سیدعلی خرم. استاد حقوق بینالملل در روزنامه شرق نوشت: قتل جمال خاشقجی که به طرز فجیع، هولناک و مظلومانهای در سرکنسولگری عربستان در استانبول رخ داد، حداقل در کوتاهمدت و شاید در میانمدت تحولی اساسی در منطقه آسیای غربی یا خاورمیانه به وجود خواهد آورد.
شاید محمد بن سلمان مغرور فکر نمیکرد ریختن خون بیگناهی نظیر خاشقجی چنان همه آرزوهای این جوان ناپخته را به این زودی درهم فروریزد و او تن به کارهایی بدهد که قبلا تصورش را نمیکرد. بیشک بزرگترین برنده این حادثه اردوغان، رئیسجمهور ترکیه است که با بازی بسیار سنجیده و حسابشده توانست موضوع را بهخوبی مدیریت کرده و از یک طرف حمیت داخلی به وجود آورده و بر ناکامیهای داخلی خود غلبه کند و از سوی دیگر خود را قهرمان حقوق بشر و دفاع از قتل یک خبرنگار و نویسنده بیگناه در رسانهها و افکار عمومی جهان معرفی کرده و موضوع بازداشت کشیش آمریکایی و دستگیری خبرنگاران ترک را تحتالشعاع قرار دهد.
از جهت دیگر آمریکا را در تنگنا قرار داده تا بر سر رفع تحریمهای وارده به توافق برسد و از همه مهمتر محمد بن سلمان، دشمن فکری و سیاسی خود را به زانو درآورد و زمینه را برای زندگی جدید به محوریت ترکیه در آسیای غربی فراهم کند. هنگامی که ترکیه و عربستان در صحنه تقابل اندیشههای مذهبی یعنی اخوانالمسلمین در مقابل وهابیگری و سلفیگری با یکدیگر روبهرو شدند، مصر، لیبی، سوریه، قطر، فلسطین و برخی نقاط دیگر موضوع رقابت آنها قرار گرفت.
در صحنه مصر، ترکیه و قطر ابتدا پیروز شدند و محمد مرسی، رئیسجمهور این کشور شد، اما عربستان با حمایت از ژنرال سیسی توانست محمد مرسی را دستگیر کند.
در یک کودتا، حکومت را به زمان قبل برگرداند. در لیبی اوضاع آنقدر درهمریخته و آنارشیستی شد که هیچکدام نتوانستند حکومتی مستقر، مستحکم و واحد به وجود آورند، اما در سوریه قضایا خیلی پیچیده شد و جناح مشترکی از ترکیه، عربستان و قطر علیه جناح سوریه، ایران، حزبالله و روسیه وارد کارزار شد و نتیجه آن ابتدا تولد گروههای تکفیری و تروریستیای مانند داعش و جبهه احرارالشام بود که جناح روسیه و ایران توانست این حمایتهای بیدریغ جناح رقیب از تروریستها را به رخ جهان بکشد و در صحنه زمینی و هوایی پیروز شود که عربستان و قطر شکستخورده موقتا موضوع را رها کرده و ترکیه نیز به جناح پیروز پیوست.
ترکیه با تضاد منافعی که در صحنه سوریه با جناح پیروز داشت، کجدارومریز سعی کرد منافع خود را حفظ کرده تا فرصت بهتری نصیبش شود و اکنون با قتل خاشقجی، این فرصت بهتر ایجاد شده است. ننگینترین چهره محمد بن سلمان در تبانی با اسرائیل و آمریکا در ذهن تاریخی فلسطین هویدا شد.
نامبرده همه مبارزات تاریخی فلسطینیها و حامیان مظلومیت این مردم نگونبخت را بر باد داد و جهان عرب را با خود همداستان کرد که با خیانت تاریخی علیه فلسطین نهتنها رؤیای کشور فلسطینی را نابود کند بلکه بیتالمقدس (القدس الشریف) را به اسرائیل تحویل دهد. ترکیه علم مخالفت با این تصمیم سیاسی را در جهان به دست گرفت و به دلایل تاریخی و اسلامی ازجمله سابقه تسلط امپراتوری عثمانی بر فلسطین، به خونخواهی مردم این سرزمین وارد نبرد با جناح عربی- اسرائیلی- آمریکایی شد و توانست جهان اسلام را اطراف خود گردآورد.
اکنون زمان کمکردن این روند به نفع فلسطینیها میتواند تا حدودی آغاز شود. این تحولات درصورتیکه رسانههای آمریکا و دموکراتهای سنا و کنگره به اندازه کافی فشار وارد آورند، ممکن است به قیمت جابهجایی محمد بن سلمان هم تمام شود و آبستن حوادث و شکلگیری فرمولبندی جدید در منطقه آسیای غربی خواهد شد. اولا فشارها بر قطر کاهش خواهد یافت و حتی ممکن است به برداشتن کامل تحریمها و عادیسازی روابط کشورهای عربی با قطر منتهی شود.
ثانیا حمایت عربستان از اسرائیل و پایتخت قراردادن اورشلیم کمرنگ شده و صدای واحد جهان اسلام پررنگتر خواهد شد. ثالثا صحنه سوریه میتواند دوباره دگرگون شده و ترکیه بهتدریج جناح سابق با عربستان و قطر را تشکیل داده و سهمخواهی و ایفای نقش پررنگتر ترکیه در سوریه افزایش یابد. روسیه هم دچار برخی فرصتها و تهدیدات جدید میشود که با سابقهای که از بازیگری پوتین وجود دارد، او میتواند صحنه را با شکلی جدید هم اداره کند.
بهاینترتیب ایران نظارهگر بود و نظارهگر هم خواهد ماند. امید است این شکلگیری جدید بازی قدرت در آسیای غربی به ضرر ایران تمام نشود. در پایان باید توجه کرد ترکیه اردوغان در این بازی سههفتهای چند خصوصیت از خود نشان داد:
اولا اردوغان پخته و سنجیده عمل کرد و از بروز احساسات کنترلنشده خود یا سایر مسئولان ترک جلوگیری کرد و به تندروها اجازه عرضاندام نداد و این باعث پیشبرد بازی تا انتها شد.
ثانیا اردوغان همواره درصدد افزایش قدرت منافع و امنیت ملی ترکیه بود و از کوچکترین فرصتها استفاده کرد. ثالثا اردوغان از انعطاف لازم برخوردار بود؛ جایی که باید با استحکام صحبت یا عمل کند، رفتار کرد و جایی که باید دستاوردهای خود را به آمریکا و عربستان بفروشد، فروخت.
رابعا وضعیت شکستخورده خود را در سوریه با استفاده از فرصت بهوجودآمده تغییر اساسی داد. خامسا از قدرت نرم بهجای اعمال قدرت سخت که میتوانست باعث ایجاد واکنش شود بهموقع و بهخوبی استفاده کرد و موفق شد. یقینا محمد بن سلمان تا چند سال دیگر فرصت سبکسری را نخواهد داشت، مجبور است از یمن خارج شود، روابط خود با قطر را بهبود بخشد، با ترکیه در امر سرمایهگذاری و رفع تحریمهای آمریکا همکاری کند تا جهان، افتضاح سیاسی و انسانی او را بهتدریج فراموش کند.
بهعبارتدیگر بعد از قتل فجیع جمال خاشقجی، غرب آسیا شاهد تغییر در جایگاه بازیگران و فرمولبندی جدید خواهد بود. ایران باید به این نقشآفرینی ترکیه دقت کند و هم خود را حفظ کرده و هم از فرصتهای مشابه استفاده کند تا بلکه به طریق مشابه فشار تحریمهای آمریکا را کاهش دهد.