bato-adv
کد خبر: ۳۳۲۱۰۷
محمد ماکویی

خودتان را "خوب" معرفی کنید!

تاریخ انتشار: ۱۶:۱۴ - ۱۸ مهر ۱۳۹۶
محمد ماکویی، 1-قبل از اینکه سر از کار در بیاورم, مرا مخاطب ساخته و مجابم ساخت که توصیه های شغلی وی را جدی بگیرم:

"سعی کن از همان اول با حقوق بالا استخدام شوی زیرا در غیر این صورت هرگز حقوق بالایی دشت نخواهی کرد. 

دلیل این امر این است که از لحاظ روانی هیچ کارفرمایی حاضر نیست حقوق بالا را از آن کسی نماید که در محل کار قبلی حقوق پایینی می‌گرفته است (با این حساب معلوم می‌شود که چرا در بیشتر فرم های استخدامی, آخرین حقوق دریافتی, موجودیت داخلی دارد.)

2-با حقوق ماهانه هفتاد هزار تومان استخدام شده بود که برای زمان خودش درآمد خوبی محسوب می شد. لذا به مجرد شنیدن "برای تو هم جا هست!" در مصاحبه استخدامی حضور به هم رساندم.

در مصاحبه ذکر خیر "معرف" شد و آقای رییس متذکر گردید که ایشان در مصاحبه اظهار نمودند که به هر قیمتی می‌خواهند محل کار خود را تغییر دهند. در ادامه هم خواست که در این باره نظر مرا هم جویا گردد.

گفتم که من هم از تغییر محل کار بدم نمی‌آید اما حاضر نیستم به هر قیمتی به انجام این مهم نائل آیم. به عبارت دیگر تنها در شرایطی که تغییر محل کار برایم صرفه ریالی داشته باشد, مایل هستم که کار در شرکتی دیگر را تجربه نمایم.

شاید باورش سخت باشد اما همین مختصر سخن کار خودش را کرد و با ماهی هشتاد هزار تومان به عضویت محل کار جدید در آمدم.

3-گفت که به مشتری توضیح داده که در ازای هر ساعت متره و برآورد فلان قدر می گیرد. مشتری پس از آه کشیدن از سر تعجب گفته بود که :"برای یک ساعت کار زیاد نیست؟" او هم پاسخ داده بود که: "قطعا برای یکساعت کار زیاد است اما برای یک ساعت کار,4 سال تحصیل و 10 سال تجربه کاری که موجب می‌شود کار را بهتر در بیاورد منصفانه است" مشتری خوشش آمده و کار را از آن وی نموده بود.

4-به عنوان کارآموز وارد شرکت شد اما پنج سال ماندگار گردید. نکته جالب این بود که در سال پنجم نیز به عادت روز اول تحت عنوان "اون کارآموزه" مورد اشاره آن‌هایی که خوب او را می‌شناختند قرار می‌گرفت.

5-چون کار, جدید بود به عنوان پایلوت معرفی گردید و گفتیم که بعدها خوبی‌ها و بدی‌های آن را مشاهده خواهید نمود.

با اینکه دستگاه خوب جواب داد و خوبی‌های آن اصلا با بدی‌هایش قابل مقایسه نبود, مردم استفاده‌کننده به تاسی از نحوه معرفی ما, آن را برای همیشه به چشم پایلوت نگریسته و در باره آن "بعدا معلوم می‌شود که خوب یا بد است" گفتند.

قطعا برای شما هم پیش آمده که با افرادی سر و کار داشته باشید که پس از انجام یک کار مهم, "کار خاصی نکردم" و "وظیفه‌ام بود" بگویند. لابد در زندگی افرادی را هم دیده‌اید که با انجام هر کار بی‌اهمیتی, شما را مطلع "پیش خوب آدمی آمده‌اید" نمایند.

اگر کسی حوصله جستجو در باره حقوق و مزایای افراد نامبرده را داشته باشد متوجه خواهد شد که در کشور ما "به عمل کار بر آید به سخندانی نیست" جواب خوبی نداده و در عوض نحوه معرفی آدم‌هاست که در تعیین میزان عایدی و دشتی ایشان نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کند.

به عبارت دیگر اگر شما هم از کسانی هستید که بابت تحویل گرفته نشدن از سوی دیگران, به شماتت ایشان برخواسته و در باره‌شان مدام "کی قدر میدونه؟!" می‌گویید بهتر است انگشت اتهام را به سوی خود دراز کرده و اذعان نمایید که انصافا در معرفی به مقد ار لازم خویش کم گذاشته‌اید.

در باب ارزش و اهمیت معرفی بهتر است مطلب را با بیان ماجرای زیر که مطالعه آن خالی از لطف نیست درز بگیریم: زنی به پیکاسو می‌گوید که "من هم مثل تو نقاشی می کنم اما تعجب می‌کنم که در حالی که تو شهرت جهانی داری کسی مرا نمی‌شناسد!" پیکاسو جواب می دهد که "دلیلش این است که در حالی که تو نقاشی‌هایت را در پستوی خانه‌ات پنهان کرده‌ای, نقاشی‌های من در همه دنیا به معرض تماشا گذاشته‌شده و عرضه گردیده‌است".
مجله خواندنی ها
مجله فرارو