bato-adv
کد خبر: ۳۶۱۶۴

آيت الله جوادي آملي و امامت جمعه

تاریخ انتشار: ۱۱:۳۷ - ۱۶ آذر ۱۳۸۸


سيد ضيا مرتضوي در روزنامه جمهوری اسلامی نوشته است:
قم ـ خدمت ذي شرافت فخر الاعلام و زبده المحققين العظام حجت الاسلام آقاي جوادي دامت بركاته مشرف آيد.
13 رجب 50
به عرض شريف مي رساند اميدوارم كه قرين عافيت و موفقيت بوده و پيوسته از عنايات عاليه حق عز اسمه و توجهات ساميه حضرت ولي عصر ارواحنا فداه بهره مند مي باشيد. با حذف مقدمات عرض مي شود كه آقايان متصديان امور مدرسه حقاني در خصوص درس فلسفه كه از جناب عالي توقع داشتند و دارند به تصور اينكه بنده زورم به جناب عالي مي رسد! و اگر جدا خواهش كنم رد نخواهيد كرد بنده را تحت فشار قرار داده اند و حقا هم اگر جناب عالي نپذيريد اين درس متروك خواهد شد لذا جدا خواهشمندم از هر راه امكان پذير اگر چه كم و زياد خالي از مشقت نباشد اين مسئله را پذيرفته يك ساعتي براي اين تدريس اختصاص بدهيد و ضمنا ما را نيز از فشار آقايان نجات دهيد.
ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم . والسلام عليكم و رحمه الله
محمد حسين طباطبايي

اين نامه گران مايه اي است از مفسر عالي مقام و فيلسوف نامدار حضرت علامه طباطبايي كه 38 سال پيش خطاب به شاگرد برجسته خود استاد معظم مفسر فقيه حكيم و متاله بزرگ معاصر حضرت آيت الله حاج شيخ عبدالله جوادي آملي دام ظله نوشته اند; آن هم در 38 سالگي شاگرد! شان صدور اين نامه شريف به آن برمي گردد كه حضرت آيت الله جوادي با تاسي از استاد خود آيت الله غروي كه به تعبير ايشان « از شاگردان موفق حضرت آيت الله العظمي آقاي آخوند ملامحمدكاظم خراساني » بوده اند در تدريس خود هر كتاب را فقط يك بار تدريس مي كنند و اين سيره در طي بيش از پنجاه سال تدريس ايشان ادامه يافته است مگر آن كه به تعبير خودشان « آن كتاب عالي ترين متن درسي باشد كه از آن برتر كتابي در حوزه رايج نباشد يا ضرورتي مقتضي تكرار شود.» 

و زماني حضرت علامه طباطبايي دو كتاب شريف « بدايه الحكمه » و « نهايه الحكمه » را تاليف كردند كه حوزه تدريس كتاب اسفار توسط جناب آقاي جوادي داير بود و وقتي مسئولان مدرسه حقاني پيشنهاد تدريس كتاب بدايه و نهايه را مي دهند جناب ايشان خود را معذور مي دانند. 

مسئولان مدرسه كه به تعبير آيت الله جوادي آملي از « ارادت مطيعانه » ايشان نسبت به استاد معظم خود علامه طباطبايي (قده ) آگاه بودند درخواست تدريس را از طريق ايشان دنبال مي كنند و اين گونه مي شود كه به نوشته حضرت آقاي جوادي « علامه طباطبايي (قده ) نامه اي برايم نوشت كه آن را بوييدم و بوسيدم و بر مردمك ديده نهادم . » البته ايشان همان زمان در ضمن تدريس و همسطح با كتاب و شاگردان برخي مطالب را نيز به عنوان نقد يا سئوال خدمت جناب علامه ارائه مي كردند كه اينك منتشر شده است. 

حسن مطلع اين نوشته را اين نامه شريف قرار داديم تا هم به روح ملكوتي حضرت علامه طباطبايي درود فرستيم كه با علم و نفس گرم و الهي خويش عالمان برجسته و نامداري چون حضرت آيت الله شهيد مطهري و حضرت آيت الله جوادي آملي و حضرت آيت الله حسن زاده آملي را تربيت كرد كه هر يك چون خورشيدي مي درخشند و هم در آغاز اشاره كنيم كسي در اين دو دهه منبر خطابه جمعه قم را با حضور خود مزين ساخته بود كه چهل سال پيش از مدرسان بنام و عالي مقام حوزه مقدسه قم و مورد عنايت ويژه علامه طباطبايي بوده است . شخصيتي كه آن حكيم و مفسر نامدار وي را در 38 سالگي « زبده المحققين العظام » خطاب مي كند و آشنايان با ادبيات و عرف حوزه ها واقفند كه اين گونه تعابير آن هم از مثل علامه طباطبايي از چه جايگاه علمي و پختگي شخص در معارف و وارستگي در عمل حكايت مي كند. 

زينت محراب و منبر جمعه
حضرت آيت الله جوادي كه متولد 1312 ه . ش مي باشند به رغم تراكم امور تاليفي و تحقيقي در عالي ترين سطوح و مراجعات متعدد اينك در دو حوزه بزرگ فقهي و تفسيري تدريس مي كنند كه با حضور صدها نفر شاگرد هر روز تشكيل مي شود. حوزه تفسير كه بزرگ ترين و عالي ترين حوزه تفسيري موجود مي باشد اينك حدود 30 سال است كه به صورت منظم برقرار است و حاصل مكتوب آن تفسير عالمانه و گسترده اي خواهد شد كه به حدود 70 جلد مي رسد و اينك 17 جلد آن منتشر شده است. 

حوزه فقه ايشان نيز سال هاي متمادي است ادامه دارد و خود منشا مجموعه اي از كتاب هاي فقه استدلالي شده و خواهد شد. سال ها تدريس فلسفه و عرفان در سطوح عالي نيز منشا تربيت شاگردان فرهيخته زيادي شده و آثار ارزشمند مكتوبي را در پي داشته و دارد كه بخشي از آن منتشر شده است و بخشي در راه است . ده ها تاليف ارزنده و صدها سخنراني و بيانيه عالمانه بخش ديگري از كارنامه تابش هاي علمي و معرفتي آن جناب مي باشد. 

علامه جوادي آملي حضور عالمانه اي در مجلس خبرگان قانون اساسي داشتند و از اعضاي اوليه شوراي عالي قضايي بودند. ايشان كه از شاگردان برجسته بنيان گذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني نيز مي باشند مورد عنايت خاص ايشان بودند. جايگاه معظم له در هياتي كه نامه تاريخي حضرت امام به آقاي گورباچف رهبر وقت شوروي و رئيس اردوگاه كمونيسم شرق را به شوروي برد تنها رياست هيات و قرائت نامه توسط ايشان تعيين نمي كرد بلكه به « تناسب حكم و موضوع » ايشان « مقوم » اصلي و « متن » هيات بودند. 

آيت الله آقاي جوادي زماني امامت جمعه را پذيرفتند كه عالمي برجسته شخصيتي شناخته شده در جمهوري اسلامي ايران و در ميان بسياري از مسلمانان و مقبول خاص و عام و مايه افتخار خطابه جمعه بودند و اينك در زماني اين جايگاه را ترك كردند كه يكي از بزرگ ترين و وارسته ترين عالمان اسلامي اند و در جامعيت تا آنجا كه نگارنده سراغ دارد بسي كم نظيرند. 

حضور ايشان در اين جايگاه و اينك ترك آن كه انعكاس گسترده اي را در سطح رسانه ها و محافل داخلي و خارجي در پي داشت يادآور جمله زيبا و گوياي سخنور نامي و يار برجسته حضرت مولي الموالي اميرالمومنين (ع ) علي جناب صعصعه بن صوحان عبدي در مسجد مدينه است كه در روز بيعت مردم با حضرت امير(ع ) پس از آنكه خود بيعت كرد به محضر انور حضرت عرض كرد: 

« والله زينت الخلافه و ما زانتك. رفعتها و ما رفعتك و هي اليك احوج منك اليها; به خدا سوگند خلافت را تو زينت دادي و خلافت تو را زينت نداد. تو جايگاه آن را بالا بردي و آن تو را بالا نبرد. و خلافت به تو نيازمندتر است تا تو به آن.» 

جايگاه امامت جمعه بلند و خطير است اما فقط برخي مي توانند زينت آن به شمار آيند و با ملاك هاي عادي و عرفي منبر و محراب جمعه بيشتر به آنان نيازمند است تا آنان به آن . و آيت الله جوادي آملي چنين ويژگي را داشت و دارد. 

امامت جمعه امامت و هدايت جامعه
در اينجا و به عذر كناره گيري حضرت استاد عالي مقام از امامت جمعه از ميان نكته هاي چندي كه به نظر مي آيد ولي مجال بازگويي همه نيست چند نكته را خاطر نشان مي كنيم: 

1- امام جمعه نماينده نظام نماينده مردم
منبر و محراب نماز جمعه اگر يك سوي آن پيوند با نظام ديني و حاكم اسلامي دارد اما سوي ديگر آن وجهه و خاستگاه مردمي آن است كه بايد در خدمت تعليم و تربيت جامعه و رشد معنوي مردم باشد و امام جمعه جلودار مردمي است كه به همراه او به سوي خداي تعالي سير معنوي مي كنند و به تعبير آيت الله جوادي در آخرين خطبه خود « در اين سفر وقتي كسي امام جمعه شد ديگران ساكت هستند و امام به محراب عبادت رفته و به خداوند عرض مي كند : اياك نعبد و اياك نستعين ... خداوند فرموده است اگر مردم مشكلي داشتند به نماز پناه برده و مشكل خود را برطرف كنند. مردم صدها مشكل دارند كه بايد اين را امام جمعه بيان كند.» 

وجه حكومتي محراب و منبر جمعه وقتي قوي و مفيد خواهد بود كه وجهه مردمي آن حفظ شود. امام جمعه اگر هم از سوي حاكم اسلامي منصوب مي شود اما فقط نماينده حكومت نيست . نماينده و جلودار و سخنگوي مردم نيز مي باشد. 

امام جمعه فقط گوش و چشم و زبان براي حاكم و حكومت نمي باشد; گوش و چشم و زبان مردم اعم از حاضران در نماز و غايبان نيز هست . و كساني در امامت و محراب داري جمعه موفق اند كه مردم از هر قشر و گروهي حتي كساني كه به هر دليل كم در نماز شركت مي كنند يا هيچ شركت نمي كنند نيز اين باور را درباره آنان داشته باشند كه امام جمعه چنين نسبتي با آنان دارد. و حضرت آيت الله جوادي از امامان ارجمندي بودند كه توده مردمي كه ايشان را مي شناختند چنين باوري درباره ايشان داشتند. 

كناره گيري كامل ايشان از امامت نماز جمعه طبعا نمي توانست بدون واكنش هاي زياد باشد. بسياري از علاقه مندان ايشان و دلسوزان نظام و انقلاب و جامعه در حوزه و بيرون از آن از اينكه جايگاه نماز جمعه آن هم در شهر مهمي چون قم از شخصيت بزرگي چون ايشان محروم شود ناراحت و متاسف شدند. مي توان حدس زد كه پاره اي افراد تنگ نظر كه نمي توانند در چنين جايگاه هايي افراد واقع بين و معتدل و مستقل از جريان هاي سياسي را ببينند چه بسا در دل خود از اين « واقعه » خوشحال شده باشند و بعيد نمي نمايد حتي در محافل خصوصي خود آن را ابزار هم بكنند.
 
اينان در واقع كساني اند كه نوعا شناخت درستي از جايگاه نماز جمعه و محراب و منبر آن ندارند و « امام » را تنها در جايگاه نمايندگي از نظام و حاكميت مي بينند و كاري نيز به فهم و شناخت خود « امام » از جامعه و نياز و حرف مردم ندارند. اين افراد امامي را مي پسندند كه در واقع « ماموم » خواست و تشخيص آنان باشد. اينان حتي اگر هم در پشت سر امام به نماز مي ايستند اما خود را « جلودار » مي پندارند و از همين چشم انداز نادرست است كه به ترسيم و تعيين تكليف براي امام نيز مي پردازند. اگر نگاه به امامان جمعه محدود به نمايندگي آنان از سوي نظام باشد اشتباه است و اگر كسي نيز توقع كند كه امام در جايگاه امامت جمعه علم مخالفت و مبارزه با اصل نظام بردارد اين نيز نادرست است . امام جمعه نماينده حكومت و همراه و همسفر مردم است و صد نكته ظريف همين جاست . 

2- نماز جمعه اجتماعي فراتر از جناح ها
نماز جمعه بر هر مبنايي كه اقامه شود واضح است امري فراتر از جريان هاي سياسي جامعه اسلامي است . اگر نماز اختصاص به قشر و گروهي خاص ندارد كه ندارد مسجد و محراب و منبر و امامت آن نيز ويژه جريان و طايفه اي خاص نيست . اگر در نهادهايي چون مجلس شورا نيز حضور جريان هاي سياسي مختلف و اقليت و اكثريت معنا و مصداق داشته باشد اما محراب و مصلاهاي جمعه به هيچ روي نبايد رنگ و بوي جناحي به خود گيرد. اگر حتي هيات هاي عزاداري با توجه به تفاوت اجمالي آداب و فرهنگ ها در برگزاري عزا مي تواند رنگ و بوي قومي و قبيله اي به خود بگيرد و منعي ندارد اما اجتماع نماز عبادي سياسي جمعه اجتماع ملي و فراگير است كه نبايد به صورت مستقيم و غيرمستقيم در انحصار هيچ قوم و گروهي باشد. 

طبيعي است كه سردر ورودي هيچ مصلايي هيچ تابلو « ورود ممنوع » براي اين دسته و يا آن دسته اين فرد با اين گرايش و يا آن فرد با آن گرايش زده نشده و نمي شود بلكه در تبليغات همواره همه مسلمانان به آن فراخوانده مي شوند; اما اگر فضاي نماز جمعه و مجموعه عوامل تاثيرگذار در شركت مردم اعم از امام جمعه سخنرانان محتواي خطبه ها شعارها و توقعاتي كه از بيرون راهي منبر جمعه مي شود در عمل به محراب و منبر و فضاي آن رنگ و بوي جناحي و طايفه گري سياسي بدهد طبيعي است كه فرصت حضور و بهره مندي از آن از بخشي از جامعه گرفته خواهد شد و نماز جمعه نه تنها كارايي لازم را نخواهد داشت بلكه گاه خسارت آن بيش از منافع آن خواهد شد. 

اگر خطابه پدرانه جاي خود را به سخنگويي براي اين جريان و آن بخش داد و اگر شعار « حذف » جايگزين شعار « جذب » شد و حتي اگر حضور در آن ملاكي براي « مميزي » اينجا و آنجا شد پيداست چنين نماز و اجتماعي نمي تواند همان اجتماع مقدس و مردمي و كارسازي باشد كه مطلوب شرع انور است و از « ذكرالله » بودن آن كه قرآن بر آن تاكيد دارد به « ذكر » و تبليغ اين گروه و « ذكر » تخريب آن گروه تبديل خواهد شد. آيا نمازهاي جمعه ما همه در عمل ويژگي فراجناحي بودن و « ذكرالله » گشتن را دارد ! در اينجا نيازي به تحليل و پاسخ اين سئوال نيست . اما بي ترديد حضرت آيت الله جوادي آملي از جمع امامان جمعه اي بودند كه خود را فراتر از خطوط سياسي موجود مي دانستند و تلاش مي كردند محراب و منبر جمعه را در علم و عمل متعلق به همه نشان دهند و اين به رغم برخي دشواري ها است كه استقلال ورزي و انفصال از جريان ها داشته و دارد. 

3- حرمت داري حرمت شكني
نماز احترام دارد. نماز جماعت احترام و قداستش بيشتر و نماز جمعه آن گونه كه از قرآن كريم و احاديث شريف به خوبي پيداست حرمت و اهميت بسي فزون تر. حرمت و قداست منبر و محراب جمعه بايد نگه داشته شود. اين وظيفه بيش از همه متوجه خود دست اندركاران نماز جمعه به ويژه امامان محترم است. 

درست مانند امامزاده اي كه بيش از همه متولي آن بايد پاس احترام آن را بدارد. حفظ وجهه مردمي فاصله گرفتن از توقعات اصحاب قدرت و متنافسان رياست و پرهيز كلي از قرارگرفتن در جناحي خاص به ويژه در خطابه جمعه و فاصله گرفتن از زرق و برق زندگي و تشريفات زائد و گاه چندش آور از جمله اموري است كه در حفظ اين قداست و حرمت برعهده امامان جمعه است. اما از سوي ديگر حفظ شئون و رعايت تناسب در گزينش امامان دفاع به موقع از آنان به عنوان افراد « عادلي » كه به پيش نمازي مردم معرفي شده اند و طبعا آنان بايد منزه بمانند و از دست اندازي هتاكان بي باك به دور باشند اعتماد به فهم و درك سياسي اجتماع و ديني آنان و اعتنا و اهتمام لازم به ارشاد و تذكرات آنان از جمله شرايط حفظ شان و جايگاه امامان جمعه از سوي نظام اسلامي و مقامات مسئول است. 

در اين روزها و پس از كناره گيري حضرت آيت الله جوادي كساني به درستي به تمجيد از اين شخصيت پرداخته اند و حتي لزوم برگزاري كنگره تجليل از ايشان را مطرح كرده اند. نگارنده نيز اجمالا با اين افراد همداستان است كه بايد از شخصيت هايي مانند ايشان تجليل و قدرداني كرد; و تجليل از اين بزرگواران در واقع بزرگ داشت علم و تقوا و خدمت گذاري به جامعه است. اما يك پرسش اساسي اين است كه چرا ما بيشتر با اين فرهنگ خو گرفته ايم كه زماني سراغ تجليل و تكريم اشخاص مي رويم كه آنان را از دست داده ايم ! چرا هنوز اين رسم و فرهنگ در ميان ما رشد لازم را نكرده است كه « حيات » و زندگي شخصيت هاي خود را نيز ارج بنهيم و مايه فخر خويش بشماريم اين بزرگوار و امثال ايشان بزرگي اشان در همين است كه خود را نيازمند چنين تجليل ها و تكريم ها نمي بينند و حتي از آن بي زارند به ويژه اگر احساس كنند انگيزه هاي ديگري در ميان است اما آيا جامعه و حوزه و نظام ما نيز نيازمند تكريم عملي چنين خدمتگذاران بي ادعا و پربهره و البته در زماني كه در جايگاه خدمت اند نيست برگزاري همايش و كنگره آن هم پس از دوران « حضور » چه سود اگر به ارشادات اين بزرگان اعتناي لازم صورت نگيرد و چه سود اگر همواره توقع رود اينان مطابق خواست اين و آن سخن بگويند و درجه قرب و بعد آنان همين « مطابقت » و « متابعت » باشد آيا شخصيتي مانند آيت الله هاشمي رفسنجاني ـ با آن سابقه مبارزاتي و خدمات بزرگ به انقلاب و نظام و پس از 30 سال امامت جمعه در تهران اينك اگر بخواهند در نماز جمعه حاضر شوند ـ بايد نگراني ايشان اين باشد كه چه بسا افرادي به بهانه دفاع از انقلاب و نظام هر جا در خطبه سخني را به ذائقه خود خوش نديدند اقدام به حرمت شكني كنند! اي كاش همه كساني كه امروز سخن از لزوم تجليل و تكريم آيت الله جوادي آملي مي گويند « ديروز » نيز بر آن تاكيد مي جستند و « فردا » نيز وظيفه خود و نظام و حوزه بدانند. 

4- كناره گيري چرا
نخستين و مهم ترين پرسش درباره كناره گيري آيت الله جوادي آملي به ويژه در شرايط كنوني اين است كه علت آن چه بوده است بيشترين تحليل ها و اظهارنظر نيز در رسانه هاي داخل و خارج از كشور درباره همين پرسش بوده است . از برخي گمانه زني هاي ميانه كه بگذريم در يك سوي جريان برخي اين اقدام ناگهاني را اقدامي اعتراضي به وضع موجود شمرده و آن را در ادامه مسائل و حوادث چند ماه اخير ارزيابي كردند به ويژه كه پاره اي اظهارات عمومي و خصوصي معظم له و رفت و آمدها در چند ماه گذشته نشان از ناخرسندي ايشان از روند تبليغات انتخابات و مسائل پس از آن داشت . در برابر اين گمانه زني و به انگيزه نفي كلي آن و تاكيد بر عادي بودن موضوع افراد چندي در داخل و بيرون حوزه موضوع را امري كاملا شخصي و مرتبط با ناتواني جسمي و خستگي زياد و بيماري ايشان شمردند. در يكي از تحليل هاي خبري اين نظر نيز مطرح شده بود كه ايشان چون در رديف مراجع تقليد قرار گرفته اند وجهي براي ماندن در جايگاه نماز جمعه نديده اند! 

نگارنده اينك در مقام ارزيابي اين تحليل ها نيست . فقط وظيفه خود مي داند در اين زمينه دو نكته را خاطرنشان كند; يكي مربوط به سلامتي وجود شريف ايشان است و ديگري درباره استقلال فكر و طهارت روح ايشان چرا كه متاسفانه شاهد برخي اظهارنظرهاي ناپخته و ناصواب نيز هستيم كه منشا آن عدم شناخت درست اين شخصيت ارجمند يا تنگ نظري و رويه « مصادره هر چيز و هر كس به نفع خود » است . 

در خصوص سلامتي استاد معظم نگارنده با توجه به اظهارنظرهايي كه چه بسا مايه نگراني علاقه مندان باشد پيش از نگارش اين نوشته به انگيزه استفسار از وضع سلامتي و حال ايشان خدمتشان مشرف شد. معظم له هر چند ترك نماز جمعه را مرتبط با وضع جسمي خود نيز دانستند و از جمله فرمودند « از حدود يك سال پيش قصد كناره گيري داشته اند. » اما بحمدالله وضع سلامتي ايشان مايه نگراني نيست و ايشان در كنار فعاليت هاي علمي و نگارشي خود چنان كه اشاره گشت هر روز دو تدريس عمده فقه و تفسير را براي صدها نفر از شاگردان خود دارند و نيز هر روز نمازگزاران از فيض جماعت ايشان بهره مي برند. از اين رو تعبير به اينكه ايشان « از نظر مزاجي بسيار ضعيف شده اند » كه در سخن يكي از آقايان آمده معلوم نيست با چه ملاكي مطرح شده است .
نكته دوم ناظر به برخي گفته هاي سبك و چه بسا مغرضانه است كه گاه شاهد آن هستيم . پيوند زدن امر مرجعيت ايشان با كناره گيري از امامت جمعه كه در برخي رسانه ها مطرح شده يك نمونه آن است . نمونه ديگر را در نكته پاياني خواهيم آورد. 

اگر در مواردي شاهديم جايگاه مهم منبر و محراب جمعه محفوظ نمي ماند و تنزل مي يابد اما چنين نيست كه به رغم اهميت و رفعت جايگاه مرجعيت اين جايگاه با اصل جايگاه امامت جمعه ناسازگار باشد. محدود كردن و در واقع زنداني كردن خود در شئون خودساخته براي مرجعيت امري است كه بزرگاني چون آيت الله جوادي آملي از آن فرسنگ ها فاصله دارند. چنان كه در گذشته نه چندان دور برخي مرجعيت را سازگار با سخنراني كردن نمي دانستند و آن را مايه افول و بلكه سقوط مي شمردند! ولي بحمدلله در سال هاي انقلاب و پس از آن به ويژه با توجه به سيره حسنه حضرت امام خميني قبح آن از ميان رفت و مايه بركات زيادي براي جامع اسلامي شده است . البته اگر اين نيز به افراط كشيده نشود. 

علاوه كساني كه اجمالا به مراتب وارستگي و پرهيزكاري و مكارم اخلاقي حضرت آيت الله جوادي آشنا هستند مي دانند اين بزرگوار چقدر از اين « تعلقات » و « تعينات » منزه و دورند به ويژه در مساله مرجعيت كه به رغم پيگيري هاي فراوان شاگردان و علاقه مندان ايشان و همه كساني كه ايشان را فقيهي جامع الشرايط براي تقليد مي دانند چقدر با امتناع و « ادبار » ايشان مواجه شده اند و ايشان چقدر با دشواري به شئون و لوازم آن تن مي دهند. 

نمونه ديگر را در نكته پاياني ملاحظه كنيد. 

5- آيت الله جوادي؛ فصل يا وصل
اگر به درستي مراتب شخصيت و والايي مقام و وارستگي بزرگاني چون آيت الله جوادي آملي دام ظله شناخته شود و اگر از منظر تنگ تحليل و نگاه جناح گرايي و خودپسندي فاصله گرفته شود و اگر تنها خود و هر آنچه متعلق به خود است را ميزان « حق » و « عدالت » و « بصيرت » و « دلسوزي » براي انقلاب و نظام ندانيم و براي ديگران نيز سهمي از اين اوصاف قايل باشيم آن وقت درباره شخصيت هاي مستقلي چون ايشان اين گمان ناروا و سخن گزاف بر دل يا زبان جاري نمي شود كه اينان به راحتي تحت تاثير اطرافيان قرار مي گيرند لذا بايد مواظب رفت و آمد افراد با اين بزرگان بود! 

اگر اين امر يك رويه براي برخي افراد و جريان ها نبود كه نخستين و راحت ترين راه در ارزيابي مواضع و سخنان كساني كه به هيچ روي نمي توانند مراتب دانش و تقوا و دلسوزي آنان را ناديده بگيرند اين است كه آنان را متهم به تاثيرپذيري از اطرافيان و مرتبطان مي كنند و اگر اين حرف گزاف در يك رسانه خبري عمومي مطرح نشده بود براي نگارنده زجرآور بود كه آن را سر بگويد. آقاي محترمي ضمن تاكيد بر اينكه علت كناره گيري آيت الله جوادي « ضعف مزاجي بسيار » است تا جايي كه به نظر اين آقا لازم است تصريح شود كه ايشان از منصب امامت جمعه قم كناره گيري نكرده اند بلكه ناتواني در اين امر سبب انصراف ايشان از اين منصب شده است » با تاكيد بر حفظ حريم و اسوه بودن بزرگاني مانند حضرت آيت الله جوادي آملي مي گويد : « مواظب باشيم عده اي دور اين افراد جمع نشوند و با حرف هاي بيهوده خود ذهن آنان را آلوده نكنند.» 
 
پرسش اين است كه چرا اين گونه كم پروا سرمايه ها و اركان علمي و فكري و انقلابي و اجتماعي و حوزوي خود را كه خود اذعان به بزرگي و حتي اسوه بودن آنان داريم و خود نيز گاه مرهون زحمات و مقام استادي آنان هستيم به پاي گرايش ها و منافع جناحي خود قرباني مي كنيم چرا براي يك بار هم كه شده مشكل را متوجه خود و اطرافيان خود و تاثيرپذيري خود از جريان هاي ديگر و افراد كج فكر نمي كنيم چرا از يك سو به تعبير همين گوينده نفس كشيدن افرادي مانند حضرت آيت الله جوادي آملي را براي جامعه اسلامي ايران مفيد مي دانيم كه البته حرفي درست است اما از سوي ديگر اذهان وانديشه آنان را همچون جسمشان!
 
آن قدر ناتوان معرفي مي كنيد كه خود را موظف به مراقبت از رفت و آمدهاي ديگران با آنان مي دانيد اگر اينان اسوه اند كه صد البته چنين است پس چرا نگران ارتباط كساني با اينان هستيد كه تنها جرمشان اين است كه همه چيز را مانند شما نمي بينند و هميشه مانند شما نمي انديشند و البته در همه چيز نيز مخالف شما نيستند آيا اين گونه نگرش به بزرگان تمجيد و تجليل است آيا اين خود همان « دم خروسي » نيست كه باعث مي شود « تعليل » كناره گيري به مثل ضعف مزاج و بيماري « عليل » شود فاين تذهبون! 

اما واقعيت آن است كه برخي افراد و محافل جناحي در پيشامدهاي اجتماعي كه فراوان نيز هست وقتي نمي توانند شخصيت هايي چون ج ناب آقاي جوادي را كاملا ناديده بگيرند و از نفوذ كلمه آنان آگاهي دارند در مرحله نخست تلاش مي كنند آنان را در مسيري كه خود مي پسندند قرار دهند و اگر نشد سعي مي كنند حلقه هاي ارتباطي را به نسبت محدود كنند و همزمان با چنين نسبت هايي از تاثير سخن آنان بكاهند و اگر لازم بدانند حتي با فشار و محدوديت تراشي مستقيم و غيرمستقيم مانع ارتباط ديگران با آنان مي شوند. شاهد نزديك آن بازخواستي است كه در جريانات اخير متوجه برخي افراد شد كه چرا با اين مرجع محترم يا آن عالم گرامي آن هم به صورت خصوصي و نه عمومي ديدار داشته و عرض « حال » و « وضع » كرده اند! و خلاصه آنكه چنين محافلي سخت معتقدند بايد « صاحبان نفوذ كلمه » را حتي الامكان « مديريت » كرد تا اين « نفوذ » در مسير « كلمات » و مواضعي قرار گيرد كه « آنان » به صلاح مي دانند! 

ولي عجالتا بايد گفت اگر چنين است كه اين بزرگان اين گونه به راحتي تحت تاثير افكار و آرا و گفته هاي اين و آن قرار مي گيرند پيداست حجم رفت و آمدها و جلسات و گزارش هاي يكجانبه افراد و محافلي كه خود را محور « حق » و « عدالت » و دلسوزي براي دين و انقلاب مي دانند بسي فزون تر است و تازه دغدغه بازخواست هم ندارند! پس چرا همچنان نگران تاثيرپذيري اين بزرگان از كساني هستيد كه به گمان شما ناصالح اند و افكار ناسالم دارند چگونه است كه گزارش ها و گفته هاي درست و بحق شما در ذهن اين بزرگان در برابر سخنان نادرست و خلاف واقع رنگ مي بازد چرا بايد همواره و فقط در صدد اثبات و تثبييت « حرف » و « وضع » خود بود هر چند به بهاي تخريب چهره بزرگان! 

از سوي ديگر مگر شخصيت انقلابي فردي مانند آيت الله جوادي و نسبت ايشان با انقلاب اسلامي و نظام اسلامي و مقامات آن محدود به محراب و منبر و نماز جمعه مي شود كه اگر از آن كناره گرفتند كسي نگران فاصله گرفتن ايشان از اصل نظام و انقلاب باشد آنچه مي تواند مايه فاصله اين بزرگان باشد بود و نبود در جايگاه امامت جمعه يا ارتباطات اجتماعي و سياسي آنان با قشرها و جريان هاي مختلف نيست بلكه عملكرد مسئولان و نحوه رفتار با اين بزرگان است كه تعيين كننده است. 

اگر دغدغه فاصله گرفتن هست بايد بيش از هر چيز نگران نوع رفتارها و عدم اصلاح وضع موجود و بي اهتمامي و بي اعتنايي به رهنمودها و خيرخواهي ها اين بزرگان بود و نه ارتباط ديگر افراد و جريان ها. بي ترديد نسبت و نزديكي بزرگاني چون حضرات آيات مكرم جوادي و اميني و استادي دامت بركاتهم به انقلاب و نظام اسلامي و مصالح آن از مثل گوينده ياد شده بيشتر است ولي چه بايد كرد كه بسياري ملاك ها به هم ريخته است و بسياري افراد در جاي خود نيستند. و « رحم الله امرا عرف قدره و لم يتعد طوره »! 

در پايان و به نشانه قدرداني اين دعا را بدرقه وجود پرخير و بركت حضرت آيت الله جوادي آملي مي كنيم كه دو دهه در كنار ديگر امامان محترم جمعه قم به امامت و هدايت پرداختند و همچنان در خدمت نظام اسلامي و حوزه مقدسه قم و مردم مسلمان اند : تقبل الله اعمالكم و ادام الله ظلكم. 

جايگاه امامت جمعه بلند و خطير است اما فقط برخي مي توانند زينت آن به شمار آيند و با ملاك هاي عادي و عرفي منبر و محراب جمعه بيشتر به آنان نيازمند است تا آنان به آن . 

و آيت الله جوادي آملي چنين ويژگي را داشت و دارد وجه حكومتي محراب و منبر جمعه وقتي قوي و مفيد خواهد بود كه وجهه مردمي آن حفظ شود. امام جمعه اگر هم از سوي حاكم اسلامي منصوب مي شود اما فقط نماينده حكومت نيست . نماينده و جلودار و سخنگوي مردم نيز مي باشد اجتماع نماز عبادي سياسي جمعه اجتماع ملي و فراگير است كه نبايد به صورت مستقيم و غيرمستقيم در انحصار هيچ قوم و گروهي باشد اگر خطابه پدرانه جاي خود را به سخنگويي براي اين جريان و آن بخش داد و اگر شعار « حذف » جايگزين شعار « جذب » شد پيداست چنين نماز و اجتماعي نمي تواند همان اجتماع مقدس و مردمي و كارسازي باشد كه مطلوب شرع انور است برگزاري همايش و كنگره آن هم پس از دوران « حضور » چه سود اگر به ارشادات اين بزرگان اعتناي لازم صورت نگيرد و چه سود اگر همواره توقع رود اينان مطابق خواست اين و آن سخن بگويند و درجه قرب و بعد آنان همين « مطابقت » و « متابعت » باشد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین