bato-adv
گلایه های یک کارگردان از بلاتکلیفی اجرای نمایشش

به تئاتر که می‌رسد همه چیز ممنوع است!

چه کسی می‌تواند بیاید جای من و به ۵۰ دختر خانمی که با عشق و اشتیاق کار کرده‌اند، بگوید که حالا نزدیک اجرا نمی‌توانید اجرا کنید، چرا؟ چون ساختار نداریم؟ چون اجرای بانوان تعریف نشده؟ مگر ما جزئی از جامعه نیستیم؟ چطور تفکیک جنسیتی همه‌جا وجود دارد؟
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۳ - ۲۳ آذر ۱۳۹۷

به تئاتر که می‌رسد همه چیز ممنوع است!

سحر رضوانی، نویسنده و کارگردان نمایش پاندورا و حامد امان‌پور قرایی، مدیر گروه نمایشی نیمکت، ۱۹ آذرماه در نشستی با اصحاب رسانه درباره مشکلات اجرا برای بانوان به گفت‌وگو پرداختند.

به گزارش قدس آنلاین، رضوانی گفت: در مورد پاندورا باید بگویم، درخواست اجرا برای بانوان پارسال از طرف گروه، تقدیم اداره هنرهای نمایشی شد و بعد از پیگیری‌های زیاد و همچنین ارسال فیلم نمایش برای بازبینی، مشخصا درخواست کردیم که یک شورا متشکل از بانوان برای دیدن فیلم بیایند اما چنین شورایی اصلا وجود نداشت. راجع به عدم وجود این شورا حرف‌های زیادی می‌شود گفت اما در پرانتز بگویم که نیمی از جامعه تئاتر را زنان تشکیل می‌دهند و نصف بیشتر مخاطبان تئاتر، خانم‌ها هستند که این‌ها با پژوهش قابل اثبات است. ولی این خانم‌ها از هیچ حقوقی برخوردار نیستند به این دلیل مشخص که یک نفر از خانم‌ها در هیچ‌کدام از شوراهای نظارت، ارزشیابی و یا فنی حضور ندارند.

رضوانی در ادامه به ذکر مشکلاتی که برای کارشان پیش ‌آمده، پرداخت و گفت: با همه این‌ها، به خاطر عدم وجود این شورا در این یک سالی که من با بچه‌ها کار را شروع کرده بودم، آن را تغییر داده تا آماده بازبینی برای آقایان شود و شورای نظارت آقایان دو بار آمدند و کار ما را دیدند. یکی در زمان ریاست آقای دبیری و یکی در زمان ریاست آقای استادی. هر دو بار متفق‌القول پای برگه را امضا کردند که اجرا ویژه بانوان بلامانع است. یعنی تشخیص آن‌ها همان چیزی بود که خود من روز اول درخواست داده بودم.

وی بیان کرد: پروسه اداری کار به این صورت است که من در این ۱۲ سالی که تئاتر کار کردم کاملا می‌دانم که وقتی می‌خواهی برای یک مجوز اقدام کنی، چه مراحلی را باید طی کنی. وقتی شورای نظارت امضا می‌کند یعنی اینکه‌ ای کارگردان تو می‌توانی بروی برای پیش‌تولید؛ با توجه به اینکه یک سال از درخواست من گذشته بود و من در این یک سال هزینه کردم و پول پلاتو دادم. البته هزینه‌های مادی اصلا در این مقطع اهمیتی ندارد یعنی ما در پی احقاق حقوق دیگری هستیم برای همین هم از شما اصحاب رسانه خواهش کردیم که تشریف بیاورید. وقتی شورای نظارت امضا کرد من برای اجرا دنبال کارها رفتم ولی اجرای نمایش دقیقاً شب قبل از اجرا با مشکل مواجه شد و آقای استادی مجوز ما را به بهانه‌های مختلف هنوز امضا نکرده است.

رضوانی در پاسخ به خبرنگاری که از وی در مورد زمان تعیین‌شده برای اجرای نمایش پاندورا مشخص شده بود، گفت: ما از چهار آذر سالن را داشتیم و آخرین تأیید ایشان، در مردادماه بوده است. با همه این‌ها، ما پیگیری خود را ادامه دادیم و از چهار آذر تا امروز که خدمت شما هستیم، نامه‌های مختلف و پیگیری‌های مختلف انجام شده است؛ برای مثال، خانم گندمی، عضو شورای شهر را برای اجرا دعوت کرده بودم و ایشان خیلی استقبال کردند و سؤال کردند که اجرا به کجا رسید و من گفتم که با مشکل مواجه شده است. ایشان من را با خانم سلجوقی، مدیر کل امور زنان استانداری، آشنا و مرتبط کردند. ایشان دو سه بار به دفتر آقای مروارید نامه زدند و هیچ جوابی نگرفتند، حتی آقای مروارید به استانداری هم جوابی ندادند و ما را به معاونتشان ارجاع دادند. معاونت هم جوابی ندادند. از جاهای مختلف، از امور استان‌ها در تهران، آقای اتابک نادری، ایشان هم تماس‌هایشان نتیجه‌ای نداد و من از یک جایی به بعد نتیجه گرفتم که تشکیل شورای معین، تعمیر سالن اصلی، یا بهانه‌های دیگر، بعد از یک سال پیگیری و تمرین و بازبینی‌های مختلف، ارجاع دادن فیلم کار به تهران، به مشهد و همه‌جا، مسئله چیز دیگری است. اینجا واقعا فکر می‌کنم همان‌طور که خانم حسین زاده گفتند، حق اجتماعی و حق مدنی یک گروه ۵۰ نفره زائل می‌شود، از من کوچک‌ترین که نویسنده و کارگردان کار گرفته تا طراح گریم، طراح لباس، طراح آکسسوار که همه خانم هستند. اگر نقش اجتماعی زنان به گونه دیگری غیر از شرایط این اجرا می‌تواند توصیف شود، باید راجع به آن صحبت کرد. این کار نوعی کارآفرینی برای عده‌ای از خانم‌ها است، اشتغال‌آفرینی دارد و در این یک سال بچه‌ها به خلاقیت رسیده‌اند. این‌ها نه تجربه تئاتری داشتند و نه راجع به تئاتر شناختی داشته‌اند.

وی بیان کرد: من به‌خاطر عدم وجود یک شرایط آکادمیک و پژوهشی ـ دانشگاهی در شهر مشهد و به دلیل همین خلأ، بدون هیچ چشمداشت مالی تا همین لحظه کار دانشگاهی کرده‌ و در مورد بازیگری و تئاتر صحبت کرده‌ام، این بچه‌ها روز اول هیچ شناختی از تئاتر نداشتند ولی امروز آماده اجرا هستند. این خیلی مسئله مهمی است و جدا از ضربه‌های مالی که به کار می‌خورد، بچه‌ها دچار ضربه عاطفی و سرخوردگی نیز می‌شوند.

چرا برای تئاتر تفکیک جنسیتی وجود ندارد؟

رضوانی در ادامه گفت: این‌ها را چه کسی واقعاً قرار است جواب بدهد؟ چه کسی می‌تواند بیاید جای من و به ۵۰ دختر خانمی که با عشق و اشتیاق کار کرده‌اند، بگوید که حالا نزدیک اجرا نمی‌توانید اجرا کنید، چرا؟ چون ساختار نداریم؟ چون اجرای بانوان تعریف نشده؟ مگر ما جزئی از جامعه نیستیم؟ چطور تفکیک جنسیتی همه‌جا وجود دارد؟ از ورزشگاه فوتبال گرفته تا واگن‌های مترو، ولی اینجا که من کارگردان تشخیصم این است که برای کودک و نوجوان فقط اجرا کنم یا تشخیصم این است که ۲۰ نفر بیایند کارم را ببینند و یا فقط مخاطبم بانوان باشند، ساختار وجود ندارد؟.

کارگردان نمایش پاندورا در ادامه به موضوعی به نام «سه برگه» اشاره کرد و گفت: سه برگه لیستی است که او معتقد است همه تئاتری‌ها از آن می‌ترسند چون «این سه برگه یعنی صدبار برو خیابان چهار طبقه، و برگرد». در همان سه برگه ذکر شده که مخاطب اثر بزرگسال است، کودکان و یا بانوان هستند. این یعنی چه؟ یعنی تعریف شده. چرا این قانون را بومی‌سازی نکردید.

اجرای بانوان در تهران مشکلی ندارد

وی در پاسخ به خبرنگاری که پرسید آیا این تفکیک انجام شده یا نه، اظهار کرد: بله از سمت تهران همین الان در سالن وحدت اجرا می‌شود. پس اجرای بانوان تعریف شده و ساختار آن وجود دارد، ساختاری به نام «اجرا برای بانوان». من به‌عنوان هنرمندی که دارم در این شرایط کار می‌کنم، ساختارها را می‌شناسم و خط قرمزها را متوجه هستم، می‌دانم در مشهد چه کارهایی باید اجرا بشود و چه کارهایی بهتر است که اجرا نشود. یعنی من وقتی که درآمدم از راه تئاتر است و کار دیگری جز تئاتر بلد نیستم پس حتماً خط و خطوط را می‌شناسم چون می‌خواهم کار کنم. برای همین اگر امروز پاندورا به مشکل برخورده، به خاطر این است که می‌خواهم برای بانوان اجرا داشته باشم و ساختارش وجود ندارد، پس باید کلاً کار نکنم و به یک گروه ۵۰ نفره بگویم که بچه‌ها نمی‌شود کار کنیم! این جز تبعیض جنسیتی هیچ‌چیز دیگری نمی‌تواند باشد.

در ادامه یکی از خبرنگاران پرسید که آیا برای اجرای شما، سالن نمایش باید شرایط خاصی داشته باشد؟ که رضوانی در پاسخ بیان کرد: بله، قطعاً. ما می‌خواهیم با حجاب کامل اجرا کنیم. یعنی با اینکه اجرایمان برای بانوان است ولی با لباس خیلی مناسب، یعنی مناسب‌تر از لباس‌هایی که امروز تن بازیگرها روی صحنه تئاتر هست و هم اینکه با حجاب کامل باشد یعنی پوشش کامل، با این وجود می‌خواستیم خواهش کنیم موبایل و یا دوربین کسی نیاورد و حتی بتوانیم قبل از اجرا موبایل‌ها را جمع‌آوری کنیم. این کار زشت است که ما موبایل را جمع‌آوری کنیم ولی با این وجود راضی شدیم که در تبلیغات از مخاطبمان خواهش کنیم که با خودش موبایل نیاورد.

در اینجا حامد امان‌پور قرایی، مدیر گروه نمایشی نمیکت هم وارد صحبت شد و گفت: در این سه برگی‌ها، کسی که شرایط اجرا را تضمین می‌کند، مدیر سالن است. الان یکی از چالش‌های بزرگی که وجود دارد این است که مدیر سالن‌ها زیر بار این سه برگی نمی‌روند. من نمی‌خواهم وارد این فاز شورای نظارت شوم چون بحث ما الان این نیست؛ منتهی با همه این تفاسیر، آقای توکلی به‌عنوان رئیس تئاتر شهر با خانم رضوانی به این توافق رسیدند و با حمایت آرش خیرآبادی به این مسائل رسیدند و فراموش نکنید اداره ارشاد، فقط متولی ضمانت اجرا است و حق ندارد اعمال نفوذ بکند، در غیر این صورت شورای نظارت چه کاره است؟.

امان‌پور از کارهایی که در یک سال گذشته برای نمایش انجام داده، صحبت کرد و گفت: در زمان آقای دبیری، به من(چون خانم رضوانی در آن مقطع در سفر بودند)، گفتند بازبینی انجام دهم، من گفتم بازبینی را بر عهده می‌گیرم. در واقع تیم خانم رضوانی را بردیم و گفتیم آقای بخشی هم به‌صورت ویژه از سازمان تبلیغات حضور داشته باشند. اتفاقاً در آن بازبینی که بازبینی دوممان بود، تمام شورای نظارت حضور داشتند. علاوه بر آن‌ها آقای دبیری، رئیس قبلی اداره ارشاد مشهد، آقای استادی، رئیس کنونی این اداره، حراست و تمام شورای نظارت بودند و بعد از آن پیشنهادی بوده که ما دور یک میز مطرح کردیم، گفتیم به صلاح کار است و به‌عنوان کارگردان حق دارند که نوع انتخابشان در فرم خودشان تعریف شده باشد چون می‌خواهند برای بانوان اجرا کنند.

امان‌پور: به تئاتر که می‌رسد همه چیز ممنوع است

یکی از دلایلی که برای لغو اجرای پاندورا از سوی اداره ارشاد ذکر شده، تعمیرات سالن تئاتر شهر بوده که امان‌پور در این خصوص گفت: این‌ها همه بهانه است. سالن از بالا و پایین پوسیده و … استاندارد نیست. موضوع یک‌چیز دیگر است. امکانات کجاست؟ یک دستشویی یا آبخوری مناسب ندارد. اگر بخواهیم در مشهد شرایط کار فرهنگی ایجاد کنیم، می‌توانیم مثل سینما هویزه فضایی را ایجاد کنیم ولی به تئاتر که می‌رسد همه‌چیز ممنوع است.

در اینجا رضوانی بیان کرد: بله واقعاً مسئله سالن هم یک مسئله خیلی عمده است. حالا نمی‌خواهیم واردش بشویم چون قبلاً در مورد آن صحبت شده است. ولی یک سالن اصلی است و ده‌ها گروه نمایشی که درخواست اجرا در این سالن را دارند. من در این یک سال از زمان درخواست تا چهار آذرماه در نوبت سالن بودم. از همین پارسال که درخواست دادیم، نوبت گروه برای آذرماه شد ولی مجوز ندادند؛ این در شرایطی است که سالن با ما همکاری می‌کند. قرار بود با آقای جهان‌پا برای اجرا برویم زیرا سالن هر شب، دو اجرا می‌رود. ببینید چقدر درخواست و تقاضا زیاد است و امکانات ما واقعاً کم. اما با همه این مشقت‌ها بالاخره یک گروهی را جمع می‌کنیم، آموزش می‌دهیم، آماده می‌کنیم و شب قبل از اجرا هیچ‌کس پاسخگو نیست.

وی در ادامه به معرفی خود و سوابقش پرداخت و افزود: من حامد امان‌پور هستم، مدیر گروه تئاتر نیمکت؛ از اوایل دهه ۸۰ گروه نیمکت را تأسیس کردیم و یکی از قدیمی‌ترین گروه‌های تاریخ تئاتر مشهد هستیم و در این زمینه فعالیت می‌کنیم چون هیئت‌مدیره ما تخصص تئاتر دارند. هیچ گروه دیگری این امکان را ندارد. تنها گروهی که به‌صورت تخصصی و پژوهشی در حوزه تئاتر کار را می‌کند، ما هستیم. ما(من و همسرم خانم رضوانی) زمانی که تهران بودیم مثل زمانی که در مشهد بوده‌ایم، تولید می‌کردیم، در دانشکده هم تدریس می‌کردیم، چیزی که اینجا امکانش نیست چون دانشگاهی برای تئاتر وجود ندارد.

سیستم فرسوده اداری چه ربطی به هنرمند دارد؟

وی در خصوص بازگشتش به مشهد ادامه داد: نمی‌خواهم منّتی به لحاظ این مسئله بگذارم ولی می‌خواهم بگویم در ذات گروهمان کار پژوهشی را تعریف کرده‌ایم. ما تا این لحظه بر روی پای خودمان استوار ایستاده‌ایم و به خاطر کارهای پژوهشی هم یک ریال از هیچ کجا دریافت نکرده و انتظاری هم نداریم. می‌دانیم اوضاع ارشاد خراب است. پس من بحثی با اداره ارشاد ندارم. خبرنگارها هم از این زاویه می‌توانند با بچه‌های هنرمند همذات‌پنداری کنند چون به شرایط اجتماعی از زوایای دیگر نگاه می‌کنند. شاید یک مدیر خودش داخل یک سری گرداب‌های اداری هست و متوجه نشود ولی ما و شما می‌فهمیم. شما به‌عنوان خبرنگار چون دید تیزی دارید و من به‌عنوان کسی که می‌خواهم از آن داستان دربیاورم تا از آن کار هنری بسازم و نقد اجتماعی کنم. ولی خب سیستم فرسوده اداری چه ربطی به ما دارد؟ ما یک سال است درخواست می‌دهیم اما چرا آن را رسانه‌ای کردیم؟ چون می‌خواهیم تغییر سیستم فرسوده اداری از همین الان شروع شود. من با آقای طباطبایی به‌عنوان مسئول هنرهای نمایشی استان تماس گرفتم و ایشان به من گفتند قرار است بنشینیم و صحبت کنیم.

در ادامه رضوانی بیان کرد: این واقعاً گروتسک دارد. واقعاً خنده از سر درد است. یک گروه ۱۵ نفره از ساعت هفت صبح تا ۱۱ ظهر در ارشاد بودیم. ۱۱ ظهر آقای مروارید تشریف آوردند. ساعت ۱۲:۳۰ گفتند که این گروه را این شکلی نمی‌پذیرم. خانم رضوانی گفتند که برای این ملاقات با آقای محمود کریمی، مدیر دفتر آقای مروارید هماهنگ کرده بودند ولی ایشان خبر نداشتند که خانم رضوانی قصد دارند با گروهشان بروند. خانم رضوانی گفتند: «من گفته بودم برای من یک‌ از آقای مروارید وقت بگیر و چون دید با گروه هستم من را نپذیرفت و گفت با سرپرستتان بیا.»

امان‌پور بیان کرد: هر وقت هنرمند می‌آید، در اتاق ایشان باید باز باشد. اداره فرهنگ به‌جز راه انداختن کار هنرمند کار دیگری ندارد، وقت قبلی یعنی چه؟ خانم رضوانی ما کار بازیگری می‌کنیم و آموزش می‌دهیم.

ما هم جزو عوامل اداره فرهنگ هستیم که حقوق ماهیانه نمی‌گیریم. من یک سال است درخواست دادم. مگر این آقایان هر ماه حقوق نمی‌گیرند؟ یعنی یک کاری را باید ارائه دهند. مگر می‌شود کاری را یک سال انجام ندهند؟ با آقای محسن امیری، رئیس شورای نظارت کل کشور که از دوستان قدیمی هستند، صحبت می‌کردم، ایشان گفتند آن فرم‌ها باید بومی‌سازی شود. وقتی آقای محسن امیری، به‌عنوان رئیس شورای نظارت به من حامد امان‌پور، کارگردان تئاتر، این حرف را می‌زند یعنی به کارمندان ارشاد نگفتند که باید بومی‌سازی شود؟ اصلاً خیلی راحت است دیگر، یک فرم را باید بومی‌سازی کنید، اینکه ما را به تعویق بیندازند و بگویند تعمیرات؟ یعنی چی؟

یک خبرنگار در اینجا گفت: «یک فلاش بک بزنیم به حرف قبلی که می‌گویید گفتند برو با همسرت بیا. جای تعمق دارد. از این جهت که به فرض خانم رضوانی همسرشان در کار تئاتر هستند و یا اصلاً متأهل هستند. من که مجردم باید چکار کنم؟ یا بقیه…» که رضوانی در اینجا پاسخ داد: البته ایشان منظورشان سرپرست گروه بوده است.

خبرنگار دیگر بیان کرد: یعنی خود خانم رضوانی نمی‌توانستند حق و حقوق خود را بگیرند که به ایشان این حرف را زده‌اند؟ این اهانت است به خانم رضوانی.

امان‌پور اضافه کرد: خانم رضوانی به‌عنوان تنها فارغ‌التحصیل فعال در آموزش مشهد کار می‌کند. ایشان عضو هیئت‌مدیره گروه نیمکت هستند و جایگاه حقوقی دارند. کار پژوهشی و آموزشی ما ۱۵ سال است که ادامه دارد. آخرین مقاله‌هایی را که من همراه خانم رضوانی در تهران منتشر کردیم، درباره وضعیت تئاتر مشهد است. رابطه مستقیم سیاست و تئاتر در تئاتر خراسان. ما پیش از این اثبات کردیم که اگر مدیرانی در عرصه سیاسی و اجتماعی همراه هنرمندان باشند، اتفاقات بزرگی رقم می‌خورد. نه اینکه همچنان دعواهای قدیمی را ادامه دهند. چند مسئله بگویم. سیستم اداری فرسوده است، چرا ما باید تاوان این مسئله را بپردازیم؟

وی در ادامه ضمن معرفی عوامل تئاتر گفت: خانم نهبندانی دستیار کارگردان و سارا حاجیان و مهرناز حمیدی از بازیگران کار هستند. مدیران زیاد می‌آیند و می‌روند، من یک جا گفتم که وقتی تاریخ تئاتر را ورق بزنید، اسمی از مدیران تئاتری نمی‌بینید، همه هنرمندان هستند که اسمشان می‌ماند. ما دنبال اسم نیستیم. من فکر می‌کنم دوستان بیشتر نگران میزشان هستند وگرنه مشهد فضای متشنجی ندارد مگر اینکه بخواهند کاری را حساس کنند. پیش از این در سه دوره قبلی ارشاد، رئیس ارشاد و آقای دبیری به من مستقیم گفتند قانونی آمده که شما در گروهتان خانم‌ها کار می‌کنند، یک کار مخصوص خانم‌ها بسازید که فقط خانم‌ها بیایند ببینند ما پنج سال پیش گفتیم نیرو نداریم، گفتند بروید بسازید. خب ما رفتیم ساختیم. ما نمی‌فهمیم واقعاً باید چکار کنیم. نکته بعدی اینکه ۱۵ سال پیش گروه نیمکت نمایش آوازهای عقیم زیر آفتاب را مخصوص بانوان اجرا کرده است. آن موقع که شورای نظارت نبود.

رضوانی گفت: آن موقع هم همین آقایان تصمیم گرفتند که فقط برای خانم‌ها اجرا شود.

وی بیان کرد: یک نمایش قدیمی سنتی ایرانی وجود دارد به اسم مجالس زنانه. مجالس زنانه که در آن هم بعد شادی‌آفرینی بوده و هم تعزیه. یک سنت نمایشی بوده که در خانه‌های دوره قاجار(از صفویه شروع شده) برگزار می‌شد. الان تعزیه‌هایش باقی‌مانده است. خب شما حتی دارید یک سنت قدیمی نمایشی را هم ریشه‌کن می‌کنید. مجالس اجرای زنانه به خاطر شرایط اجتماعی است یعنی این سیستم از زمان قاجار بوده است.(آقای بیضایی و رحمانیان در مورد آن تحقیق کرده‌اند) یک سری نمایش‌ها بوده که در منازل اجرا می‌شده است. ما وقتی از منظر فنی وارد گفتگو می‌شویم، پاسخ نمی‌گیریم، از منظر اینکه دخترها در جامعه نیاز به امیدبخشی دارند، وقتی به او می‌گویی اجرا نکن، خب امیدش را از دست می‌دده. سحر راست می‌گوید که اگر ۵۰ آقا بودند تا حالا ۱۰ تا اجرا کرده بودند.

رضوانی در پاسخ به خبرنگاری که گفت موضوع نمایش پاندورا چیست، اینگونه توضیح داد: این را در پرانتز بگویم که عنوان پایان‌نامه کارشناسی ارشد من بازنمایی اسطوره در درام رئالیستی است و در سیر کاری خودم، از «رقص روی پشت کژدم‌ها» که برمی‌گردد به اسطوره‌های ایرانی مربوط به منطقه سیستانی و دوره زرتشت تا «نگهبان و اژدها» که بازهم نگاهی اسطوره‌ای در فضایی مدرن داشته، تا کارهای رئالیستی به چشم‌ می‌خورد، در این کار آخر هم باز سراغ یک اسطوره دیگر رفتیم. پاندورا، اولین زن روی زمین است که به دستور زئوس ساخته و همراه با جعبه‌ای برای تنبیه پرومته به روی زمین فرستاده می‌شود. تا قبل از این، بشر نامیرا بوده و طبق تعریف این اسطوره، زندگی نباتی داشته است. با آمدن پاندورا آگاهی به او داده می‌شود. همزمان، هرمس، آفرودیت و بقیه الهه‌ها به او راه و رسم زندگی را یاد می‌دهند خلاصه پاندورا را برای آمدن روی زمین آماده می‌کنند. کاری به داستان اسطوره‌ای آن ندارم که در یک جعبه ناامیدی، مرگ، رنج و عذاب و خلاصه همه‌چیز است. همه چیزهایی که بشر امروز درگیر آن است. نکته اینجاست که ته جعبه، امید باقی می‌ماند و پاندورا در نهایت با پخش کردن امید در جهان باعث می‌شود که بشر هر روز بتواند از این سیر باطلی که وجود دارد، امیدوارانه خودش را بیرون بکشد و در مسیرش جلو برود.

تلخ‌ترین پوستری که برای تئاتر چاپ کردیم

وی ادامه داد: در روایت این نمایشنامه، ما یک فضای کاملاً مدرن شبیه یک بازی کامپیوتری طراحی کردیم که در آن تمام اجزا از انتخاب موسیقی، لباس و تصاویر، همه تکمیل‌کننده و القاکننده فضای گیم‌طور هستند و پاندورا به‌عنوان یک گیمر وارد این بازی می‌شود که هرمس برایش تدارک دیده و او باید راندهای مختلف را بگذراند تا در راند آخر به پخش کردن امید برسد. یک فضای لازمان و لامکان و آخرالزمانی، در کارگردانی، طراحی حرکات فرم، تمام کار مبتنی بر موسیقی هست و دیالوگ نداریم و تمام داستان را بچه‌ها از طریق فرم بدنی و فضاسازی‌ها با نور و موسیقی القا می‌کنند. حتی می‌بینید که ما پوستر کارمان هم آماده است. از پوستر تا طراحی گریم، لباس و تصاویری که قرار بود پخش شود، همه کار آماده است و این تلخ‌ترین پوستری هست که من تا حالا تا همین لحظه چاپ کردیم.

رضوانی در ادامه بیان کرد: ساختار ما را به سمت اجرا برد. ما هدفمان فقط اجرا بود. یعنی تمام این یک سال ما نه دنبال این بودیم که بخواهیم از این کار درآمدزایی کنیم مثل بقیه گروه‌ها که سلبریتی می‌آورند و نه برای مخاطب جلب کردن دست به هر لوده‌بازی می‌زنند. اجرای پاندورا برای من یک دغدغه پژوهشی بود که به اسطوره برمی‌گردد. ولی از یک جایی به بعد یک حق اجتماعی شد برای اینکه دیدم یک گروه از خانم‌ها دارند کار را انجام می‌دهند. خیلی جالب بود که هم‌زمان با بردن مسیر مجوزها، من مشغول خواندن نمایش‌های دوباره ایپسن شدم و دیدم که چقدر کاراکترهای ایپسن شبیه ما هستند، چقدر نورا شبیه من است. حالا نمی‌گویم من می‌خواستم ساختارشکنی کنم ولی به‌هرحال نورا در آن زمان در پی احقاق حقوق اولیه خودش است. ما اینجا توانستیم به همزادپنداریبا کاراکترهای او برسیم. ایبسن یک نمایشنامه‌ای دارد به نام «آیولف کوچولو» که توی این نمایشنامه آیولف دچار یک نقص است و هیچ‌کس مسئولیت او را به عهده نمی‌گیرد. هیچ‌کس نمی‌گوید باشد من تو را حمایت می‌کنم، تو فرزند من هستی، این قسمت از نمایش قابل تطبیق با ادبیات خودمان، که سام پسرش زال را در کوه قاف رها کرد، است. آیا جز این است؟ جز این است که بتوانیم پاندورا را تطبیق بدهیم با یک آیولف کوچکی که هیچ‌کس مسئولیتش را بر عهده نگرفت آن هم بعد از یک سال تمرین، ممارست، هزینه مالی و عاطفی و وقتی که برای آن صرف شد. اگر در این یک سال بی‌خیال پاندورا می‌شدم، می‌توانستیم دو کار دیگر با فضاهای رئالیستی مطابق با قوانین و موازین بسازیم ولی این کار که ساختارشکنی نیست و فقط یک حق اولیه است. امان‌پور پاسخ داد: یک برخورد سلیقه‌ای است.

رضوانی در ادامه بیان کرد: چرا با گروه پاندورا مثل یک بچه معلول رفتار شد؟ تا کی قرار است وقتی اسم کار برای بانوان پیش می‌آید، حساسیت‌زا ‌شود.

امان‌پور در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر اینکه آیا وعده زمانی به شما داده شده است، اظهار کرد: نه. وعده زمانی که نداده‌اند. جدیداً گفتمان اداره ارشاد حتی وعده زمانی نیست. من از آقای روحانی تعجب می‌کنم. شما از آقای روحانی به‌عنوان رئیس‌جمهور مملکت انتظار دارید. این چه وضعی است که برای فرهنگ و هنر پیش آمده است؟ تنها ما نمی‌نالیم. ما هم با شرایط سخت اقتصادی مواجهیم اما باور کنید کسانی که دارند سنگین‌ترین زیان‌ها را تحمل می‌کنند، ماییم.

رضوانی گفت: در خلال همین جریانات شروع کردیم به بنیان‌گذاری یک کار جدید و ناامید نشدیم تا یک کار جدید و نمایش بعدی را کار کنیم چون فکر می‌کنم که خیلی شرایطمان شبیه است به شرایطی که ایپسن در آن نمایشنامه می‌سازد. کاملاً قابل تطبیق است. امیدواریم سرنوشت ما شبیه سرنوشت آیولف کوچولو نشود. سرنوشت کسانی که دارند یک شکل دیگری فکر می‌کنند، یک شکل دیگر کار می‌کنند، و برای وقت، اندیشه و فکر خودشان ارزش قائلند و حاضر نیستند که به‌صرف گیشه هر کاری را انجام دهند. من و آقای امان‌پور، کاری به‌جز تئاتر نداریم. آموزش، اجرا و و پژوهش در حوزه تئاتر.

وی ادامه داد: خب وقتی که با یک مشکلی مثل این مواجه می‌شویم که یک حق اجتماعی از یک گروه زنان زائل شده، نمی‌توانیم بنشینیم کنار و بگوییم که در کار بعدی فرممان را عوض می‌کنیم. ولی خب کار ما آن چیزی هست که احساس نیاز می‌کنیم، آن چیزی که حس می‌کنیم مخاطبمان و جامعه می‌خواهد از تئاتر ببیند، بنابراین دوست دارم که روی آیولف کوچولو کار کنم اگر عمری باشد.

امان‌پور ادامه داد: من می‌گویم قرار نیست شاگردان خانم رضوانی همان مسیری را که ۱۰، ۱۵ سال است ایشان می‌روند، بروند. چرا؟ تجربیات قبلی‌ها را بگیریم و مثل دوی امدادی ادامه دهیم. به قول آقای چرمشیر می‌گوید ما دائم داریم خودمان آتش را کشف می‌کنیم. بابا آتش کشف شده، این یکی به آن یکی می‌دهد و ما می‌خواهیم در کار آتی‌مان به‌صورت جدی از لحاظ جامعه‌شناسی هنریک ایپسن را مورد بررسی قرار دهیم و این یک کنش جهانی است و جالب است که در منطقه افغانستان و تاجیکستان روی این پروژه‌ها کار می‌کنند. خواهشی که داریم این است که رفقای مدیر اعتماد کرده و امید ایجاد کنید تا جواب بگیرید.

مدیران هنرمندان را جدی نمی‌گیرند

وی اظهار کرد: گروه نمایش نیمکت تا همین الان بیش از ۳۰ اثر نمایشی تولید کرده است. ما تاکنون بیش از ۱۰ کتاب در حوزه نمایشنامه و یا پژوهش کار کرده‌ایم. ما به‌صورت جدی در حوزه تئاتر، گفتمان می‌کنیم. همین الان من در نیشابور کنفرانس خبری در باب آثار چخوف و در مشهد دارم. خب وقتی ما اینقدر جدی داریم بحث می‌کنیم، باید مدیران به این باور برسند که کار ما جدی است یا نه، همچنان احساس می‌کنند که شوخی است یا رفقا جدی گرفته نمی‌شوند.

رضوانی در پاسخ به خبرنگاری که در خصوص اینکه آخرین وضعیت شما برای پاندورا چیست؟ چون انگار شما ناامید شده و از فعل ماضی استفاده کردید، پاسخ داد: اگر ناامید شویم که کار خودمان را نقض کرده‌ایم چون کار ما درباره امید است. آخرین وضعیت، طبق گفته آقای مروارید که روز شنبه هفته پیش با سرپرستمان آقای امان‌پور در میان گذاشته‌اند، این است که سریعاً شورای معین متشکل از بانوان تشکیل شود و بیایند کار ما را دوباره بازبینی کنند، این صحبتی بود که یک ماه قبل از این شنبه آقای استادی هم گفته بودند که این شورای معین تشکیل شود و الان با گذشت سه هفته باز هم شورای معین تشکیل نشد و آقای مروارید گفتند که تسریع بشود، دستور ویژه می‌دهم، باز هم شورا تشکیل نشد، دیشب، آقای محمدی، معاون هنری استان را دیدم و گفتم شورا تشکیل شد؟ گفتند نه داریم شورا تشکیل می‌دهیم. یک سری استعلام رد کرده‌اند به تهران که جواب استعلام‌ها بیاید و مشخص ‌شود. و نمی‌دانیم کی هست. من خوشحالم که به خاطر کار پاندورا آقایان مدیر به این صرافت افتاده‌اند که یک شورای متشکل از بانوان تشکیل دهند.

رئیس انجمن نمایش هر هفته می‌گوید که پاندورا اجرا می‌شود، شورای فنی امضا کرده، انجمن نمایش موافق است که اجرا شود، آرش خیرآبادی می‌گوید که ما حتی به شما نیرو می‌دهیم از حراست تا جلوی در بایستد و یا مراقب باشد که کسی فیلم‌برداری نکند.

امان‌پور در ادامه گفت: این سومین پروژه آموزشی‌مان هست. پیش از این در نمایش خانه برناردو آلبا و طوفان که من کارگردانی کردم و خانم رضوانی در حوزه‌های نوشتن و دستیاری کار می‌کردند، مشکلی ایجاد نشد. این اولین پروژه‌مان نیست و می‌دانیم چه می‌کنیم. این مسئله خیلی روشن است. یک سال است داریم درخواست می‌دهیم و دائم می‌گویند می‌خواهیم چیزی را شکل دهیم. چه چیزی را شکل دهید؟ شاید ما نمی‌فهمیم و هوشمان کم است.

امان‌پور گفت: یک‌چیزی می‌خواهم بگویم. تا وقتی به دید منفی به قضیه‌ای نگاه کنی، انرژی منفی می‌گیری ولی وقتی با دید مثبت نگاهش کنی تازه متوجه می‌شوی که چقدر می‌تواند به تو امید بدهد. ما تا الان به اداره ارشاد به دید مثبت نگاه کردیم از الان به بعد دلمان می‌خواهد این باشد ما می‌خواهیم کار کنیم. خواهش داریم تعامل ایجاد کنید.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو