محمود شاکری،داستانش را تعریف میکند: «متولد ٤٠ هستم؛ یعنی ٥٥ سالهام. قشنگ یادمه که چی شد کارتنخواب شدم. مصرف زیاد مواد داشتم. اول تریاک بود، بعد هروئین و آخریها هم شیشه، اما من زمانی از خونه بیرون زدم که دیگه پولی نداشتم. به جایی رسیده بودم که میخواستم فرش و عتیقهها را بفروشم؛ یعنی برای اینکه آنها را نفروشم از خانه بیرون زدم...».