محمد ماکویی؛ بیشتر سالهای کاری خود را در مهندسین مشاور گذراندهام. این تجربه کاری طولانی باعث شده است که پیشبینی چیزهایی که برای تازه کارها سخت و مشکل مینماید را به آسانی صورت داده و خیلیها را به بیان دلی "از کجا فهمیده است؟ " بکشانم.
به عنوان مثال با نگاهی به شناسنامه مدیر عامل محترم و دانستن اینکه از کجا آمده است (منظور این است که از چه استانی آمده است، زیرا جواب از کجا آمده است را آدمهایی به سن و سال نگارنده قطعا میدانند!) میتوانم پیشبینی کنم که بیشتر پروژههای شرکت، همشهری و هم استانی مدیر عامل محترم هستند.
در این باب باید اشاره کنم که هنگامی که مدیر عامل شرکت از اهالی کرمان باشد، بیشتر پروژههای کرمانی نصیب شرکت میشود؛ هر گاه مدیر عامل زاده سنندج باشد اغلب پروژههای سرزمینهای کردنشین راه خود را به سوی شرکت تحت اختیار زاده مرکز استان کردستان کج میکنند و هر وقت مدیر عامل شرکت در یکی از شهرهای آذربایجان به دنیا آمده باشد، پرسنل شرکت با انبوه پروژههایی که استان آذربایجان را به نان و نوایی میرسانند (شاید هم نرسانند!) مواجه میگردند.
موضوع قطعا به همین مختصر بسنده نمیشود و پروژههایی که یک جورهایی با زادگاه مدیر عامل نسبت داشته باشند در مواقع تایید و تصویب طرح هم با مشکلات کمتری مواجه میگردند.
در این زمینه کافی است یادآور شوم که موقعی که پروژه مربوط به یکی از شهرهای آذربایجان به اصطلاح به خنسی خورده و به این راحتیها تصویب نمیشد، یکی از همکاران گرامی که انصافا از پروژه و اینجور چیزها خیلی سر در نمیآورد چگونگی تصویب طرح را به راحتی یادمان داد: "معلوم است که تصویب نمیکنند. خانم فلانی میرود و فارسی حرف میزند و دست از پا درازتر بر میگردد اگر دیگری برود و دو کلمه آذربایجانی حرف بزند. ببینید چقدر راحت تصویبش میکنند! "
متاسفانه، در زمینه کارهای هنری، که نزد ایرانیان است و بس، هم داوریهایی این چنینی را سراغ داریم. به عبارت دیگر، خواه داوران از افراد فرهیخته و رده بالای اجتماع باشند و خواه اشخاص معمولی به قضاوت فعالیتهای هنری بنشینند، تنها هنرمندانی خیال خود را تخت مقبول افتادن خواهند دید که جماعت کثیر قضات را همشهریها، همولایتیها و یا دست کم هم استانیهای خود ببینند.
با کمال تعجب، این رشته سر دراز دارد و سلبریتیها و اشخاص سرشناسی که بر جایگاههای مهم مملکتی تکیه زدهاند هم ترجیح میدهند دور و بریها و اطرافیان خود را از هم خونهای خود برگزیده و آنگاه سراغ هم استانیهای خود بروند.
با این حساب، انتخاب شایستهها فقط در هنگامی صورت خواهد گرفت که هم استانیهای سلبریتی انتخاب شده زیر بار پذیرش مسئولیت نرفته و جا را برای از خود بهتران باز نمایند.
شوربختانه در حال حاضر کار خاصی برای مبارزه با چنین فرهنگی نمیتوان صورت داد و تنها باید دعا کرد که مردم به آن درجه از شعور و آگاهی نرسند که مرگ به دستان پزشک ناوارد همولایتی را به شفای عاجلی که توسط دکتر یک استان دیگر صورت میگیرد ترجیح دهند!