bato-adv
bato-adv

درمان اختلال شخصیت مرزی با قرآن

تحقیق میان‌رشته‌ای غیاثی نشان می‌دهد که قرآن نتیجه‌ اثر‌بخش‌تری در درمان اختلالات شخصیت مرزی دارد.
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۴ - ۱۴ فروردين ۱۳۹۶

ایکنا نوشت:

مهناز غیاثی، محقق حوزه روان‌شناسی و از نویسندگان دومین مقاله برگزیده در همایش بین‌المللی مطالعات میا‌ن‌‌رشته‌ای قرآن کریم است. وی به شرح تفصیلی تحقیقات خود در این زمینه پرداخته است. در پی مشروح مصاحبه با او را ملاحظه می‌کنید.

شما پژوهشی در خصوص تاثیر قرآن در درمان برخی از اختلالات روانی انجام داده‌اید، این اختلال در چه خصوصی است؟

این اختلال، اختلال شخصیت مرزی بود. شخصیت مرزی در دسته B اختلالات شخصیتی است. دسته A کسانی هستند که خصوصیت کلی‌شان بیمناک بودن است. برای مثال این افراد خیلی سوءظن دارند و دوست دارند در خودشان باشند و ارتباط با دیگران ندارند. دسته B کسانی هستند که مشکل در هیجان دارند. دوست دارند خود را نمایش دهند. بی‌ثباتی هیجانی دارند، بسیاری از افراد معمولا در این دسته هستند که نوعی برون‌گرایی شدید است. دسته C افرادی هستند که وسواس، افسردگی و ابستگی دارند.

کسانی که اختلال شخصیت مرزی دارند، به صورت شدید بی‌ثباتی هیجانی دارند. به صورت شدید از یک رابطه به رابطه دیگر وارد می‌شوند. در دوستی‌های‌شان به صورت افراطی می‌خواهند با تعداد زیادی برای مثال ده نفر دوست باشند که اگر یکی رفت حتما جایگزین داشته باشند.

از این‌رو به صورت شدیدی در دنیا معلق هستند و احساس شدید رهاشدن از آدم‌ها را دارند. به همین خاطر مدام سعی می‌کنند به انسان‌ها آویزان شوند وقتی نگاه می‌کنیم معنویت در زندگی‌شان خیلی کم‌رنگ است و وقتی نگاه می‌کنیم چون با پدر و مادرشان خیلی مشکل دارند با خدا هم که نمادی از پدر و مادر هست وارد مشکل می‌شوند. هر وقت ما ببینیم کسی با پدر و مادرش خیلی مشکل داشته باشد مطمئنا با خدا و پیامبران هم دچار مشکل خواهد بود.

ما کاری که انجام می‌دهیم و یکی از مداخلات این است که بیاییم و یک سری از آیات قرآن را که محتوای دلبستگی به خدا را دارد و برای مثال خدا می‌گوید من از رگ گردن به شما نزدیک‌ترم. من صدای‌تان را می‌شنوم و ...  را برای‌ این دسته از افراد پخش بکنیم که هم دلبستگی با پدر و مادر اصلاح شود و هم ارتباط‌‌شان با خدا تغییر کند و به جای اینکه به انسان‌های متعدد آویزان باشند، بروند و با خدا ارتباط برقرار کنند تا معلق‌بودنشان به این صورت برطرف بشود.

شما در این تحقیق به این نتیجه رسیده‌اید که این ارتباطات در واجدان اختلال شخصیت مرزی افزایش پیدا کرده‌ است؟

خیر، ما پیگیری نکرده‌ایم که ببینیم این ارتباط افزایش یافته است، کار ما مداخله به صورت درمانی نبود. ما دو نوع مداخله داریم، مداخله درمانی و مداخله آزمایشگاهی.

کاری که ما انجام دادیم آزمایش و متعلق به همان لحظه بود، یعنی وقتی محرک هیجان منفی را دادیم که زیر آستانه‌ای بود و در کمتر از صد میلی ثانیه کلمانی مانند فوت، جدایی و در کلماتی را که همه به معنای از دست دادن است را به افراد ارائه می‌دادیم. این افراد وقتی به صفحه نگاه می‌کردند به ظاهر می‌دیدند که صفحه مشکی است، اما مغز داشت تحریک می‌شد. هیجان منفی از این طریق ایجاد شد. بعد ما با دستگاه ایپیستیکی که الکترو فوتون را می‌سنجیم عکس گرفتیم و دیدیم که الکتروفوتون به هم ریخته بود و به زبان عامه هاله ایجاد شده بود.

بعد ما برای یک گروه قرآن و برای گروه دیگر موسیقی پخش کردیم و دیدیم که در هر دو حالت الکترو فوتون در همان لحظه درست شد اما در گروهی که قرآن برایشان پخش شده بود اوضاع بهتر بود.

منظور از هیجان منفی چیست؟

هیجان منفی هیجانی است که باعث می‌شود حالت ریلکسیشن از بین برود و به جای اینکه انکفالین و اندروفین ترشح شود، آدرنالین و کورتیزول وارد خون می‌شود و سیستم دلبستگی منفی با کلمات طیف جدایی فعال شد که فرد در آن لحظه یاد لحظاتی می‌افتد که با پدر و مادر دچار مشکل بوده است و وقتی همدلی می‌خواسته است به او نداده‌اند.

قرآن این تاثیرات منفی را سریع‌تر از بین می‌برد. ما به صورت ناخودآگاه فراخوانی کردیم که فرد به یاد لحظات منفی بیفتد، بعد آمدیم و با قرآن و موسیقی دو گروه متفاوت را تحت تاثیر قرار دادیم تا اثرات این دو بسنجیم و دیدیم، با قرآن اوضاع الکتروفوتون فرد بهتر شد.

آیا در قسمت پیگیری می‌توان در دراز مدت اصلاح را هم رصد کرد؟

صد در صد می‌توان این کار را کرد و در دراز مدت اوضاع الکترو فوتون را بررسی کرد و دید که آیا بهتر از این شده است یا نه.

در موارد A و C چطور؟ در این موارد هم می‌توان پیگیری به عمل آورد؟

 در مورد اول که به بیمناکی ربط دارد و نگران هستند که کسی بخواهد به آن آسیب برساند اضطراب هست می‌تواند این کار صورت بگیرد و آیاتی گوش داده شود که خدا پناه‌گاه است و زیاد آیات عذاب را وسط نکشانیم.

علت تاثیر گذاری بیشتر قرآن به چه بر می‌گردد، آیا این مسئله به آموزش و تربیت محیطی فرد باز می گردد؟

یک پژوهشی با MRI بررسی شده بود که افراد زمانی که به فرد خیالی یا خدا فکر می‌کنند، قسمت‌های مختلفی‌ از مغزشان تحریک می‌شود و این می‌تواند به این خاطر باشد که فرد با خدا صحبت می‌کند که فردی واقعی محسوب می‌شود اما موسیقی درست است که می‌تواند آرامش ایجاد کند، اما صرفا یک ابزار و محصول دستگاه است و فرد صرفا می‌تواند آرامشی از آن بگیرد، اما نمی‌تواند به عنوان یک موجودی که در کنار او قرار می‌گیرد که به او تکیه کند، روی آن حساب کند.

آیا این را می‌توان به فطرت ربط داد؟

صد در صد، به هر حال گسیل الکترون می‌تواند نشان دهد که فرد انگار با شنیدن آیات قرآنی از خود بیگانگی خود را کاهش می‌دهد برای لحظاتی و به روح طبیعی انسان خود نزدیک شده است.

ممکن است گفته شود، اگر این تحقیق در خصوص کسانی بود که مسلمان نبودند، می‌شد این را به فطرت ربط داد، اما وقتی دو گروه تربیت اسلامی داشتند احتمالا این مسئله را به اکتساب و یا تربیت دینی باز گردد.

این مسئله باید مورد پژوهش قرار گیرد و ما دو گروه داشته باشیم و با رعایت تمام موارد، اصول قانونی پژوهش نتیجه را مورد بررسی قرار دهیم، اما در آمریکا برای کسانی که اضطراب دارند اذان پخش می‌شود با اینکه ممکن است مسلمان نباشند که احساس آرامش هم به آنها دست می‌دهد، اما برای پاسخ به این مسئله باید پژوهش انجام داد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو