bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۸۳۸۱۴

در برزخ لنین و کائوتسکی

اصلاح‌طلبان ناگزیر باید در جایی بایستند و از باور و نگرش اقتصادی خود به‌صراحت بگویند تا تفاوت‌شان با دیگران عیان شود، چنان‌که نخست‌وزیر دوران جنگ مواضعش را بیان کرد. اصلاح‌طلبان باید مرز پررنگی بین خود و دیگر جریان‌های سیاسی کشور بکشند تا عیار سیاست‌ورزی‌شان عیان شود. بدیهی است نمی‌توان با تفکرات اقتصاد لیبرالی شعارهای جامعه‌گرایان و سوسیالیستی را سر داد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۳ - ۲۴ آذر ۱۳۹۷

احمد غلامی در شرق نوشت: تاریخ اثبات کرد اگر با اندیشه‌های کائوتسکی نشود به قدرت رسید، با اندیشه‌های لنین هم نمی‌توان در قدرت ماند.

این دو متفکر، اصول و مرزهای روشنی دارند. لنین، تئوریسینی عملگرا است که تئوری را در خدمت عملگرایی و ایجاد دولتی مقتدر به ‌کار می‌بندد‌ و دیگری دغدغه دموکراسی دارد و بیش از عملگرایی و تسخیرِ دولت سودای جامعه سوسیالیستی متکی بر دموکراسی را در سر دارد: «برای ما وجود سوسیالیسم بدون دموکراسی قابل تصور نیست. در نزد ما سوسیالیسم مدرن صرفا به‌معنای سازماندهی اجتماعی تولید نیست، بلکه سازماندهی دموکراتیک جامعه را نیز دربر می‌گیرد. به‌این‌ترتیب در نزد ما سوسیالیسم به‌طور تجزیه‌ناپذیری به دموکراسی پیوسته است. سوسیالیسم بدون دموکراسی شدنی نیست‌ اما این جمله را نمی‌شود پس و پیش کرد، زیرا دموکراسی البته که بدون سوسیالیسم شدنی است».

این بند اخیر را می‌توان به هر ایدئولوژی دیگری نسبت داد و پی برد دموکراسی تا چه میزان از جایگاه والایی برخوردار است. این‌گونه است که هر ایدئولوژی منهای دموکراسی به‌ناگزیر عقیم می‌ماند و در طول تاریخ می‌میرد. شاید از این‌روست که بازیگرانِ سیاست نمی‌توانند از دموکراسی صرف‌نظر کنند؛ چه آنان که به دموکراسی باور دارند و چه آنان که باور ندارند و در پی آن‌اند تا دموکراسی را با مفاهیم خودخواسته یا دلخواسته خود منطبق سازند.

کائوتسکی بیشتر از این منظر به لنین خرده می‌گرفت و او را در مظان اتهام قرار می‌داد و تا جایی پیش رفت که انقلاب اکتبر را کودتای لنین و تروتسکی خواند و لعن و نفرین تاریخی بلشویک‌ها را به جان خرید. آنچه در کائوتسکی رشک‌برانگیز است همین اعتقادش به اصول مارکسیستی است که به آن باور دارد و پایش می‌ایستد. کائوتسکی از این اصول در برابر کسانی دفاع می‌کرد که در چشم‌برهم‌زدنی قادر بودند هرکسی را بی‌اعتبار سازند. اما کائوتسکی تا آخر عمرِ طولانی‌اش بر سر باورهایش ‌ماند و از دولت‌گرایی و بلشویک‌هایی که به‌زعم او سودای قدرت تامه داشتند، انتقاد کرد و هرگز کوتاه نیامد.

این‌ حد از عشق به دموکراسی آن‌هم در دوره‌ای که دوره ایدئولوژی‌هاست، عمیقا قابل ستایش است. خاصه آن‌که او به ایدئولوژی‌ای‌ باور داشت که برخی به‌بهانه سیادت آن، دموکراسی را نادیده می‌گرفتند. چنین اعتقاد راسخی به دموکراسی می‌تواند الگوی مناسبی برای جناح‌های سیاسی ایران نیز باشد. جناح‌هایی که برخاسته از دولت‌های انقلابی‌اند و همواره این خطر آنها را تهدید می‌کند که دموکراسی را به نفع ایدئولوژی و تسخیر دولت نادیده بگیرند. چند مفهوم در تفکرات کائوتسکی در شرایط کنونی جامعه سیاسی ما به‌کار می‌آید.

یکی از آن مفاهیم فاصله‌گذاری میان انقلاب اجتماعی و انقلاب سیاسی است. مفهومی که بسیاری از اصلاح‌طلبانِ دیروز و امروز ایران خواسته یا ناخواسته بر آن تأکید می‌‌کنند. «در انقلاب اجتماعی تمامی ساختمان اجتماعی به‌خاطر پیدایش شیوه تولید جدید به‌طور عمیقی دگرگون می‌شود. این روندی است بسیار طولانی که می‌تواند ده‌ها سال طول بکشد و برای پایان آن مرز معینی را نمی‌توان تعیین کرد. اگر این انقلاب در اشکال صلح‌آمیزی تحقق یابد بهتر می‌تواند به نتیجه برسد.

جنگ‌های بیرونی و درونی دشمنان مرگ‌بار این انقلاب‌اند. قاعدتا هر انقلاب اجتماعی همیشه با یک انقلاب سیاسی و در نتیجه تغییر ناگهانی توازن نیروهای طبقاتی در یک کشور آغاز می‌شود، آن‌هم به‌این‌ترتیب که طبقه‌ای که تا آن زمان از قدرت سیاسی محروم بود، به نهاد حکومت دست می‌یابد.

انقلاب سیاسی اقدام ناگهانی است که می‌تواند به‌سرعت اجرا شود و پایان یابد». آنچه در این گفتارِ کائوتسکی همواره از دید اصلاح‌طلبان نادیده گرفته شده، بی‌تفاوتی به شیوه تولید است. همان تغییر شیوه تولید و مناسبات اقتصادی که به جنبش مشروطه انجامید، بار دیگر نیز به‌نوعی در انقلاب اسلامي نقش‌آفرینی کرد. اصلاح‌طلبانِ دیروز و امروز ایران چندان در بند اقتصاد سیاسی و اثرات آن در طبقات اجتماعی نیستند. آنان بیش از هر چیز مترصدند تا از موج‌های اجتماعی استفاده کرده و سوار بر این موج‌ها نقاط استراتژیک خود را تغییر بدهند.

اما این کار برای همیشه شدنی نیست. اصلاح‌طلبان ناگزیر باید در جایی بایستند و از باور و نگرش اقتصادی خود به‌صراحت بگویند تا تفاوت‌شان با دیگران عیان شود، چنان‌که نخست‌وزیر دوران جنگ مواضعش را بیان کرد. اصلاح‌طلبان باید مرز پررنگی بین خود و دیگر جریان‌های سیاسی کشور بکشند تا عیار سیاست‌ورزی‌شان عیان شود. بدیهی است نمی‌توان با تفکرات اقتصاد لیبرالی شعارهای جامعه‌گرایان و سوسیالیستی را سر داد.

بگذریم از اینکه رویکرد اقتصاد ایران بیشتر نئولیبرالیستی است و جناح‌های سیاسی هیچ موضع‌گیری شفاف و روشنی در این زمینه نمی‌کنند، به‌جز اقتصاددانان دولتی که به‌اقتضای حضورشان در دولت هرازگاهی لب به سخن گشوده و در لفافه از نئولیبرالیسم دفاع می‌کنند. با اینکه لنین و کائوتسکی از یک ایدئولوژی دفاع می‌کردند، در طول تاریخ مرز مشخص و روشنی بين آنان وجود دارد.

فارغ از اينكه كدام‌يك در زمانه خود دست بالا را پیدا کردند، همين نکته نشان مي‌دهد به‌كارگيري التقاطي تفكرات لنين و كائوتسكي امكان‌پذير نيست. كاري كه اصلاح‌طلبان در قدرت و بيرون از قدرت درصدد انجام آن هستند و شاید وضعیت برزخی آنان از همین‌جا نشئت می‌گیرد: با قدرت بودن و نبودن، با مردم بودن و نبودن، و دست آخر دفاع‌کردن از دموكراسي آن‌هم نَه دموكراسي همه‌جانبه.

مفهوم ديگري كه كائوتسكي با آن لنين را نقد مي‌كند، مفهوم «يا حالا يا هيچ‌گاه» است که براي انقلابيون ما كاملا آشنا است و همان فرصتی است که در بزنگاه‌هاي قدرت دست می‌دهد و عده‌ای با بهره‌گيري از آن از نردبان قدرت بالا می‌روند يا زمين مي‌خورند. زمين‌خوردگان بسيارند، اما آنان كه با اين مفهوم به قدرت رسيده‌اند پرسش‌هاي دشواري پيش‌رو دارند. آيا زمان به‌قدرت‌رسيدن را درست تشخيص داده‌اند؟ آيا پيش از رسيدن به قدرت به اين فكر كرده‌اند كه چه بايد كرد؟ مفهومِ «يا حالا يا هيچ‌گاه» در پيروزي رؤساي جمهوري ايران نقشي اساسي داشته است.

به‌جز هاشمي، رئیس‌جمهورهای بعدی، خاتمي و احمدي‌نژاد و روحاني با اين مفهوم بر سر كار آمده‌اند؛ با تشخيص موقعيت‌هايي كه اگر از آن سود نمي‌بردند از کف مي‌رفت. اما همواره اين پرسش پابرجاست كه استفاده از موقعيت‌ها آیا به نتيجه‌اي مطلوب منتهي شده است یا نَه. بسيارند تحليلگراني كه باور دارند اگر ناطق‌نوری بعد از هاشمي مي‌آمد اصلاحات جور ديگري پيش مي‌رفت و اگر شرايط بحراني نبود احمدي‌نژاد نمي‌گفت «يا حالا يا هيچ‌گاه». كائوتسكي اعتقاد دارد اگر لنين با شتاب به‌ سمت قدرت خيز برنمي‌داشت، ايدئولوژي ماركسيسم اين‌گونه دچار اعوجاج نمي‌شد: «تروتسكي مرتبا به اين نكته اشاره مي‌كند كه لنين در آن ايام به‌حق مي‌گفت، يا حالا يا هيچ‌گاه. هرگاه براي لنين يگانه هدف كسب تمامي قدرت بود به احتمال زياد بايد به او حق داد. هرگاه اين شرايط بحراني برطرف مي‌شد البته كه ديگر براي لنين مقدور نبود بتواند حاكميت فردي را به‌دست آورد. به همين دليل نيز البته مسخره بود اگر در اکتبر از موضع كسب قدرت توسط پرولتاريا يا الان يا هرگز گفته مي‌شد! پرولتاريا بايد لاينقطع در كليه كشورهاي صنعتي همگام با صنايع، ‌نيرومند و بالغ گردد».

البته لنين مرد سرسختي بود كه به تئوري توأمان با عمل باور داشت و منتظر نمي‌ماند تا فرصت دستيابي به قدرت از دست برود. بسياري اين وقت‌شناسي را ستوده‌اند و باور دارند اگر لنين جايگاه مهمي دارد يكي از دلايل آن عملگرايي او است. اما مفهوم سوم كائوتسكي همان مفهومي است كه گريبانگير تمام دولت‌های‌ انقلابي است: مفهوم دوره گذار. در دوران گذار هم توان اميد به آينده وجود دارد و هم توان برخورد. نقد كائوتسكي به لنين بيش از هر چيز دوره گذار لنين را دربر مي‌گيرد. دوره گذاری كه نمي‌گذرد و به‌زعم كائوتسكي دستاويزي است براي دادن اميد به حامیان و سركوب مخالفان؛ «منشويك‌ها».

در برخي از دولت‌هاي انقلابي استفاده از مفهوم دوره گذار عمر دولت‌های انقلاب را طولاني كرده ‌است، اما این مفهوم همواره كارساز و چاره‌ساز نيست. خاصه زمانی كه دولت‌ها از توان ايدئولوژيك تهي شده‌اند. اين ويژگي دوران گذار است كه جامعه را زیرپوستی و نامحسوس فرسوده مي‌سازد.

به‌قول كائوتسكي «هرچه زمان بيشتر مي‌گذرد كمتر مي‌توان براي دوران گذار پاياني ديد». در چهار سال دوره اول دولت روحاني مردم در دوران گذار بودند، گذار از شرايط استثنايي به شرايط نُرمال. گذر از شرايط سخت و دشوار به وضعيت آرامش و رفاه. اينك دولت روحاني در شرايطي قرار دارد كه اعلام دوره گذار از سوی مردم پذیرفتنی نیست. روحاني بيش از چيز بايد اين مفهوم را رها کند و به‌جاي آن به بيان واقعيت‌های عيني و ملموس و راهكارهاي واقعي بپردازد. بي‌ترديد او يكي از رؤساي جمهوري است كه در شرايط «يا حالا يا هيچ‌گاه» بر مسند قدرت نشسته است.

اگر اين همدستيِ زمان و مكان روحاني را به قدرت رسانده او هم بايد در راهبردهای سياسي‌اش اين فرصت را مغتنم بشمارد و تحولي اساسي در جامعه سیاسی ایران ايجاد كند تا رؤساي جمهور بعدي از این‌گونه شرایط بالا نروند.

* براي نوشتن اين يادداشت از کتاب «كارل كائوتسكي عليه لنينيسم» ترجمه منوچهر صالحي، نشر اختران استفاده شده است.

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو