bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۷۶۶۹۳

زن صیغه‌ای فرزند شوهرش را دزدید

«گفتم که باردار هستم و مدت کوتاهی بعد، او عکسی فرستاد که در بیمارستان بود و گردنبند طبی بسته بود. او به من گفت که سکته کرده است و برای آنکه حالش خوب شود، باید بچه را سقط کنم، من هم برای راضی‌کردن او جنین یک‌ماهه را سقط کردم؛ اما بعد‌از‌آن دیگر از او خبری نشد...»
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۷ - ۱۸ مهر ۱۳۹۷
زن جوانی که قصد ربودن فرزند شوهر صیغه‌ای خود را داشت، قبل از اینکه موفق به عملی‌کردن نقشه خود شود، دستگیر شد.
 
به گزارش شرق، این زن در بازجویی‌های اولیه انگیزه خود را گرفتن زهرچشم و راضی‌کردن مرد جوان برای عقد دائم عنوان کرده است. او در‌حال‌حاضر در بازداشت به سر می‌برد تا تحقیقات ادامه پیدا کند.
 
دوشنبه هفته جاری مرد جوانی در تماس با پلیس از دستگیری زنی خبر داد که با همدستی زن دیگری قصد ربودن فرزندش را داشتند. مرد جوان پس از حضور ماموران پلیس گفت: امروز ظهر سرایدار مدرسه فرزندمان زنگ زد و گفت: زنی که مدعی است همسر شماست، می‌خواهد فرزندتان را از مدرسه ببرد؛ اما من همسر شما را می‌شناسم، پس از آن به همسرم تلفن زدم و هر دو به مدرسه رفتیم. آن موقع بود که دیدیم فرزند خردسال‌مان دست در دست دو زن از مدرسه دور می‌شود؛ بنابراین فوری به سوی آن‌ها رفتیم و یکی از آن‌ها را دستگیر کردیم.
 
روز گذشته زن دستگیر‌شده در دادسرای جنایی تهران گفت: این مرد همسر صیغه‌ای من بود. در یکی از شهر‌های غرب کشور زندگی می‌کردم و او مدیرعامل یک پروژه بود. برای پیداکردن کار به او مراجعه کرده بودم و در پی ادامه گفتگو متوجه شد که با همسرم اختلاف دارم.
 
برای همین زیر پایم نشست و مرا تطمیع کرد که از همسرم جدا شوم و با او ازدواج کنم. او مدعی بود ازدواج نکرده و با وعده ازدواج سعی کرد من را قانع کند؛ حتی از من خواست ۳۵۰ سکه و پول پیشی را که برای خانه داده بودیم، به شوهرم ببخشم تا همسرم راضی شود طلاقم دهد.
 
پس‌از‌آن ما با هم ازدواج کردیم. او به خاطر شغلش دائم در سفر بود و پس از مدتی، به کرج آمدیم. در یکی از سفر‌های کاری که او به زابل رفته بود، من به او زنگ زدم و گفتم که باردار هستم و مدت کوتاهی بعد، او عکسی فرستاد که در بیمارستان بود و گردنبند طبی بسته بود. او به من گفت که سکته کرده است و برای آنکه حالش خوب شود، باید بچه را سقط کنم، من هم برای راضی‌کردن او جنین یک‌ماهه را سقط کردم؛ اما بعد‌از‌آن دیگر از او خبری نشد.
 
من خیلی دنبالش گشتم و در‌حالی‌که هیچ پولی نداشتم و بی‌کار بودم، همچنان دنبال او بودم. مدتی قبل متوجه شدم او در تمام مدت به من دروغ گفته است و زن و بچه‌ای هشت‌ساله دارد. من هم یک بچه دارم و می‌دانستم که این کار من چقدر آن مادر را اذیت می‌کند؛ اما چاره‌ای نداشتم و برای گرفتن زهرچشم و اینکه او راضی شود من را عقد دائم کند یا پولی به من بدهد که بتوانم خانه‌ای بگیرم، این کار را کردم. با این اظهارات زن جوان، بازپرس رضوانی، رئیس شعبه ۸ دادسرای جنایی تهران، دستور تحقیقات بیشتر درباره ادعا‌های زن و نیز تحقیق از مرد جوان را صادر کرد.
bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو