bato-adv
کد خبر: ۳۷۲۵۶۷
دکتر جلال چراغی

نگاه نشانه‌شناختی به‌انگاره‌سازی رسانه‌های بیگانه

هدف از این یادداشت وجیزه، اما تأکید بر ضرورت و بایستگی مهم شمردن اهمیت دیپلماسی رسانه‌ای، به‌ویژه برای خنثی کردن حملات تبلیغی و روانی گستره‌ای است که این روز‌ها در گستره فضای مجازی به‌شدت در حال ترویج و تبلیغ است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۲ - ۱۰ شهريور ۱۳۹۷
دکتر جلال چراغی*؛ در حالی که رسانه‌های معاند منطقه‌ای، چون رسانه‌های وابسته به عربستان سعودی و امارات با انگاره‌سازی‌های برساخته‌ی خود درباره ایران، انگاره و خوانشی واژگون از تحولات و رخداد‌های مربوط به ایران چه در سطح داخلی و چه در سطح منطقه‌ای و فرامنطقه ای، فراروی مخاطبان خود قرار می‌دهند، رسانه‌های داخلی در غفلت به‌سر می‌برند.
 
دیپلماسی رسانه‌ای یکی از شاخه‌های اصلی کنشگری‌های دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشور‌ها به‌شمار می‌رود. با تأمل در کاربست گونه‌های گوناگون و رهیافت ها‌ی متنوع و نوع بازنمایی‌هایی که رسانه‌های یک کشور در قبال کشوری رقیب فرادید مخاطبان خود قرار می‌دهند، می‌توان به رویکرد‌های سیاسی پیدا و پنهان کنشگری‌های خارجی آن کشور پی برد؛ زیرا پیشبرد دیپلماسی خارجی هر کشوری بیش و پیش از هر چیزی به میزان تاثیرگذاری تاکتیک‌ها و تکنیک‌ها دیپلماسی رسانه‌ای آن کشور بستگی دارد و سیاست خارجی آن کشور در نوع رهیافت و رویکرد‌های رسانه‌ای آن نمود می‌یابد؛ به همین علت است که جایگاه یک کشور در جامعه جهانی در چارچوب توانش رسانه‌ای آن کشور تعریف و تبیین می‌شود.
 
در این باره، ایران این روز‌ها در کانون توجه و اهتمام دیپلماسی رسانه‌ای بیگانه قرار دارد. این رسانه‌ها، به‌ویژه رسانه‌های معاند منطقه‌ای، چون رسانه‌های وابسته به عربستان سعودی و امارات با انگاره‌سازی‌های برساخته‌ی خود درباره ایران، انگاره و خوانشی واژگون از تحولات و رخداد‌های مربوط به ایران چه در سطح داخلی و چه در سطح منطقه‌ای و فرامنطقه ای، فراروی مخاطبان خود قرار می‌دهند.

گفتمان بازنمایی این رسانه‌ها مبتنی بر انگاره‌سازی، کلیشه‌سازی، فضاسازی درباره ایران است که با کاربست انواع شگرد‌های تبلیغی، روانی و تخریبی صورت می‌گیرد.
 
لازمه طبیعت‌زدایی از پیام ظاهری و عبور از معنای روساخت و ظاهری آن‌ها و دستیابی به ژرف‌ساخت و ایدئولوژی و معنای نهفته و مفاهیم ضمنی و ثانوی از‌پیش‌تعیین‌شده این رسانه‌ها، با عطف توجه به نیات گردانندگان این رسانه‌ها، استمداد از علومی، چون نشانه‌شناسی و تحلیل گفتمانی است که مبتنی بر واکاوی علمی و زبانی متون نوشتاری و شنیداری و دیداری است.

بر این اساس، گزاره‌هایی که به‌طور مشخص پس از اقدام پیمان شکنانه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در برون‌رفت از برجام در کانون اهتمام رسانه‌های وابسته به عربستان سعودی قرار گرفته است، بازنمایی ایران به مثابه کشوری در انزواست به‌علت فرجام نافرجام برجام است؛ بدین معنا که بر اساس انگاره‌سازی این رسانه‌ها، کشور‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در حال رها کردن ایران و تنها گذاشتن آن هستند.
 
به‌عنوان نمونه، روز پنج‌شنبه روزنامه الحیات، وابسته به شاهزادگان سعودی، در خبری دیدار عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، را با سرگئی لاوروف، همتای روس خود در مسکو پوشش داد.
 
این رسانه در گزارشی ذیل عنوان اصلی «توافق سعودی- روسی درباره حل‌وفصل سیاسی در سوریه»، و عنوان فرعی (روتیتر) «قدردانی لاوروف از نقش عربستان در متحد کردن مخالفان [سوری]* تأکید الجبیر بر ضرورت افزایش تحریم‌ها علیه ایران»، به این دیدار پرداخت.
 
الحیات عکسی از خبرگزاری رویترز را برای این خبر پیوست کرد که در راستای این خبر القاگرانه بود و در آن لاوروف و الجبیر در حال تبسم و خنده ایستاده بودند و نگاه لاوروف با خنده‌های صریح رو به الجبیر بود که به‌نوعی برای مخاطب تداعی کننده حمایت روسیه از عربستان بود.

بر اساس علم نشانه‌شناسی، چینش حروف، واژگان و جملات و پاره گفتار‌ها در هر متنی در محور همنشینی و جانشینی واجد معنا‌هایی خاص می‌شوند؛ زیرا پیام اساسی و اصلی برآمده از تلفیق این پیام‌ها‌ست و ارزش مؤلفه‌های متن در رابطه با یکدیگر و در زنجیره‌ای از مؤلفه‌های معنایی درک و فهم می‌شود و خوانش مورد نظر را به خواننده القا می‌کند.
 
خوانش و پیام اولیه و روساخت عنوان اصلی این است که دو کشور عربستان و روسیه درباره حل‌وفصل سیاسی در سوریه به توافق رسیدند، اما این پیام هدف اصلی این رسانه نیست بلکه این پاره‌گفتار در نهان خود واجد معنا و پیام ناگفته‌ای است که همان پیام اصلی این رسانه است و جمله‌ی حاضر در متن، در واقع، پیام فرعی به‌شمار می‌رود.
 
پیام ناگفته‌ی این پاره‌گفتار این است که دو کشور روسیه و عربستان هستند که درباره حل‌وفصل سیاسی درباره سوریه به توافق رسیدند و کشور‌های دیگر، چون ایران و ترکیه در این باره نقشی و جایگاهی ندارند. این رسانه برای تأکید یکسان بودن نقش دو کشور درباره سوریه حتی بین واژه عربستان و روسیه از «واو» عطف نیز استفاده نکرده است بلکه از علامت «خط فاصله: -» استفاده کرده است، ضمن اینکه اولویت را در ترتیب به واژه عربستان داده است.
 
آنچه در همنشینی با این معنای نهفته، جلب توجه می‌نماید، تأمل در تیتر فرعی است که به‌صورت روتیتر عنوان شده و در آن آماده است: «قدردانی لاوروف از نقش عربستان در متحد کردن مخالفان [سوری]* تأکید الجبیر بر ضرورت افزایش تحریم‌ها علیه ایران».
 
در این پاره‌گفتار نیز این رسانه نقش اصلی را به عربستان داده و آن متحد کردن مخالفان سوری است و به همین علت نیز روسیه از ریاض تشکر و قدردانی کرده است. پاره‌گفتار دیگر این روتیتر، اما بسیار حائز اهمیت است و نشان‌دهنده رویکرد اصلی دیپلماسی رسانه‌ای عربستان سعودی است که پیام نهفته و ژرف‌ساخت این رسانه نیز به‌شمار می‌رود.
 
این رسانه با قرار دادن سخنان ضد ایرانی الجبیر در ادامه این تیتر، درصدد القای این پیام به مخاطب خود است که در صورت افزایش تحریم‌ها علیه ایران، عربستان نقش بیشتر و بسزایی در منطقه از جمله در سوریه ایفا خواهد کرد و مهم‌تر از آن دو کشور روسیه و عربستان درباره ایران و ضرورت افزایش تحریم‌ها علیه آن نیز رایزنی و توافق کرده‌اند.

هدف از این یادداشت وجیزه، اما تأکید بر ضرورت و بایستگی مهم شمردن اهمیت دیپلماسی رسانه‌ای، به‌ویژه برای خنثی کردن حملات تبلیغی و روانی گستره‌ای است که این روز‌ها در گستره فضای مجازی به‌شدت در حال ترویج و تبلیغ است.
 
در حالی که گفتمان بازنمایی رسانه‌ای معاند موجود در منطقه مبتنی بر این گزاره است که ایران به همراه متحدان منطقه‌ای خود به مثابه خطر و تهدیدی برای جوامع غربی معرفی شود و پیکان تبلیغ و ترویج خود را به سمت مخاطبان منطقه‌ای و همراه و همسو کردن آن‌ها علیه ایران نشانه رفته اند و بر بستر کنش مخاطب عمل می‌کنند و جهت گیری پیام شان را مخاطب قرار می‌دهند، رسانه‌های داخلی در غفلت به‌سر می‌برند و آن‌طور که باید به خنثی‌سازی این حملات اهتمام ندارند.

*روزنامه‌نگار و پژوهشگر
مجله خواندنی ها
مجله فرارو