bato-adv
احمد اولیایی

تتلو و افول مرجعیت فکری فرهنگی

تاریخ انتشار: ۱۰:۱۸ - ۰۷ مهر ۱۳۹۸
احمد اولیایی*؛ امیر حسین مقصودلو معروف به تتلو خواننده ۳۲ ساله‌ای که سال ۱۳۸۲ فعالیت خود را آغاز کرد و در سال ۱۳۹۲ با دستگیری توسط پلیس امنیت اخلاقی به شهرت رسید، این‌بار در اینستاگرام شهرت خود را تجدید و تشدید کرد.
 
او هفته گذشته شرط انتشار آلبوم جدیدش را پانزده میلیون کامنت در صفحه اینستاگرامش اعلام کرد. عجیب آن‌که دو میلیون دنبال‌کننده او در اینستاگرام شرط او را با گذاشتن حدود ۱۶ میلیون کامنت اجابت کردند.
 
شاید این یک اتفاق عادی در این روز‌های فضای مجازی باشد، اما می‌توان از زاویه دیگر هم به آن نگریست. تتلو در واقع ۱۶ میلیون کنش فرهنگی را به خود اختصاص داده‌است. کنش‌هایی که به ظاهر، یک کامنت طرفدارانه ساده هستند، اما بازنمای وضعیت نابسامان مرجعیت فکری فرهنگی می‌باشند.
 
گروه‌های مرجع (Reference group) گروه‌هایی هستند که افراد، عقاید و باور‌های خود را ذیل آن‌ها شکل می‌دهند و حتی عملکرد خود را مبتنی بر آن گروه‌ها ارزیابی می‌نمایند. گروه مرجع از آن جهت که فرهنگ‌سازی و الگودهی می‌کند از اهمیت بالایی برخوردار است.
 
گروه‌هایی که محل رجوع، معیار ارزیابی، الگوساز، مبنای تصمیم، مشاور و در نهایت راهنمای دیگران به خصوص جوانان می‌باشند. مرجعیت فکری و فرهنگی این گروه‌ها به مانند میخ‌های فرهنگی صفحه متزلزل فرهنگ را در جای خود نگه داشته و نمی‌گذارد تغییرات سریع و پرتحرک فرهنگی آسیب فراوانی داشته باشد.
 
در زمان نه چندان دور ایران یعنی در همین دهه‌های گذشته معلمان، والدین و روحانیت سه گروه عمده مرجع برای جوانان بودند. البته این بدین معنا نیست که دیگر این مرجعیت فکری-فرهنگی از بین رفته است، اما بنظر می‌رسد با یک چرخش و افول قابل توجهی روبرو شده است. فارغ از چرایی این افول، آنچه بیشتر نگران‌کننده است جایگزینی گروه‌های مرجع جدید مانند هنرمندان خاص، خوانندگان، و به طور کل سلبریتی‌ها می‌باشد.
 
وقتی تتلو می‌تواند با یک فراخوان شانزده میلیون حضور مجازی را رقم بزند یعنی دارای مرجعیت است. تولید دارد و کنش‌ها را می‌تواند در خدمت بگیرد. او در نهایت آلبوم خود را منتشر می‌کرد، اما بدنبال تقویت اجتماع پیروان و به رخ کشیدن مرجعیتش بود. او در سال ۲۰۱۲ با انتشار آلبوم تتلیتی، این نام را برای اجتماع هوادارانش برگزید. تتلیتی‌ها که جوانان و نوجوانان اعضای اصلی آن هستند دیگر به صورت شبکه درآمده‌اند و حتی آداب و رسومی برای خود برگزیده‌اند. هنگامی که گوش دادن به یک اثر از یک خواننده به «هواداری» و کنش‌هایی مانند مشارکت در فضای مجازی و تشکیل گروه در فضای حقیقی می‌رسد یعنی دیگر، آن خواننده فقط یک خواننده نیست بلکه یک مرجع برای نوجوانان و جوانانی است که شاید هویت بزرگترین مسأله آن‌ها باشد.
 
سوال این است که چگونه کسی که به صورت علنی ماری‌جوانا مصرف کرده، فحاشی می‌کند و بعضا رفتار‌های غیرمعقول دارد توانسته این مقدار مرجعیت پیدا کند؟!
 
بنظر می‌رسد این، مرجعیت تتلو نیست که رخ‌نمایی می‌کند بلکه غیاب مراجع فکری فرهنگی اصیل مانند روحانیت، والدین و معلمان است که به تتلو فرصت داده است. ما با یک چرخش نسبیِ رو به افولِ مراجع فکری فرهنگی موجه و معقولِ سابق به سمت مراجع فرهنگی احساسی، غیر معقول و مبتنی بر هیجان، روبرو هستیم.
 
واضح است که شانزده میلیون کامنت حتی در صورت اصل و واقعی بودن همه آن‌ها نمی‌تواند بازنمای فرهنگ یک ملت باشد، اما قطعا به مقداری هست که نگران‌کننده باشد. این پدیده‌ها اگر متکثر و متوالی شود هشداری است به فرهنگ و گروه‌های مرجعی که نگران فرهنگ هستند.
 
بررسی علل این وضعیت، تحقیقات بسیار می‌طلبد، اما به طور اجمال، کم‌کارکاری مراجع اصیل فکری فرهنگی، تکثر فرهنگی، تقابل نادرست فرهنگی، بحران هویت و شرایط خاص فضای مجازی را می‌توان از عوامل چرخش مقبولیت گروه‌های مرجع دانست.
 
*دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات
مجله خواندنی ها
مجله فرارو