bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۲۵۱۲۲
سیامک پاکباز

مورد مسعود شجاعی و احسان حاج‌صفی از نگاه حقوقی

تاریخ انتشار: ۱۳:۰۹ - ۱۷ مرداد ۱۳۹۶
سیامک پاکباز*؛ ماجرای بازی نکردن بازیکنان ایرانی شاغل در لیگ‌های خارجی به هنگام رویارویی با حریفی از رژیم غاصب صهیونیستی در مسابقات ورزشی، سال هاست سوژه اصلی رسانه‌های داخلی و خارجی شده است.
 
در چند سال اخیر نیز، حساسیت‌های مجامع بین المللی ورزش بر روی این موضوع و لزوم عدم ورود سیاست در ورزش و نداشتن نگاه سیاسی به ورزش، سبب در نظر گرفتن محرومیت‌های سنگین برای ورزشکارانی شده است که به دلایل سیاسی با ورزشکاری از کشور دیگر حاضر به رقابت نمی‌شوند.


هرچند مجامع بین المللی در خصوص عدم ورود سیاست در ورزش، بعضا برخوردهای دوگانه و متناقضی داشته‌اند، (مثل برخوردی که با تیم‌های عربستانی در ماجرای بازی نکردنشان در ایران دارند) اما نمی‌توان صحیح بودن اصل این سخن را انکار نمود که روح ورزش اجازه ورود نگاه‌های سیاسی را به این حوزه نمی‌دهد.

علی ایّحال شاید سفت و سخت‌ترین مواضع را در این خصوص، ایران در عدم رویارویی با حریفان اسرائیلی، خواه در قالب تیم‌های ایرانی یا غیرایرانی، داشته باشد و سالیان سال است که بر این مواضع پافشاری می‌کند تا جایی که ورزشکاری را که از روبرو شدن با حریفی از اسرائیل امتناع می‌کند، به مثابه یک قهرمان ملی می‌داند و پاداش‌هایی را نیز برای او در نظر می‌گیرد. نمونه بارزش آرش می‌راسماعیلی است که بار‌ها مورد تقدیر مسئولین قرار گرفت.

اما بحث همیشه به این سادگی نیست. گاهی این چنین تصمیمی ممکن است به قیمت از دست رفتن حیثیت، اعتبار و حتی آینده ورزشی یک بازیکن تمام شود که قطعا جوایز مادی هم نمی‌تواند چاره ساز شود.

اساسا می‌توان تصمیم بر عدم رویارویی با ورزشکاران رژیم صهیونیستی در چند فرض بررسی کرد:

۱- در ورزش‌های انفرادی: از آنجا که در اینگونه ورزش‌ها مثل جودو، تکواندو و غیره، هیچ بازیکنی تا کنون در لیگ‌های خارجی نداشته‌ایم هیچگاه چنین بحثی به میان نیامده است. اما به نظر می‌رسد اگر زمانی قرار باشد به قید قرعه مثلاً یکی از رزمی کاران ایران در قالب یک تیم خارجی مقابل حریفی از رژیم اشغالگر قدس قرار بگیرد، بنا به دلایلی که در ادامه مطلب خواهم گفت باید مقابل وی بازی کند.

اما اگر ورزشکاری از ورزش‌های انفرادی ایران در قالب تیم ملی مثلا در میدان المپیک و در فینال و یا نیمه نهایی یا حتی سایر مراحل مقابل حریفی از اسرائیل قرار بگیرد، آیا نباید بازی کند؟

آیا باید ۴ سال زحمت شبانه روزی خود را نادیده بگیرد و ازینکه شاید بتواند نامش را در تاریخ جاودانه کند، عبور کند و به دروغ و به خاطر محروم نشدن‌های بعدیش از سوی مراجع بین المللی بگوید به دلیل مصدومیت نمی‌توانم بازی کنم؟

پاسخ این پرسش را نیز در ادامه و پس از بررسی بُعد دیگر ماجرا خواهم داد.

۲- در ورزش‌های تیمی: در اینگونه ورزش‌ها دو حالت ممکن است اتفاق بیفتد:

الف) عدم رویارویی در قالب تیم ملی ایران با حریفان اسرائیلی: در این حالت، فارغ از نادیده گرفتن قاعدهٔ بین المللی عدم ورود نگاه سیاسی به ورزش، اصولاً مشکل خاصی در بین صاحب‌نظران سیاسی و ورزشی وجود ندارد. چرا که یک تصمیم ملی است و فارغ از تبعات مادی و غیرمادی که احتمالا برای فدراسیون مربوطه دارد، تبعات دیگری برای خود ورزشکار‌ها ندارد. لذا به راحتی می‌توانیم با یک نگاه کاملا سیاسی و غیر ورزشی!، از بازی کردن در مقابل حریف امتناع نماییم. شاید به همین دلیل مثلا از صعود به مرحله دوم مسابقات جام جهانی باز بمانیم!

ب) عدم رویارویی در قالب یک تیم غیرایرانی با حریفان اسرائیلی:
در این مورد بحث کمی پیچیده‌تر و مفصل‌تر است. اینجا دیگر فقط بحث قاعده و نزاکت بین المللی و مرام پهلوانی و ازین دست شعار‌ها نیست. پای یک قرارداد در میان است. در واقع بازیکنان شاغل در خارج از کشور در قالب هر تیم ورزشی اعم از فوتبال، هندبال، بسکتبال و... و یا حتی ورزشکاران ورزشهای انفرادی شاغل در خارج از کشور به واسطه قرارداد و تعهدی که به آن باشگاه دارند ناچارند مواضع و منافع باشگاه خود را در نظر بگیرند و به آن پایبند باشند.

به طور کلی در پاسخ به پرسشی که در ابتدای بحث مبنی بر لزوم پایبندی ورزشکاران ایرانی شاغل در خارج از کشور به تعهدات خود مطرح نمودم، باید بگویم به سه دلیل زیر این ورزشکاران حق ندارند از رویارویی با هیچ حریفی امتناع کنند:

۱- از نظر شرعی: در قاعده «اوفوا بالعقود» که ناشی از آیه ۱۵ سوره شریفه مائده، «یا ایهاالذین امنوا اوفوا بالعقود» و یا قاعدهٔ «المؤمنون عند شروطهم» است، پای بندی به تعهدات بصورت مطلق، جزو وظایف مؤمنین آورده شده و در این قاعده، تخصیص و تقییدی هم وجود ندارد. در واقع به دلیل اطلاق این قاعده، همه مؤمنین باید به تعهداتشان در قراردادهایی که با هرکس اعم از مومنین یا غیرمؤمنین منعقد می‌کنند پایبند باشند.

۲- از لحاظ حقوقی: جدای از لزوم رعایت این قاعده شرعی از لحاظ حقوقی نیز، باید ضمانت اجراهای ناشی از تخلف از تعهدات قراردادی آن‌ها را نیز در نظر گرفت و بدانیم که اگر باشگاه با درخواست بازیکنان ایرانی‌اش جهت عدم رویارویی با حریف اسرائیلی موافقت نکند، چه پیامدهای ناگواری برای آن‌ها خواهد داشت.

از جریمه‌های مالی سنگین - که قطعا فدراسیون‌ها و وزارت ورزش ایران زیربار آن‌ها نخواهد رفت - گرفته تا از بین رفتن اعتبار و حیثیت آن ورزشکار و شاید اخراج وی از آن باشگاه.

بنابراین اینکه بازی کردن احسان حاج صفی و مسعود شجاعی را در مقابل حریف اسرائیلی محکوم کنیم و بگوییم دور از مرام پهلوانی بود و این‌ها مایه ننگ جمهوری اسلامی در دنیا شده‌اند، حرف‌های متعصبانه، غیر اخلاقی و غیرحقوقی است که قطعا به دور از عدالت است.

سوال بسیار سادهٔ من از حراست وزارت ورزش، بسیج ورزشکاران، فدراسیون فوتبال و سایر اشخاصی که خود را متولی اینگونه مسائل می‌دانند و وظیفه خود می‌دانند که بلافاصله در چنین مواردی بیانیهٔ محکومیت و دفاع از مردم مظلوم فلسطین صادر کنند، این است که آیا شما حاضر به جبران خسارات مادی و معنوی از این ورزشکاران، در صورت تخلف از تعهدات باشگاه‌شان، هستید؟

پاسخ قطعا منفی است و شاید فقط در یک مراسم تجلیل، یک سکه طلا به آن‌ها داده شود و بعد هم ورزشکار می‌ماند و حوضش!

دلیل دیگری که از بُعد حقوقی و در راستای عدم محرومیت برای این بازیکنان، می‌توان بدان پرداخت استناد به قاعده حقوقی فقهی (قبح عقاب بلابیان) است. بدین معنا که تا زمانی که جرم بودن یا تخلف بودن عملی بصورت صریح به شخص یا اشخاصی اعلام نشده باشد، نمی‌توان مجازاتی بر آن‌ها بدلیل انجام آن اعمال تحمیل کرد. این قاعده از قواعد مسلّم حقوقی است.

۳- از لحاظ عقلی: قواعد فقهی و عقلی متعددی در این زمینه وجود دارد. (ما حکم به الشرع، حکم به العقل و ما حکم به الشرع، حکم به العقل) و یا قاعده دیگری که می‌گوید (لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام) و قاعده (وجوب دفع ضرر محتمل) و قواعد دیگر که همگی بر این نکته تاکید دارند که هرکجا، عقل انسان، ضرر جبران ناپذیری را برای خود یا دیگران تشخیص داد باید از آن پرهیز کند.

از دست دادن مدال المپیک در پرسشی که در ابتدای این نوشتار مطرح شد یا ورود خسارت سنگین در صورت تخلف از تعهدات قراردادی از مصادیق بارز ضررهای جبران ناپذیر هستند.

متاسفانه در ماجرای پیش آمده برای دو بازیکن ارزشمند تیم ملی ایران و باشگاه پانیونیوس یونان، اشخاص حقیقی و حقوقی همیشه در صحنه، قبل از هرگونه محاکمه‌ای، حکم به محکومیت عمل این دو بازیکن داده‌اند و بعید هم نیست که مادام العمر از بازی در تیم ملی ایران و حتی باشگاه‌های ایرانی محرومشان کنند.

روی سخن من با این دوستان است. این دو بازیکن از فرزندان همین مرز و بوم و با اعتقادات ملی و مذهبی هستند که به واسطه قراردادی که با یک باشگاه خارجی دارند باید به تعهدات خود پایبند باشند.

همانگونه که خود بهتر می‌دانید، قراردادهای باشگاه‌های خارجی، مثل قراردادهای باشگاه‌های ایرانی نیست که به بازیکن اجازهٔ هر نوع رفتاری را در قبال باشگاهش بدهد. بنابراین به حکم صریح قانون، شرع و عقل و البته به حکم اخلاق حرفه‌ای ورزشی، بازیکنان ایرانی شاغل در لیگ‌های خارجی، نمی‌توانند تعهدات خود را زیر پا بگذارند چرا که باعث ورود ضرر به خودشان و باشگاه‌شان می‌شوند.

این در حالیست که حمایت از مردم مظلوم فلسطین، به روش‌های بهتر، کم هزینه‌تر و پرسود‌تر و حتی با جنبه‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای مثبت‌تر نیز امکان پذیر است. مثلا کریستیانو رونالدو کفش‌های طلای خود را برای حمایت از کودکان فلسطینی فروخت و درآمد آن را صرف ساخت مدرسه و مرکز خیریه در غزه کرد. این خبر مدتی به مهم‌ترین خبر رسانه‌های جهان تبدیل شده بود.

او در پایان بازى پرتغال با رژیم صهیونیستی، حاضر به تعویض پیراهنش با بازیکن تیم مقابل نشد. او در پاسخ به سوال خبرنگار الجزیره ورزشی مبنی بر اینکه «شما در خاک اسرائیل هستید یا فلسطین؟» گفت: من در خاک فلسطینم.

بازیکن مسلمان و ستاره تیم ملی الجزایر که در جام جهانی ۲۰۱۴ به همراه تیمش نمایش درخشانی داشت هم از جمله کسانی بود که اعتراضش را به کشتار مردم بی‌گناه در غزه نشان داد. فغولی به همراه دیگر بازیکنان تیم ملی الجزایر تمام پاداش ۹ میلیون یورویی فیفا را به مردم غزه اهدا کرد.
می‌بینیم که اینگونه اعتراض‌ها، هم هزینه کمتری برای ما دارد و هم منفعت بیشتری برای مردم مظلوم فلسطین.

در پایان، فارغ از اینکه این دو ورزشکار صرفا به دلیل اجبار باشگاه متبوعشان، باید در این دیدار بازی می‌کردند و در این راستا، اقدامی که بیانگر رضایتشان از این تصمیم باشد از خود بروز نداده‌اند، امیدوارم مسئولین محترم ورزشی و غیرورزشی با دور ریختن برخی تعصبات، رویکردی منطقی نسبت به این مسئله اتخاذ نمایند.


*حقوقدان و وکیل دادگستری
bato-adv
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۵۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۱
اما نمی‌توان صحیح بودن اصل این سخن را انکار نمود که روح ورزش اجازه ورود نگاه‌های سیاسی را به این حوزه نمی‌دهد.
چی گفت؟
آرمان
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
تحلیل کاملا سطحی بود . در خصوص اینکه مومن باید به عهد خود وفا باشد باید گفت مومن اگر زیرک نباشد که اصلا مومن نیست لذا در هنگام عقد قرارداد باید این موضوع رو بیان کرد که باتیم های رژیم اشغالگر بازی نمی کنم . مثل علی دائی که این بند رو در قراردادش با تیم های آلمانی قید کرده بود.
در هر حال به رسمیت شناختن رژیم غاصب صهیونیستی خلاف قوانین جمهوری اسلامیه . البته وزارت ورزش باید اینقدر غیرت داشته باشه که در چنین شرایطی کلیه خسارت های مادی و معنوی جبران شود طوریکه تمامی بازیکنان رغبت کافی داشته باشند که در مواجهه با چنین شرایطی اصلا ذره ای شک نکنند و با انگیزه کافی دست رد به درخواست بازی با دشمن اصلی اسلام بزنند.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲
مجله فرارو