bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۹۶۸۴۰
در آستانه سفر نخست‌وزیر پاکستان به ایران

عمران‌ خان از مشهد تا تهران

در کنار موضوعات قبل باید مسئله بندر چابهار (در ایران) و بندر گوادر (در پاکستان) را هم دید. در گوادر چینی‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند‌ و اخیرا عربستان‌سعودی به این کار متمایل شده است. در چابهار ایران، هندوستان سرمایه‌گذاری کرده است. می‌دانید که بین چین و هند هم نوعی رقابت وجود دارد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۰ - ۳۱ فروردين ۱۳۹۸

نخست‌وزیر جمهوری اسلامی پاکستان برای انجام سفری دوروزه به تهران می‌آید. «عمران خان» ابتدا به مشهد می‌رود، چراکه به گفته سفیر این کشور «معتقد است اگر از امام اجازه بگیرد، سفر آسان می‌شود».

به گزارش شرق، اگرچه برنامه اصلی این سفر رایزنی‌های سیاسی و اقتصادی است، اما برخی کارشناسان معتقدند عمران خان به دنبال میانجیگری یا بهبود رابطه تهران- ریاض نیز هست. برای اسلام‌آباد بهتر آن است که دو کشور بزرگ مسلمان منطقه رابطه خوبی با هم داشته باشند. عمران خان از تابستان سال گذشته که روی کار آمد، چندین نوبت به عربستان سفر کرد، اما این اولین سفر او به تهران است.

رفعت مسعود، سفیر پاکستان در تهران، در مورد این سفر می‌گوید: «برای نخستین‌بار است که عمران خان به ایران می‌آید. البته خیلی تمایل داشت تا زودتر به ایران سفر کند، اما میسر نشد. در تهران نیز با رئیس‌جمهور روحانی دیدار خواهد داشت. همچنین جلساتی با تجار و بازرگانان دو کشور برگزار خواهد کرد. هدف از سفر این است که نشان دهند ایران و پاکستان دو همسایه هستند و ایران برای پاکستان مهم است».

این سفر در حالی انجام می‌شود که در سال گذشته ماجرای ربایش مرزبانان ایران در مرز مشترک با پاکستان یکی از مسائل مابین دو کشور بود که رایزنی‌های زیادی را به دنبال داشت. در مورد سفر عمران خان به تهران و اهمیت این سفر با پیرمحمد ملازهی، کارشناس شبه‌قاره، گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

عمران خان در سفر به ایران چه اهدافی را دنبال می‌کند؟
پاکستان با توجه به مناسبات خوبی که هم با عربستان و هم با ایران دارد، خودش را در موقعیتی می‌بیند که بتواند برای کاهش تنش‌ها بین این دو کشور به‌نوعی میانجیگری کند. این یکی از بحث‌هایی است که به ‌نظرم آقای عمران خان پیگیری خواهد کرد. منافع پاکستان در این است که تنش‌ها بین ایران و عربستان‌سعودی کاهش یابد. اگر این تنش‌ها افزایش پیدا کند، پاکستان در حفظ تعادل خود بین این دو کشور، به مشکل می‌خورد.

بحث دیگر، «امنیت مرزی» است. ایران و پاکستان در این زمینه دیدگاه‌های متفاوتی دارند. دیدگاه پاکستانی‌ها این است که ایران باید امنیت مرزها را تأمین کند. آنها مرزهای ایران را برای خودشان امن تصور می‌کنند. واقعیت این است که اولویت‌های امنیت مرزی برای آنها در مرزهای هند (کشمیر) و افغانستان (تورخم) است؛ بنابراین خیلی حاضر نیستند در مرزهای ایران هزینه کنند. ایران هم انتظار دارد که پاکستان برای امنیت مرزها به‌طور مناسب‌تری عمل کند. به نظرم این موضوع دیگری است که مورد بحث طرفین قرار خواهد گرفت.

مسئله بعدی، موضوعات اقتصادی است. ظرفیت خوبی بین دو کشور برای توسعه همکاری‌های اقتصادی و تجاری وجود دارد که البته تا‌به‌حال از آنها نتوانسته‌اند به‌طور مناسب استفاده کنند. هدف‌گذاری‌ها برای چیزی حدود پنج میلیارد دلار تجارت بین دو کشور بوده، ولی تابه‌حال در هیچ برهه‌ای حجم تجارت از 1.2 و 1.5 میلیارد دلار بیشتر نشده است.

‌‌‌می‌دانیم که رابطه با عربستان‌‌سعودی برای پاکستان کاملا حیاتی است، اما ایران چه نقشی را برای پاکستان ایفا می‌کند؟
واقعیت این است که پاکستان به‌شدت به عربستان‌سعودی و کشورهای حوزه خلیج‌فارس وابسته است. پاکستان سالانه از قبل کارگران و حتی نظامیانی که در این مناطق هستند حدود شش میلیارد دلار درآمد ارزی به ‌دست می‌آورد. برای یک کشور با اقتصاد ضعیف این رقم بسیار بالایی است. بیش از چند میلیون جمعیت این کشور به‌عنوان کارگران فصلی یا دائم در حوزه خلیج‌فارس کار می‌کنند. اینها وابستگی را زیاد می‌کند. از زمانی که آمریکایی‌ها کمک‌های مالی خود را قطع کردند، این عربستان‌سعودی بود که در دو مرحله، هربار 10‌میلیارد دلار به آنها کمک کرد. اخیرا هم که بن‌سلمان به پاکستان سفر کرد، صحبت از 10 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری جدید شد. مجموعه اینها را با حجم همکاری‌های تجاری و اقتصادی پاکستان با ایران مقایسه کنید؛ به‌ نظر می‌رسد که کفه ترازو به نفع عربستان‌سعودی است تا ایران. با‌وجوداین حواس پاکستان هست که به‌لحاظ سیاسی توازن در مناسبات ایران و عربستان را حفظ کند. به‌ نظر می‌رسد تابه‌حال در این زمینه نیز موفق عمل ‌کرده، هرچند انتظارات ایران بالاتر از این باشد. واقعیت این است که پاکستانی‌ها منافع خاص خودشان را هم در ارتباط با عربستان و هم در ارتباط با ایران دارند.

منافع مشترک پاکستان با ایران چیست که با توجه به حیاتی‌بودن رابطه‌اش با عربستان، بر حفظ رابطه خوب با ایران نیز پافشاری می‌کند؟ این موضوع از کجا ناشی می‌شود؟
از قبل از انقلاب اسلامی نیز طرح‌ها و سرمایه‌گذاری‌های مشترکی بین دو کشور وجود داشت. دو کشور عضو «اکو» (سازمان همکاری‌های اقتصادی) بودند و الان هم هستند. اکو بین ایران و پاکستان و ترکیه است. قرار بود تجارت بین این سه کشور، به‌عنوان یک منطقه تجاری- اقتصادی دیده شود.

نفس سرمایه‌گذاری و تفکر سرمایه‌گذاری مشترک در دو کشور، خصوصا در ایالت بلوچستان هنوز هم هواخواهانی جدی در دو کشور دارد. به‌این‌ترتیب بخشی از قضیه، به سرمایه‌گذاری مشترک برمی‌گردد، اما بخش دیگر به انرژی مربوط است. «انرژی» در تابستان گذشته برای پاکستان در حدی مشکل ایجاد کرد که قطعی برق به 18 ساعت رسید. تمام صنایع پاکستان، به‌خصوص صنایع نساجی ضررهای هنگفتی کردند. لوله گاز ایران به پاکستان که قرار بود بعد هم به هند برود و به‌خاطر فشار آمریکا متوقف شده است، هنوز یک گزینه است. به ‌نظر من پاکستانی‌ها به این گزینه فکر می‌کنند. یک شرکت چینی هم اعلام آمادگی کرده که در آن بخش از این خط لوله که در خاک پاکستان است، 500 میلیون دلار سرمایه‌گذاری کند. ایران می‌تواند انرژی پاکستان را تأمین کند. همین حالا هم برق بلوچستان پاکستان از ایران تأمین می‌شود.

در کنار موضوعات قبل باید مسئله بندر چابهار (در ایران) و بندر گوادر (در پاکستان) را هم دید. در گوادر چینی‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند‌ و اخیرا عربستان‌سعودی به این کار متمایل شده است. در چابهار ایران، هندوستان سرمایه‌گذاری کرده است. می‌دانید که بین چین و هند هم نوعی رقابت وجود دارد. گفته می‌شود اینکه آمریکایی‌ها چابهار را از تحریم‌ها استثنا کرده‌اند به‌خاطر منافع بلندمدتی است که برای هند در نظر دارند؛ آمریکایی‌ها سعی می‌کنند که چینی‌ها نتوانند بر منطقه به‌طور کامل مسلط شوند. از این زاویه به ‌نظر می‌رسد که موضوع چابهار و گوادر هم مطرح باشد.

به‌این‌ترتیب بین چابهار و گوادر رقابتی در میان است؟
یک نگاه همین است که شما گفتید؛ اما یک نگاه دیگر هم وجود دارد؛ نگاهی که چینی‌ها روی آن کار می‌کنند. آنها بین این دو بندر رقابت نمی‌بینند؛ بلکه شراکت می‌بینند. به‌همین‌دلیل است که چینی‌ها ابراز تمایل کردند که در چابهار سرمایه‌گذاری کنند و همچنین یک خط‌آهن از گوادر به چابهار کشیده شود تا بتوان این دو بندر را شریک هم قرار داد و توسعه منطقه‌ای را از طریق این دو بندر پیش برد. به‌ نظر من در سطح کارشناسی، این نگاه باید توجه بیشتری را از نگاه رقابتی داشته باشد. چینی‌ها با توجه به طرح بزرگی که دارند، این‌طور نگاه می‌کنند که کل منطقه را در روندی قرار دهند که در بلند‌مدت بتواند منافع آنها را تأمین کند. به‌ نظر من هم اگر در ایران به چابهار نگاه واقع‌بینانه‌تری بشود، این توان و ظرفیت در چابهار وجود دارد که هم در همکاری با گوادر کار کند و هم توسعه شرق ایران را – که عقب‌مانده‌ترین مناطق ایران در آن قرار می‌گیرند و در طرح چینی‌ها می‌گنجد – پیش ببرد. اگر در ایران واقع‌بینانه‌تر برخورد شود، می‌توان چابهار را از انحصار هندی‌ها خارج کرد.

اجازه بدهند که چینی‌ها، همین‌طور ژاپن و کشورهای اروپایی هم آنجا سرمایه‌گذاری کنند و یک نوع رقابت به ‌وجود بیاید. به ‌نظر نمی‌آید که انحصار مناطق آزاد در دست یک کشور در دراز‌مدت به ‌نفع منافع آن کشور باشد. ابتکار عمل از سوی خود آن کشور و ایجاد نوعی رقابت سالم بین سرمایه‌گذاران و جذب سرمایه‌گذاری است که می‌تواند بنادر آزاد را فعال کند. به‌ نظر من تجربه چینی‌ها در مناطق آزاد تجربه موفقی بود. آنها سرمایه‌گذاری رقبای خود مانند ژاپن و آمریکا را پذیرفتند. متأسفانه مناطق آزاد ما در این مسیر حرکت نکردند، تبدیل شدند به مناطق واردات و صادرات.

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو