گریههای سانچز بعد از شکست کره فقط از روی هیجان نبود. او به بزرگ شدن بازیکنانش فکر میکرد؛ به آینده. به راهی که طی کردند تا به فینال آسیا برسند.
به گزارش ورزش سه، با نگاه به راهی که قطر برای رسیدن به فینال آسیا طی کرد، تنها به یک اسم میرسیم؛ آسپایر.۱۹ بازیکن از ۲۳ بازیکن تیم ملی قطر حاصل پرورش و آموزش مدرن در آکادمی آسپایر هستند. اما پرسش اصلی اینجاست که: آکادمی آسپایر چیست؟
آسپایر به دانشگاه ورزشکاران شهرت دارد و درچند شاخه فعالیتهای بزرگی انجام میدهد. تنیس، گلف، شنا هندبال و ژیمناستیک از جمله شاخههایی است که آسپایر ورزشکاران مستعد را از سراسر دنیا گردآوری میکند. اما این فوتبال بود که باعث شد تا نام آسپایر در دنیا و درکنار آکادمیهای بزرگی، چون لاماسیا قرار بگیرد. شروع کار آسپایر در سال ۲۰۰۳/۴ و با حضور ۳۱ بازیکن بین ۱۲ تا ۱۸ سال بود. رقمی که در سال ۲۰۱۵ به ۲۳۰ فوتبالیست رسید. آکادمی آسپایر در برنامه استعداد یابی خود، هرساله ۶۰۰۰ کودک را بین سنین ۶ تا ۱۲ سال شناسایی و از طریق بورسیه راهی آکادمی میکند تا در کنار بهره بردن از پیشرفتهترین امکانات دنیا، از طریق مربیان با دانش به یک فلسفه واحد برسند. فلسفهای که از روز اول به آنها گوشزد میکند پیشرفت یک شبه به دست نمیآید. مسیر جاه طلبانه آسپایر از ۲۵ کشور دنیا در سال ۲۰۰۳/۴ شروع شد و درنهایت یکی از اهداف قطر برای رسیدن قطر به فینال آسیا درسال ۲۰۱۹ را محقق کرد.
هدف از ساخت این آکادمی تنها پرورش بازیکن و ارائه آن به صنعت فوتبال نبود. استراتژی آکادمی آسپایر به تزریق فلسفه فوتبال و گره زدن آن با فناوری خلاصه میشد. به همین خاطر اولویت اول به پرورش مربیان در ۴ کشور صاحب سبک نظیر انگلیس، اسپانیا، ایتالیا و آلمان شد. فلیکس سانچز نیز که در آکادمی لاماسیا رشد کرده خیلی زود متوجه پتانسیل آسپایر شد و بعداز ۱۰ سال کارکردن در لاماسیا راهی آسپایر شد. سانچز از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۳ در آسپایر مشغول پرورش بازیکنان و استعدادهایی بود که باید زیر تیغ دانش او تراش میخوردند. البته سانچز دراین راه تنها نبود. آکادمی آسپایر از کمک تئوریسینهای بزرگ دنیای فوتبال نیز استفاده کرد تا تفکرات مختلف و مدرن سطح یک فوتبال دنیا را به آسپایر تزریق کند. نامهای بزرگی، چون پپ گواردیولا، ژوزه مورینیو، کارلو آنچلوتی و زیدان. آسپایر همچنین مربیان مختلف را از سراسر دنیا به استخدام خود در میآورد. به عنوان مثال در دپارتمان استراتژی افرادی مانند ادورتا مائورا، پروفسور والتر دی سالو که سابقه همکاری با آلبرتو زاکرونی، روبرتو مانچینی، گوران اریکسون و همین طور ۳ سال سابقه همکاری با سرآلکس فرگوسن را دارد، حضور دارند. تمام نکات گفته شده به این معنی است که آسپایر علم و فناوری را در سنین پایین در ذهن مستعدترین بازیکنان تزریق میکند و این بزرگترین گامی است که برای رشد در فوتبال برداشته شده. امیدی که کم کردن فاصله بین کشورهای صاحب سبک و کشورهای در حال توسعه را بیشتر از گذشته کرده.
چین و امارات و قطر، برنامههای درازمدتی برای تبدیل شدن به قدرتمندترین تیم جهان دارند. چین با سرمایههای انسانی متعدد، قطر و امارات نیز با داشتن منابع مالی زیاد. اما وجه مشترک این ۳ کشور در یک چیز خلاصه میشد. «پرورش استعداد». به همین جهت بود که چین با آژانس بازاریابی سوریانو قراردادی بلند مدت برای ساخت ۱۴۰ هزار آکادمی فوتبال بست و سرمایهای بالغ بر ۱۵۰ میلیون دلار را روانه صنعت فوتبال کرد. در آن سو قطر راهی دیگر را انتخاب کرد. آنها باخریدن ستارههای بزرگی که اواخر دوران ورزشی خود را میگذراندند و با آوردندشان به لیگ ستارگان قطر، توانستند توجهات را جلب کنند. اما خیلی زود متوجه شدند این برای پیشرفت به هیچ وجه کافی نیست. برنامه آنها برای توجه به فوتبال در واکاوی کشورهای صاحب سبک فوتبال خلاصه شد. لاماسیا در اسپانیا. آکادمیهای باشگاههای انگلیس و ایتالیا و آلمان. درواقع آسپایر خلأای که در آکادمیهای فوتبال وجود داشت را حل نمود. تفاوت رویکرد در آسپایر با سایر آکادمیهای بزرگی، چون آژاکس و لاماسیا در جامع بودن خلاصه میشود. لاماسیا پایه و اساس بارسلونا را به ذهنهای آماده بازیکنان جوان تزریق میکند. در آژاکس شیوههای فضایابی و استفاده از ذهن در کوتاهترین زمان ممکن آموزش داده میشود.
در انگلستان متدهای روز دنیا در بیش از ۱۲۰ آکادمی آموزش داده میشود. اما در آسپایر مخلوطی از فلسفههای گوناگون ۴ کشور صاحب سبک بعد از تجزیه و تحلیل توسط مربیان آسپایر که مجموع تعداد این تجزیه و تحلیلها را در سال به رقم شگفت انگیز ۱۷/۰۰۰ تست و آزمون میرساند، به استعدادهای جوان آموزش داده میشود. مهمترین نکته اینکه بازیکنان جوان در سنین پایین با شیوههای روانشناسی آشنا خواهند شد و به یکباره در برابر دنیای ترسناک شهرت قرار نخواهند گرفت. جالب است بدانید که سوریانو در کتاب توپ با شانس حرکت نمیکند، بزرگی آکادمی آسپایر را به مشابه MIT در دنیای فوتبال توصیف کرده.