bato-adv
کد خبر: ۳۵۳۶۲

پيوند سياست و فوتبال در دنياي مدرن

تاریخ انتشار: ۱۲:۲۵ - ۳۰ آبان ۱۳۸۸
مجتبي نجفي؛ زماني كه بازيكنان الجزاير هفته پيش وارد قاهره شدند با سنگ‌پراكني تماشاگران مصري مواجه و سه نفر از بازيكنان الجزاير زخمي شدند. 

وزير اطلاع‌رساني الجزاير اين اقدام را محكوم كرد. دقيقه 90 بازي لحظه‌اي رويايي براي مصري‌ها بود؛ لحظه‌اي كه با گل دوم، جمال مبارك فرزند حسني مبارك كه خود را براي جانشيني پدر ديكتاتور خود آماده كرد همراه با تماشاچيان تيفوسي مصر هورا كشيد. زيرا مصر از خطر حذف رهايي يافته بود و اين فرصتي مناسب براي جمال بود تا خود را همراه با مردم نشان دهد. 

جمال مبارك نيز از هم‌اكنون در انديشه رياست‌جمهوري مصر و جانشيني پدر است. پس طبيعي است كه فوتبال را عرصه‌اي مناسب براي يك نمايش سياسي بداند؛ كاري كه از سوي بسياري از حكومت‌هاي استبدادي انجام مي‌شود. آنها فوتبال را تحت كنترل خود درمي‌آورند تا سيطره‌شان را بر مردم تحكيم كنند. فوتبال در اين كشورها با سياست پيوند عميق‌تري دارد زيرا در كشورهاي ديكتاتوري همه چيز در خدمت سياست است و سياست در خدمت مردم نيست. 

شايد اكنون براي مردم مصر تنها اشك‌ها و آه‌هايي از دو مسابقه به يادماندني باقي مانده است. مسابقه اول با گل دقيقه 90 سرنوشت صعود را به خارطوم پايتخت سودان كشاند؛ جايي كه ديپلماسي الجزاير و مصر در خدمت فوتبال قرار گرفت. در مسابقه نخست كه به پيروزي مصر منجر شد مردم غزه شادمان شدند زيرا در بازي مصر با تونس محمد ابوتريكه مهاجم مصري در اعتراض به تجاوز اسرائيل به غزه پيراهني را به دوربين‌ها نشان داد كه روي آن شعارهايي عليه اسرائيل نقش بسته بود. 

سپس مردم غزه به خاطر حركت ابوتريكه از ميان اين دو تيم عربي مصر را برگزيدند. در مسابقه دوم سوداني‌ها از الجزاير طرفداري كردند زيرا اختلافات تاريخي مصر و سودان بر مساله رود نيل همچنان پابرجاست و طبيعي است كه مردم سودان جانب الجزاير را بگيرند. قبل از اين ديدار حساس يوسف القرضاوي از علماي اهل تسنن كه مليتي الجزايري و مصري دارد در بيانيه‌اي خواستار وحدت و آرامش شد و دشمن دو كشور را استعمار ناميد.

در بازي روز چهارشنبه كه به جنگ فراعنه و سبزها مشهور است دولت الجزاير در توافق با سودان رواديد را براي اتباع الجزاير حذف كرده بود. بوتفليقه رئيس‌جمهور الجزاير تمام ظرفيت هواپيمايي اين كشور را اعم از نظامي و غيرنظامي براي انتقال تماشاگران الجزايري به خارطوم استفاده كرد تا به تيم ملي كشورش ياري برساند. 

بعد از باخت مصر شهروندان مصري در برابر سفارت الجزاير تجمع كردند و درگيري‌هايي صورت گرفت.اين بازي مانند فرانسه و ايرلند بار ديگر نقش پررنگ سياست را در فوتبال به تصوير كشيد. 

گل تيري آنري و استفاده عامدانه وي از دست باعث شده است كه فراخوان براي تحريم شركت ژيلت گسترده شود؛ شركتي كه در تبليغات خود از تيري آنري استفاده مي‌كند. ساركوزي بعد از اين بازي از مقامات ايرلند عذرخواهي مي‌كند. اما شايد معنادارترين اتهام تجاري شدن فوتبال در عصر مدرن است؛ جايي كه دست‌اندركاران فوتبال براي جذب درآمدهاي بيشتر و جذابيت بازي‌ها بيشتر از ايرلند به فرانسه نيازمندند.وقايعي كه در بازي‌هاي فوتبال مقدماتي جام‌جهاني ميان تيم‌هاي مصر و الجزاير و فرانسه و ايرلند رخ داد بار ديگر پيوند انكارناپذير سياست و فوتبال را به خاطر آورد. 

اين پيوند عميق با رشد جهاني شدن و ارتباطات و نفوذ فوتبال در عرصه عمومي ملت‌هاي جهان بيش از پيش نمايان شده و بر همين مبناست كه عده‌اي از تحليلگلران از ديپلماسي فوتبال سخن گفته‌اند. البته فوتبال تنها سياست را تحت تاثير قرار نداده است بلكه اقتصاد، فرهنگ و اجتماع هم از فوتبال تاثير مي‌پذيرند و بر اين ورزش مردمي تاثير مي‌گذارند. فوتبال تنها ورزشي است كه به طور جدي اقشار و طبقات مختلف مردمي، نخبه و عامي،‌ سياستمدار و سياست‌زده را درگير خود كرده است. 

هايدگر فيلسوف معروف آلماني است كه برخي از منتقدان وي انديشه‌هايش را بستر شكل‌گيري نازيسم و فرهنگ هيتلري عنوان كرده‌اند. 

وي به تلويزيون علاقه‌اي نداشته اما براي تماشاي بازي‌هاي فوتبال مجبور بوده است همنشين همسايه خود شود. موسوليني رهبر فاشيست ايتاليا همانند هيتلر تزريق غرور كاذب و هيجان ملي را به عنوان يكي از ابزارهاي مهم در راه نيل به اهداف خود استفاده مي‌كرده است. او در مسابقات ايتاليا در جام‌جهاني براي روحيه‌بخشي به تيم‌ملي اين كشور حضور مي‌يافت. 

در سال 1934 اروگوئه در اعتراض به رويكرد فاشيستي دولت موسوليني در جام‌جهاني شركت نكرد. برزيل و آرژانتين به خاطر فضاي رعب و وحشتي كه بر ايتاليا حاكم بود از ارسال بازيكنان اصلي خود خودداري كرد و آنها را در خانه نگه داشت تا ايتاليا با تشويق‌هاي موسوليني و با حضور نظاميان فاشيست خود در ورزشگاه با شكست چكسلواكي به قهرماني جام‌جهاني دست يابد. زماني كه تيم چك گل اول را به ثمر رساند تماشاگران ايتاليايي با حمله به يكي از بازيكنان چك او را با تور سيمي بستند. 

بسياري بر اين اعتقادند كه شكوه نظامي فاشيسم ايتاليايي داوران را وادار كرده به نفع لاجوردي‌پوشان سوت بزنند. در ايتاليا لاتزيو را ميوه فاشيسم مي‌نامند؛ جايي كه اس‌اس پيشوند اين باشگاه ناگهان اذهان را به سمت هيتلر و نازيسم هدايت مي‌كند. طرفداران اين باشگاه را فاشيست‌ترين و نژادپرست‌ترين تماشاگران جهان ناميده‌اند. 

فاشيسم لاتزيو در سال 1383 زماني كه پائولودي كانيو كاپيتان اين تيم در داربي رم به هواداران تيمش سلام نظامي داد بار ديگر خاطره موسوليني و دستور ويژه وي را براي تاسيس اين باشگاه در خاطره‌ها زنده كرد؛ باشگاهي كه در سال 1900 از سوي افسران ارتش ايتاليا تاسيس شد و ورزشگاه سابق آن مكاني براي سربازگيري و عضوگيري احزاب راست افراطي بوده و لوگوي اين باشگاه يك عقاب بزرگ است و هنوز طرفداران افراطي آن شعارهاي نژادپرستانه سر مي‌دهند. 

كمتر تيم اسرائيلي است كه حاضر باشد در ورزشگاه اين تيم بازي كند. گفته مي‌شود در برخي بازي‌ها تصاويري از موسوليني ديده مي‌شود و در يكي از بازي‌ها بود كه شعاري جنجال‌برانگيز در ورزشگاه اين تيم گفته شد: «آشوويتس شهر ما و كوره‌هاي آدم‌سوزي خانه‌هاي شما» شعاري كه ماجراي جنجال‌برانگيز هولوكاست و رابطه هيتلر و يهودي‌ها را مجسم مي‌كرد. 

داربي ميلان و اينتر اگرچه اكنون به نماد مبارزه برلوسكوني نخست‌وزير راستگراي ايتاليا و موراتي رئيس سياه و سفيدپوشان ايتاليا تبديل شده است اما زماني از جاذبه‌هاي سياسي جالبي برخوردار بود؛ جايي كه بورژواهاي ميلان نام اينتر را فرياد مي‌زدند و كارگرهاي اين شهر از آث‌ميلان دفاع مي‌كردند.مبارزه چپ و راست كه زماني تنها گرايش غالب عرصه سياست بود فوتبال را نيز به عرصه‌اي براي تقابل فرهنگ‌هاي سياسي تبديل كرده بود كه هر يك برآمده از روابط اقتصادي،‌نظام فكري و سياسي بود.
 
اين تقابل به ويژه در رقابت تاريخي رئال‌مادريد و بارسلونا تبلور يافت. بارسلونا براي مردم كاتالونيا نه تنها پديده‌اي فراتر از يك باشگاه ورزشي بلكه نمادي براي اعتراض به حكومت فاشيستي ژنرال فرانكو بود ديكتاتوري كه در اسپانيا نيز ملي‌گرايان و جمهوريخواهان را سركوب كرد و دوره‌اي از خفقان و استبداد در اين كشور به وجود آورد. سانتياگو برنابئو ورزشگاه رئال منتسب به نام سرمايه‌دار سلطنت‌طلب مادريدي است كه از حاميان فرانكو بوده است.
 
اگر مادريد مقر سلطنت‌طلبان و محافظه‌كاران بوده كاتولونيا نماد جمهوريخواهي، فدراليسم و سوسياليسم بوده است.‌مانند ايران كه بعد از بازي‌هاي پرسپوليس قبل از انقلاب اسلامي جمعيتي عليه رژيم پهلوي تظاهرات مي‌كردند. بعد از بازي‌هاي بارسلونا نيز چپگرايان، فدراليست‌ها و سوسياليست‌ها نيز عليه فاشيسم فرانكو اعتراض كردند. 

بارسلونا – رئال‌مادريد همچنان در عرصه سياسي اسپانيا نماد رويارويي چپ‌ها و راست‌هاست. زاپاته‌رو نخست‌وزير سوسياليست اين كشور در انظار عمومي از بارسلونا حمايت مي‌كند و براي پيروزي و گل‌هاي اين تيم هورا مي‌كشد. 

در آتن پايتخت يونان سبزهاي پاناتينايكوس به طبقه متوسط شهر آتن تعلق دارند و در داربي رويارويي المپياكوس قرار مي‌گيرند كه طرفداران آن از مردم كم درآمد اين بندر پيرائوس هستند. در اسكاتلند رقابت سلتيك و گلاسكو خاطره درگيري‌هاي پروتستان‌ها و كاتوليك‌ها را زنده مي‌كند. گلاسكو رنجرز را پروتستان‌ها در سال 1873 تاسيس كردند و سلتيك را مهاجران كاتوليك ايرلندي بنيان نهادند. كشيش والفريد به شدت عاشق فوتبال بود و اين عشق به تاسيس باشگاهي منجر شد كه تاكنون با يك بازيكن پروتستان قرار داد امضا نكرده است؛عملي كه متقابلا از سوي باشگاه رقيب تكرار شده است.
 
سياست با فوتبال عجين شده است زيرا خوان لاپورتا رئيس باشگاه بارسلونا به صراحت مي‌گويد: «آينده‌كاري من ربطي به فوتبال ندارد و اين ورزش بهانه‌اي براي رسيدن به جهان سياست است.‌هميشه دوست داشتم يك فرد فعال در عرصه سياست و اجتماع شهرم باشم. فوتبال در اين ناحيه بهترين راه براي رسيدن به اين مقاصد است.»فوتبال با سياست عجين شده است زيرا ديه‌گو مارادونا در سال 1982 با دريبل هشت انگليسي انگلستان را تحقير مي‌كند تا انتقام شكست تحقير‌آميز آرژانتيني‌ها در جزاير فالك‌‌لند را در همان سال از انگليسي‌ها بگيرد. 

جنگي كه با لشكركشي بزرگ و پرخرج مارگارت تاچر همراه شد تا بانوي آهنين اين جزاير را از آرژانتيني‌ها پس بگيرد. فوتبال همراه با سياست است زيرا ديديه دروگبا پيراهن مشكي رنگي زير پيراهن آبي رنگ چلسي پنهان مي‌كند تا با خطي سپيد بگويد: «بله! من سياه هستم» تا از اين طريق به رويكردهاي نژادپرستانه اعتراض كند.
 
فردريك كانوته بازيكن سه‌ويا زماني كه مردم غزه زير آتشبار سنگين اسرائيلي‌ها جان مي‌دهند زير پيراهن خود نام فلسطين را فرياد مي‌زند تا به تضييع حقوق انسان‌هاي مظلوم و بي‌دفاع اعتراض كند همچنان‌كه قبلا دوايت يورك مهاجم سيه‌چرده سابق منچستر نقشه ترينيدادوتوباگو را زير پيراهن خود پنهان مي‌كرد. گاهي عشق تمام يك ملت در گام‌هاي بازيكناني خلاصه مي‌شود كه براي كشورشان پيام‌آور شكوه و افتخار هستند.‌

تجسم اين عشق و علاقه مردم برزيل به تيم‌ملي است كه در دوران فقر و فساد و قبل از حركت در مسير توسعه رقص فوتبالي برزيل و گل‌هاي زيباي ستارگانش پيام‌آور اميد براي كشورشان بود،جايي كه فوتبال و استعداد ناب برزيلي به يكي از منابع اصلي درآمد اين كشور تبديل شده است.مي‌گويند ديه‌گو مارادونا عاشق چه‌گواراست؛ انقلابي آرژانتيني كه به همراه فيدل كاسترو رژيم ديكتاتوري بابتيستاي كوبا را سرنگون كرد. او با هوگو چاوز رئيس‌جمهور جنجالي ونزوئلا و فيدل كاسترو ديدار كرده بود. 

طرفداران او اعتقاد دارند كه انتساب اتهام قاچاق مواد مخدر، ماجراي دوپينگ و... توطئه‌اي امپرياليستي براي بدنام كردن ستاره مشهور دنياي فوتبال بوده است.براي پيوند ميان سياست و فوتبال مي‌توان به مثال‌هاي بي‌شماري اشاره كرد. زماني صدام حسين ديكتاتور سابق عراق بازيكنان اين كشور را به خاطر عدم صعود به جام‌جهاني به چوب بست. صدام در دوران تحريم و انزوا علاقه‌مند بود كه فوتبال صدايي براي رژيم بعثي باشد،فوتبال براي ديكتاتورها ابزاري براي شكوه و فرار از انزواست.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین