فرارو- روشهای پیشبینی سرنوشت انسان و واقعههایی که در آینده روی خواهند داد و آگاهی از امور پوشیده و پنهان، از دیرباز درمیان مردم همه جوامع انسانی معمول بوده است. مردم با توسل به تفأل از فشار نگرانیها، دلواپسیها و دلهرههای خود میکاستهاند و زمینه تردید در انجام دادن یا ندادن کارها و دودلی تصمیمگیری دربارهی خیر و شرّ امور را ازمیانه برداشته، روح خود را آرامش میبخشیدهاند.
پیشینه انواع گوناگون تفأل به اعصار کهن باز میگردد که مردم سرزمینهای باستانی با روشهای جادویی گوناگون و روی آوردن به جادوگران و پیشگویان، یا به شاعران و اشعار آنان و کتابهای مقدس، فالگیری میکردند.
تفأل به اشعار شاعرانی مانند هومر شاعر یونانی (قرن ۷میلادی) و ویرژیل شاعر رومی (۷۰ تا ۱۹ پیش از میلاد) نزد یونانیان و رومیان باستان و شعر اوید شاعر لاتینی (۴۳پیش از میلاد تا ۱۷میلادی) در سدههای بعد از آن از جمله این نوع تفألها بوده است. مردم عرب نیز برای گشودن رازها و آگاهی از آینده و مشکلات خود از شاعران و اشعار آنان یاری میجستند.
یونانیان شاعر را کاهن و غیبگو و مرتبط با قوای مرموز طبیعت و آگاه از نامرئیها میدانستند و اعراب، شاعر را دارای همزادانی میپنداشتند که آنها را از امور پنهان آگاه، و به دریافت چیزهای مکتوم از مردم قادر میکردند.
در ایران باستان، مغان از سحر و جادو دوری میجستند، لیکن به فال گرفتن و پیشگویی روی میآوردند. یکی از انواع فال در میان آنها نگریستن در آتش مقدس و فال زدن با آن بود. در شاهنامه بارها از فالهای شاهان، پهلوانان و موبدان یاد شده است. در ایران دوره اسلامی تفأل به کتاب مقدس با توسل به قرآن کریم و استخاره کردن با آن و به اشعار شاعران با شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی و حتی دیوان شاعران دیگر آغاز شد و آنگاه فال از دیوان حافظ شهرت و عمومیت یافت.
هر چند حافظ خود بارها به فال زدن اشاره دارد: «به نا امیدی از این در مرو بزن فالی» یا «زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد»، و این اشارات او بیانگر رواج فالگیری و فالگشایی با کتاب است؛ لیکن آنچنانکه از قراین پیداست، فال گرفتن با دیوان حافظ و یاری جستن از فیض انفاس مسیحایی او در میان مردم ایران احتمالاً باید سالها پس از درگذشت حافظ مرسوم شده باشد.
روایتی مشهور از اولین فال حافظ!
برخی فال گرفتن با شعر حافظ را رویدادی بیدرنگ پس از مرگ وی و بر سر اختلاف مشایخ بر نماز گزاردن یا نگزاردن بر جنازه این شاعر رند نوشتهاند. گویند برای حل چنین معضلی به فالگشایی با شعر او روی آوردند و اوراق شعرهای پراکندهی او را جمع کردند و در سبویی ریختند و از کودکی معصوم خواستند تا یکی از اوراق را بیرون آورد. کودک ورق شعری را بیرون آورد که این بیت در آن آمده بود:
«قدم دریغ مدار از جنازه حافظ/ که گرچه غرق گناه است، میرود به بهشت»
روایت یادشده نمیتواند چندان بنیان درست و پذیرفتنی داشته باشد؛ اولاً حافظ اشعارش را به هنگام حیات خود جمع و تدوین نکرده بود و جمع کردن اشعار پراکنده او در زمانی کوتاه و به هنگامی که هنوز جنازه حافظ روی زمین بوده، به آسانی ممکن نمیبوده است؛ دیگر اینکه تا آنجا که برخی به مقدمه محمد گلندام، دوست و همصحبت حافظ بر دیوان او استناد میکنند، او نخستین جامع و مدوِّن اشعار پراکنده حافظ پس از مرگش بوده که به «سوابق حقوق صحبت و لوازم عهود محبت» و به تشویق و ترغیب دوستان دست به ترتیب و تبویب اشعار وی زده است.
ذوق افسانهساز عامه مردم بود که پس از مرگ حافظ، از این شاعرِ حافظِ قرآن که مثل همه حافظان شهر گهگاه فال و استخاره میگرفت و دریچهای غیبی بر روی نومیدان و درماندگان میگشود، لسانالغیبی ساخت و دیوان او را برای گرفتن فال وسیله کرد.
با همهی اینها، بهاءالدین خرمشاهی با استناد به اشارات حافظ به «دفتر اشعار»: «بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر/ ...»، «سفینه حافظ» و «سفینه غزل»: «در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است/ صراحی میناب و سفینهی غزل است»، داشتن مجموعه شعر در میان شاعران را در آن زمان متداول میداند و احتمال میدهد که حافظ نیز خود دفتر یا سفینهی غزلی از اشعار خود داشته است.
به هر حال، پس از تدوین اشعار حافظ و دستیابی قشرهای وسیعی از طبقات اجتماعی مردم به دیوان و آشنایی با اشعار رندانه و اسرارآمیز او، گرفتن فال حافظ در ایران میان عارف و عامی عمومیت و رواج یافت.
فالهای معروف که با دیوان حافظ گرفته شده
در متون تاریخی، حکایتهایی از تفأل برخی شاهان و رجال و بزرگان به دیوان حافظ گزارش شده است. حاجیخلیفه از رساله کوچک محمد بن شیخ محمد هروی ــ که شامل حکایات مربوط بـه فالهایی کـه مطابق حـال فالگیرندگان بوده است ــ و رساله ترکی مولی حسین کفوی درباره فالهای دیوان حافظ یاد میکند.
در رساله لطیفه غیبی نیز حکایتهایی تاریخی از ۸ فال حافظ نقل شده است که از آنها ۴ فال مربوط به شاهان صفوی (شاه اسماعیل، شاه طهماسب، شاه عباس اول و شاه عباس دوم)، و یک فال مربوط به فتحعلیبیگ، فرزند امامقلی خان، و دو فال مربوط به خود مؤلف کتاب است.
علیاصغر حکمت نیز به چند فقره تفأل تاریخی به دیوان حافظ و انگیزه و داستان آنها که خود دیده یا از معاصران شنیده است، در ذیل مبحث تفأل در کتاب تاریخ ادبی ایران ــ نوشتهی براون ــ اشاره میکند. او اشعار حافظ در پاسخ به نیتها را همه حسب الحال و از «عجایب تصادفات و نوادر غریبه» میداند. زرینکوب همه این حکایتها را قصههایی مجعول و شیرین دانسته که میان مردم حافظ دوست ایران در باب درست آمدن و مجرب بودن فال از اشعار او رایج بوده است.
چه زمانی با حافظ فال میگیریم
فال گرفتن با شعر حافظ در مواقع گوناگون و بیشتر به هنگام جشنها مانند جشن شب چهارشنبهسوری، چهارشنبه آخرماه صفر، شبِ چلّه (شب یلدا)، تیرما سیزّه شو (شب تیرماه سیزده)، سیزده بدر و در شبنشینیها، بهویژه در شبهای بلند زمستان و جمع شدن اعضای خانواده و خویشان به دور هم ترتیب داده میشود؛ گاهی نیز برای اطلاع از بهبود وضع و حال بیمار، رفتن به سفر و بازگشت مسافر، آگاهی از پیروزی یا شکست در کاری یا نزاعی، رفع دودلی در انتخاب همسر، خرید مِلک و کالا، اقدام به کارهایی و مانند آنها نیت میکنند و به دیوان حافظ تفأل میزنند.
به باور مردم، حافظ هیچکسی را که به او روی آورده و به شعر او توسل جسته و طالب چیزی است، از خود ناامید نمیکند: «به ناامیدی از این در مرو بزن فالی/ بود که قرعهی دولت به نام ما افتد». این باور عامه به سبب فراوانی ابهام و ایهام در غزلهای حافظ است که فال گشاینده از هر قشر و گروه و طبقه اجتماعی با هر مشرب و عقیدهای از شعر او معنایی در مییابد که آن را با نیت خود میسنجد و از آن نتیجه میگیرد.
روش فال حافظ گرفتن
رایجترین شکل و آداب فال گرفتن، خواندن فاتحه و دمیدن آن به روح خواجه حافظ و نیت کردن در دل و بعد گشودن دیوان حافظ است. نخستین غزل در صفحه گشودهی دیوان، فالِ فال گیرنده، و ۳ بیت نخست یا بیت هفتم غزل بعدی شاهد آن خواهد بود.
در میان خانوادهها معمولاً یکی از اعضای آن که با شعر حافظ آشنایی دارد و در روستاها شخصی باسواد و یا فالخوان برای دیگران با دیوان حافظ فالگشایی میکند. برای دریافت پاسخ درست نیز فالگیرندگان یا فالخوانان، حافظ را به عزیزترین معشوقش، شاخ نبات، و گرامیترین چیزها به نزدش، مانند آب رکنآباد و مصلای شیراز، اشخاص و چیزهای دیگری مانند شاه چراغ، سر پیر مغان، سر شاه غازی، روز روشن، و به مقدسات مذهبی، چون محمد و آل محمد (ص)، مولا علی (ع)، دوازده امام، چهارده معصوم و حضرت عباس (ع) قسم میدهند.
عامه مردم و برخی حافظ پژوهان «شاخ نبات» در اشعار حافظ را استعاره از معشوق یا زن سوگلی و محبوب او، برخی دیگر وصفی از کِلک و قلم حافظ و شماری هم استعارهای طبیعی و کنایه از انسان توجیه کردهاند.
امیرحسن یزدگردی شاخ نبات را در این بیت از حافظ: «این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد/ اجر صبری است کزان شاخ نباتم دادند» ساختگی و آن را استعاره مطلقه و تعبیری از معشوق دانسته است؛ معشوقی که هم مثل شاخ نبات (= گیاه) تازگی و طراوت دارد و هم مثل شاخ نبات (= شیرینی) شیرین است.
تفأل به اشعار حافظ به جز شیوه بسیار رایج و معمول فالگشایی از دیوان او، به شکلها و شیوههای گوناگون دیگری نیز در میان مردم ایران رواج دارد که یکی از آنها «فال کوزه» یا «فال کلوک» (کلوک: کوزه دهنگشاد لعابدار یا سبو) است. به اینگونه که ابیاتی از اشعار حافظ را روی قطعههای کاغذ مینویسند و اوراق را درون کوزهای میاندازند. بعد هر یک از اوراق را برای یکی از کسانی که نیت کرده است، از کوزه بیرون میآورند و میخوانند. مفاهیم هر قطعه شعر برای صاحب فال تعبیری خاص دارد.
شیوه دیگر تفأل به شعر حافظ از روی جدولهای خاصی است که از روی غزلهای حافظ به نام «فالنامه» درست کردهاند و در آن دستور چگونه بیرون آوردن فـالها از دیوان را دادهاند.
منبع: دایرهالمعارف بزرگ اسلامی