود به ماموران گفت؛ روز قبل از کشف جسد به خانه اصغر آمدم و وقتي ديدم او بيمار و بدحال است، نگرانش شدم و تصميم گرفتم امروز هم به او سر بزنم ولي وقتي وارد اتاقش شدم ديدم وي جان باخته است.

کارآگاهان پس از انجام تحقيقات متوجه شدند با يک جنايت خانوادگي روبه رو هستند، به همين خاطر همسر اصغر را تحت تعقيب قرار دادند و بالاخره همان شب وقتي سحر به منزل پدرش رفت او را دستگير کردند.
 
سحر بدون هيچ مقاومتي ارتکاب جنايت را پذيرفت و در اختيار بازپرس جنايي قرار گرفت. نوعروس 18 ساله که دانش آموز مقطع پيش دانشگاهي است و به رغم ميل باطني اش با اصغر ازدواج کرده بود، در بازجويي ها گفت؛ از همان موقع که اصغر به خواستگاري ام آمد به خانواده ام گفتم ميلي به ازدواج با او ندارم ولي پدر و مادرم اصرار داشتند اين وصلت بايد سر بگيرد. 

در آن روزها براي اينکه از ازدواج اجباري نجات پيدا کنم چند بار نقشه قتل خواستگار را کشيدم ولي هر روز پشيمان مي شدم تا اينکه با پافشاري خانواده ام به عقد اصغر درآمدم. من هيچ علاقه يي به او نداشتم و در تمام اين مدت دنبال راهي مي گشتم تا از زندگي با او نجات پيدا کنم.

متهم به قتل افزود؛ روز قبل از قتل طبق قراري که با شوهرم گذاشته بودم او دنبالم آمد تا درباره زندگي مان با هم صحبت کنيم. حدود ساعت 30/19 بود که غذا خريديم و به خانه اصغر رفتيم. من از قبل مقداري قرص خواب آور تهيه کرده بودم.
 
بعد از خوردن شام، قرص ها را در آب حل و با سرنگ داخل يک آبميوه تزريق کردم و به خورد اصغر دادم. او بدحال شد اما هنوز زنده بود. در همان ساعات يکي از اقوام شوهرم سرزده به خانه او آمد و بعد از حدود نيم ساعت آنجا را ترک کرد.
 
پس از آن من به بهانه خريدن دارو از خانه خارج شدم و مقداري قرص خواب آور و مسکن خريدم و دوباره با حل کردن آنها داخل شير، سعي کردم شوهرم را مسموم کنم ولي او باز هم زنده ماند. 

نوعروس 18ساله ادامه داد؛ اين بار به اصغر آمپول هوا تزريق کردم ولي اين کار هم فايده يي نداشت و آخرسر با سيم کامپيوتر وي را خفه کردم. بعد از مرگ همسرم يک پتو روي جنازه کشيدم و شب تا صبح کنار جسد ماندم و کتاب زيست شناسي ام را دوره کردم.
 
صبح روز بعد با يکي از دوستانم که نمي دانست متاهل شده ام تماس گرفتم و با اين بهانه که خانواده ام مي خواهند به زور مرا به عقد پسري دربياورند از وي خواستم مرا به منزلش راه بدهد. تا شب در خانه دوستم ماندم و ديروقت هنگامي که به منزل پدرم بازگشتم، دستگير شدم.

بنا بر اين گزارش سحر هم اکنون با قرار بازداشت در زندان به سر مي برد و تحقيقات قضايي از وي ادامه دارد.

برچسب ها: قتل جنایت
مجله خواندنی ها
مجله فرارو