bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۴۱۹۰۹

اخاذی از افغان‌ها با لباس پلیس

به پرسش‌های‌مان پاسخی نمی‌دهد. به افسری که کنار دستش ایستاده است، می‌گوید: «این‌ها رو رد کن برند، از خبرنگار‌ جماعت خوشم نمیاد.» بعد از چند دقیقه، خلقش تنگ می‌شود و سر خبرنگارها فریاد می‌کشد که چه می‌خواهید از جان‌مان، مگر متهم قحط است که سراغ‌مان آمده‌اید؟
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۳ - ۰۵ دی ۱۳۹۶

دزد مامورنمایی که در جریان سرقت و زورگیری از افغان‌ها به دام پلیس افتاده‌ است می‌گوید که از سر ناچاری دست به سرقت زده‌ است.

به گزارش روزنامه قانون، «ماموران کلانتری ١٧٠ کهریزک هفته گذشته در جریان اخاذی‌های دو مرد تبهکاری قرار گرفتند که از کارگران افغان سرقت و اخاذی می‌کردند. بررسی‌های ماموران نشان داد این دو تبهکار با پوشیدن لباس پلیس، سناریوی خود را به اجرا می‌گذاشتند. ماموران تجسس برای به دام انداختن آنها، دست به تعقیب و مراقبت زدند و در نهایت موفق شدند پس از چند روز، این دو متهم حرفه‌ای را در حالی دستگیر کنند که یکی از آنها لباس پلیس و دیگری لباس نیروی دریایی ارتش به تن داشتند.

دو مامور قلابی در ابتدا منکر هر گونه سرقت و اخاذی شدند ولی هنگامی که با طعمه‌های خود روبه‌رو شدند، چاره‌ای نداشتند جز بیان حقیقت. آنها به ٥٠ سرقت اعتراف کرده‌اند و پرونده‌شان برای رسیدگی تخصصی در اختیار پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

گفت‌وگو با متهم

لباس فرم پلیس به تن کرده و طوری کنار میدان صبحگاه پلیس پیشگیری تهران ایستاده که کسی در نگاه اول فکرش را هم نمی‌کند، او دزدی است در لباس پلیس. با دست راست طوری مچ دست چپش را گرفته که دستبندی که دور دستش حلقه خورده، مشخص نشود. ٣۵-٣۴ ساله به نظر می‌رسد. میانه‌قد و لاغراندام است با صورتی استخوانی و دماغی عقابی. با کسی حرف نمی‌زند و گاهی مثل بوکسورها این‌ پا وآن‌ پا می‌کند.

به پرسش‌های‌مان پاسخی نمی‌دهد. به افسری که کنار دستش ایستاده است، می‌گوید: «این‌ها رو رد کن برند، از خبرنگار‌ جماعت خوشم نمیاد.» بعد از چند دقیقه، خلقش تنگ می‌شود و سر خبرنگارها فریاد می‌کشد که چه می‌خواهید از جان‌مان، مگر متهم قحط است که سراغ‌مان آمده‌اید؟ بعد از کلی کلنجار‌ رفتن بالاخره به حرف زدن راضی می‌شود. او فقط یک خط را در میان سوالات‌مان جواب می‌دهد.

خودت را معرفی می‌کنی؟

اسمم ارشیاست.

چند سالته؟

۳۵ سال

متاهلی؟

بله، یک دختر چهار ساله هم دارم.

سابقه هم داری؟

یک‌ بار چند سال پیش به‌ خاطر جعل دستگیر شدم.

از این مهرهایی که از خونه‌ات پیدا کردن هم استفاده‌ای کردی؟

نه، استفاده نکردم.

پس چرا این مهرها تو خونه‌ات بوده؟

همین‌جوری (از گفتن حقیقت طفره می‌رود.)

سابقه جعلی که توی پرونده داری، نشان میده توی کارت حرفه‌ای هستی.

۱۳ یا ۱۴ سالم بود که استعدادهایم گل کرد. از همان زمان در مدرسه مهر جعل می‌کردم و پای برگه‌های امتحانی می‌زدم. البته تا دوم راهنمایی بیشتر نتونستم درس بخونم.

سابقه سرقت هم داری؟

دوران سربازی گاهی از جیب بچه‌ها می‌پیچوندم ولی نه اون سرقتی که تو ذهن شماست.

چطور شد به فکر زورگیری و اخاذی افتادی؟

چند وقتی بود کار نداشتم، به فکرم زد بزنم توی اخاذی. رفتم حسن‌آباد لباس پلیس خریدم و برای این که کسی بهم شک نکنه، درجه استواری روش زدم و با برادرزاده‌ام که سرباز نیروی دریایی بود، می‌رفتیم سر وقت افغان‌ها.

اسلحه و بی‌سیم رو از کجا آورده بودی؟

اونا که قلابی هستن. از اسباب‌بازی‌فروشی خریده‌ بودم.

شگردتون چطوری بود؟

من و برادرزاده‌ام شب‌ها با ماشین توی خیابون‌ها و اتوبان‌های جنوب تهران گشت می‌زدیم و افغان‌ها را سوار می‌کردیم و ازشون برگه اقامت می‌خواستیم. اون‌ وقت به بهانه این که غیر مجاز وارد ایران شدند، تهدیدشون می‌کردیم که برشون می‌گردونیم به کشورشون و اون‌ها مجبور میشدن برای جلب رضایت به ما پول بدن.

کسی از طعمه‌هاتون بود که به شما شک کنه؟

آره، چند نفری که زرنگ‌تر از بقیه بودن می‌فهمیدن که مامور قلابی هستیم و مقاومت می‌کردند ولی ما به زور ازشون پول می‌گرفتیم.

کسی رو هم زخمی کردین؟

نه آقا، هیچ‌کس رو اذیت هم نکردیم.

با پول‌ها چیکار کردین؟

می‌خواستیم چیکار کنیم، خرج زندگی کردیم رفت.

از هر سرقت چقدر دستت را می‌گرفت؟

بستگی داشت، از ۵۰ هزار تومن تا ۵۰۰ -۴۰۰ هزار تومن.

همسرت میدونه دزدی می‌کنی؟

نه برای چی باید بفهمه. من بهش می‌گفتم شب‌ها با ماشین کار می‌کنم.

اعتیاد هم داری؟

نه

تا چه زمانی می‌خواستی از افغان‌ها سرقت کنی؟

نمی‌دونم والله. آدمی که دستش آلوده بشه به دزدی، بعید بدونم به این راحتی‌ها دست از خلاف برداره.

به نظرت چقدر برات زندان می‌برن؟

نمی‌دونم شاید دو یا سه سال. بالاخره هر کی خربزه میخوره، باید پای لرزش هم بشینه.

به خانوادت چی میخوای بگی؟

خیلی بهش فکر می‌کنم. راستش خیلی خجالت می‌کشم تو روشون نگاه کنم.

فکر می‌کردی دستگیر بشی؟

بالاخره گرفتار می‌شدم ولی نه به این سرعت.

حرف آخر؟

نمی‌دونم چی‌بگم، اگر کار درست و حسابی داشتم، وسوسه نمی‌شدم برم سمت خلاف و دزدی کنم. با این کار آبروی خودم و خونوادم از بین رفت. از یک ذره شانس داشتم برای کار پیدا کردن با این سابقه دیگه کسی بهم کار نمی‌ده.

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو