bato-adv
کد خبر: ۲۸۳۴۴۳
فارین پالیسی استراتژی فرانسه دربرابر داعش را بررسی کرد

جنگ "بی‌هدف" فرانسه

فرانسوا اولاند فرانسه را به جنگ با داعش در خارج از مرزها برده است. اما باید از این منابع در نزدیک فرانسه استفاده کند.
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۹ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۵
فرارو- فرانسوا اولاند فرانسه را به جنگ با داعش در خارج از مرزها برده است. اما باید از این منابع در نزدیک فرانسه استفاده کند.

به گزارش فرارو به نقل از فارین پالیسی، تابستان نامطلوبی در اروپای غربی سپری‌شده است و بر زندگی، روحیه و خلق‌وخوی مردم اثر گذاشته است. تقریباً هر روز خبر حمله جدیدی گزارش می‌شود که توسط یک مرد جوان آشفته‌حال یا یک "گرگ تنها" صورت گرفته که به دعوت داعش برای حمله به صلیبیون پاسخ داده‌اند. سلاح‌ها هرروز پیش‌پاافتاده‌تر می‌شود؛ از کامیون اجاره‌ای گرفته تا کارد آشپزخانه. قابل‌درک است که اکثر زنان و مردان فرانسوی با هر حمله جدید دست و پای خود را گم نکنند و بر فشار شرایط اضطراری نیفزایند. همان‌طور که مانوئل والس نخست‌وزیر فرانسه هشدار داد، شرایط جدید به این شکل است و انتخاب‌ها عبارت‌اند از: خود را کنترل کنید، یا بترسید و کنترل شرایط را از دست دهید.

بااین‌حال، حمله هفته گذشته در کلیسایی در "سنت اتین دو رووره" حس و حال متفاوتی دارد. داعش به دنبال درگیری‌های فرقه‌ای است و ازنظر نمادین، حمله بیست و ششم ژوئیه کاملاً گویا و بیانگر این موضوع بود. یک کشیش ضعیفِ هشتادساله که در برابر سه راهبه کاتولیک و دو نفر از اعضای مسن کلیسا گلویش بریده شد، شبیه به نقاشی‌های به‌جای مانده از قرون‌وسطی است. این دقیقاً همان نوع تصویرسازی است که داعش از طریق آن رشد می‌کند. این صحنه در خلافت خود خوانده داعش در خاورمیانه اتفاق نیفتاد، بلکه در بخشی از اروپا که دوران تاریک را پشت سر گذاشته و آن را به موزه‌ها سپرده است.

تروریست های داعش نمی‌توانند به جنگ داخلی همه‌جانبه‌ای که می‌خواهند دست یابند، اما اگر سیاستمداران فرانسوی و مردم چند حرکت بعدی خود را درست انتخاب نکنند، شرایط بسیار تیره‌وتار خواهد شد. یک روز پس از حمله به کلیسا، رئیس‌جمهور فرانسوا اولاند با رهبران ارشد مذهبی ملاقات کرد تا برای ایجاد اتحاد به هم بپیوندند که به نظر حرکت درستی بود. پیشوای مسجد اصلی پاریس، دلیل بوباکور، غم و اندوه عمیق خود را نسبت به این حمله ابراز کرد و این حمله را " یک توهین کفرآمیز به مقدسات و آموزه‌های دین" دانست. او همچنین خواستار تدابیر امنیتی بیشتر، آموزش  بهتر روحانیون و اصلاح مؤسسات مسلمان فرانسه شد.

البته حرف‌های او درست است. اما در این شرایط اصلاحات و سیاست‌های مهم‌تری وجود دارد که فرانسه باید در اولویت دستور کار خود قرار دهد. در اولویت باید حل این مسئله قرار داشته باشد که کشور چگونه به "جنگ" با داعش و خلافت خود خوانده‌اش پایان دهد.

فرانسه نشان داده که بیش از هر کشور دیگری نسبت به روش نهیلیستی جدید تروریسم آسیب‌پذیر است. این تنها یک احساس نیست، بلکه یک واقعیت اثبات‌شده است: زمانی که ویلیام مک کانتز و کریستوفر مسرول یافته‌های تحقیقات اولیه خود در زمینهٔ امور خارجه را منتشر کردند که نشان می‌داد فرانسه و کشورهای فرانسوی‌زبان در معرض بالاترین سطح حملات تروریستی قرار دارند، طوفانی در محافل سیاسی ایجاد کرد. اما اینجا وارد این مسئله نمی‌شویم. آمار به‌ خودی‌ خود کاملاً گویا هستند: 9 حمله، (ازجمله حمله شارلی ابدو، حمله سیزده نوامبر در پاریس، و حمله با کامیون در نیس) در هجده ماه گذشته فرانسه را از هم‌گسیخته کرده و مردم انعطاف‌پذیر فرانسه که در ژانویه 2015 با یکدیگر متحد شدند، کم‌کم رو به ناامیدی می‌روند.

اینکه بفهمیم چرا فرانسه در صدر جدول حملات تروریستی قرار دارد و چه اقداماتی در مقابله با آن باید صورت گیرد، نیاز به تخصص و نظر کارشناسی (که در فرانسه زیاد است) و انعطاف‌پذیری برای اتخاذ و اجرای سیاست‌های جدید دارد (که متأسفانه فرانسه شدیداً فاقد آن است). اینجا نقطه خوبی برای آغاز است: بحثِ ماشین تبلیغاتی داعش و مداخلات نظامی و قدرتمند فرانسه در سرزمین‌های اسلامی در زمانی که داعش هوادارانش را به هدف قرار دادن فرانسه تشویق می‌کند.

فرانسه در عملیات نظامی در "منطقه ساحل و شمال آفریقا" و همچنین در ائتلاف آمریکا علیه داعش در سوریه و عراق شرکت دارد. پس از هر حمله تروریستی، اولاند بر شدت عملیات نظامی‌اش علیه داعشی های وحشی می‌افزاید: پس از حمله سیزده نوامبر در پاریس که در آن 130 نفر کشته شدند، حملات هوایی فرانسه، رقه (پایتخت بالقوه داعش) در سوریه را هدف قراردادند.

پس از حمله نیس، اولاند در سخنرانی تلویزیونی خود بر شعارهای جنگی‌اش پافشاری کرد: "هیچ‌چیز بر اراده ما در مبارزه با تروریسم اثر نمی‌گذارد. ما فعالیت‌های خود در عراق و روسیه را بیشتر می‌کنیم." چگونه این حملات هوایی می‌توانند تأثیری بر یک مرد تونسی خشن و آشفته داشته باشد که بدون هیچ ارتباطی با گروه‌های تروریستی با یک کامیون اجاره‌ای مردم را هدف قرار می‌دهد؟ روز سه‌شنبه، اولاند باری دیگر متعهد شد که "جنگ" را به هر قیمتی شده به نفع خود پایان خواهد داد.

این شعار بدون توجه به اینکه کشور را به چه سمت و سویی می‌کشاند در میان سیاستمداران پخش شد. تقریباً دو سال پس از پیوستن فرانسه به ائتلاف مبارزه با داعش، وضعیت در عراق و سوریه تغییر زیادی کرده است. جنگ در خاورمیانه به مبارزه‌ای میان شیعه و سنی تبدیل‌شده است.

در سوریه، فرانسه و کشورهای به‌اصطلاح غربی در جبهه عربستان سعودی گیر افتاده‌اند: سلطنتی که به جنبش سلفی‌ها متعهد است و در ذات متعصب، نژادپرست، تبعیض‌آمیز، ضد زن و ... است. اینکه چگونه و چرا در این جبهه از درگیری‌های سوریه گیر افتادیم و چه برنامه‌ای برای پر کردن شکاف قدرت برکناری بشار اسد داریم به‌هیچ‌وجه روشن نیست.

در عراق نیز شرایط بهتر از این نیست: زمانی که آمریکا از برقراری نظم در این کشور ناامید و خسته شود، با یک جنگ فرقه‌ای بزرگ روبرو خواهیم بود. در حال حاضر، تلاش فرانسه برای افزایش امنیت در کشور با شرکت در جنگ‌هایی بدون هدف در سرزمین‌های دور، کاری عبث و بیهوده است.

اما هر رهبری یک جنگ خوب بعد از یک حمله تروریستی مرگبار را دوست دارد و سیاستمداران فرانسه هم از این قضیه مستثنی نیستند. هیچ‌یک از رهبران سیاسی اصلی در فرانسه با عملیات نظامی در عراق و سوریه مخالفت نکرده‌اند. این کار روند خوبی برای پیروزی در انتخابات نیست؛ به‌ خصوص زمانی که مردم از حملات اخیر بسیار در وحشت‌اند. مردم شدیداً معتقدند "باید کاری کرد" و این کار شامل عملیات نظامی در جنگ نمایشی دیگری در سوریه یا عراق نمی‌شود.

از آنجا که تروریسم داعش اولین بار در فرانسه صورت زشت خود را نشان داد، سیاستمداران و کارشناسان تأکید کردند که این کشور فاقد منابع و پرسنل امنیتی برای نظارت بر مظنونین و امن نگه‌داشتن کشور است. دو سال بعد، این کمبود منابع هنوز هم در پی جریان حملات تروریستی دیده  می‌شود. تلاش‌های ضد- افراط‌گرایی فرانسه به هیچ جا نرسیده است. برنامه و طرح‌ها شروع و چند ماه بعد بدون هیچ توضیحی از میان می‌روند. تب‌وتاب جوانان متمرد که به "جهاد" می‌پیوندند به حد بی‌سابقه‌ای زیاد شده است. در همین حال، زمان، انرژی و منابع در عملیات نظامی خارجی هدر می‌روند.

جای تعجب نبود که والس در جریان بزرگداشت قربانیان حمله نیس با صدای بلند هو شد. مردم فرانسه از خطاهای امنیتی خسته شده‌اند. محبوبیت اولاند یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری 2017 به پایین‌ترین سطح خود رسیده است.

اگر درس امنیتی در حمله کلیسای نرماندی وجود داشته باشد، مطمئناً جدید نیستند. یک‌بار دیگر، یکی از مهاجمان (نوجوانی به نام عادل کرمیچ) در لیست افراد تحت نظر قرار داشت که دو بار سعی کرده بود به سوریه برود ولی موفق نشده بود. او به توطئه برای ارتکاب جرم با یک سازمان تروریستی متهم شده بود و تا ماه مارس در بازداشت به سر می‌برد. او با وثیقه آزاد شد اما در بازداشت خانگی به سر می‌برد و یک دستگاه نظارت الکترونیکی به او بسته‌شده بود که اجازه می‌داد خانه‌اش را آخر هفته‌ها در بین ساعت 8 صبح تا 12:30 ظهر ترک کند.

حمله در ساعت 9:25 صبح روز سه‌شنبه اتفاق افتاد. اما از آنجایی‌ که کلیسا در محدوده‌ی خانه‌ی کرمیچ در سنت اتین دو رووره قرار داشت، دستبند امنیتی او پیام خطری ارسال نکرد. به‌عبارت‌دیگر، مهاجم زمانی که گردن ژاک هامل کشیش سالمند را می‌برید، یک دستبند مراقبتی به دست داشت.

این موضوع کاملاً نشان می‌دهد که قوانین و شرایط بازداشت خانگی مظنونین باید سخت‌گیرانه‌تر شود. همچنین تدابیر امنیت کلیساها نیز باید افزایش یابد، به‌خصوص اگر در محله‌های یهودی و مسلمان‌نشین قرار دارند. ظاهراً بحث این روزها این است که آیا فرانسوی‌ها به اقدامات امنیتی مشابه با اسرائیل نیاز دارند یا نه؛ اما اکنون برای این بحث خیلی دیر است. مردم نظر خود را به‌وضوح روشن ساخته‌اند و خواستار تحکیم امنیت شده‌اند و حاضرند مکان‌های عمومی با حضور امنیتی بالا را تحمل کنند.

اقدامات روز چهارشنبه‌ی رسانه‌های فرانسه که تصمیم گرفتند تصاویر تروریست‌ها را منتشر نکنند "تا از تجلیل‌های احتمالی پس از حادثه توسط تروریست‌ها" جلوگیری شود، اوضاع را بدتر کرد. برخی دیگر از سازمان‌های خبری نیز این روند را دنبال کردند و تنها حروف اول نام تروریست‌ها را منتشر کردند. رسانه‌ها در این وقایع و زمان‌های سخت مسئولیت بزرگی بر دوش دارند. اما منتشر نکردن تصاویر مهاجمان تروریستی به آرام کردن مردم و یا احتمال ایجاد صلح کمکی نمی‌کند. بلکه باعث می‌شود درک تهدیدی که جامعه فرانسه با آن روبرو است بسیار سخت‌تر شود.

سیاستمداران فرانسوی خیلی به استفاده از کلمه "La Guerre” یا "جنگ" در هنگام صحبت از مبارزه با تروریسم علاقه دارند. آنچه به نظر می‌رسد تابه‌حال متوجه نشده‌اند این است جنگ درواقع به ضرر خودشان است. تمام حملات تروریستی عمده در هجده ماه گذشته توسط اتباع و ساکنان فرانسوی صورت گرفته است. در حال حاضر، جنگ توسط فرانسوی‌های نادیده گرفته‌ای صورت می‌گیرد که زندگی‌هایشان با سران و نخبگان فرانسه یک دنیا تفاوت داشت و جامعه ارزش کمی برایشان قائل است. و با هر حمله، آن‌ها به‌عنوان هیولایی بی‌نام و بی چهره می‌میرند و بنابراین درک این موضوع برای مردم که خطر در میان خودشان است بسیار سخت می‌شود. تنها راه برای از مبارزه با این تهدید از بین بردن تروریسم از بن و ریشه است.

در رابطه با مقابله ریشه‌ای با مشکل، باری دیگر حمله به کلیسا به درس‌هایی اشاره دارد که باید سال‌ها پیش می‌آموختیم. خانواده کرمیچ مقامات فرانسه را در جریان افراط‌گرایی او قراردادند. مادر او که یک معلم است به خبرگزاری "تریبیون دو ژنو" گفت حملات شارلی ابدو در ژانویه 2015 در او "به‌عنوان یک چاشنی" عمل کرده بود. مادرش گفت: "او به ما می‌گفت نمی‌توانیم در اینجا آزادانه و با آرامش به دین خود عمل کنیم. او با کلماتی صحبت می‌کرد که متعلق به خودش نبود. او مانند افراد یک فرقه افسون‌شده بود." اندکی پس‌ از اینکه خانواده‌اش او را با یک اکانت مخفی فیس بوک روبرو کردند که از آن برای ارتباط با دیگر افراط‌گرایان جوان استفاده می‌کرد؛ برای اولین بار تلاش کرد به سوریه برود.

این مورد نمونه دیگری از خانواده‌ای است که برای نجات فرزند جوانش درخواست کمک کرده بود. دولت باید برای کمک به این خانواده‌ها تلاش بیشتری کند و با این مشکلات در خانه مقابله کند. البته انجام این کار بسیار سخت خواهد بود اگر فرانسه به جنگ بی‌هدف در سرزمین‌های دور ادامه دهد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو