bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۲۲۳۹۷

مرد شرخر انگشتان کارفرمای خودش را قطع کرد

مرد شرخر انگشتان کارفرمای خودش را قطع کرد
تا قبل از این ۱۹ سابقه داشتم و این بار دفعه بیستم است که به زندان می‌روم. اولین بار ۱۲ ساله بودم که دستگیر شدم. شب چهارشنبه‌سوری در خیابان راه می‌رفتم که یکدفعه به خودم گفتم امشب باید یک نفر را با چاقو بزنم، همین کار را هم کردم و بعد دستگیر شدم و به کانون اصلاح و تربیت رفتم. بعد از آن دستگیری‌هایم ادامه داشت.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۹ - ۰۳ دی ۱۳۹۸
مردی که برای وصول طلبش شرخر اجیر کرده بود، به‌خاطر بدقولی در پرداخت پول شرخر خود قربانی خشونت این مجرم سابقه‌دار شد.
 
به گزارش شرق، در این پرونده که متهم آن مردی ۳۸ ساله است مأموران پلیس امنیت پایتخت وارد عمل شدند و متهم را که سه انگشت کارفرمای خود را قطع کرده بود، دستگیر کردند.

گفتگو با این شرخر سابقه دار را که صبح دیروز در محوطه پلیس امنیت پایتخت انجام شد، بخوانید:

‌چند سال داری و چرا دستگیر شدی؟
۳۷ ساله هستم و به‌خاطر شرخری و درگیری دستگیر شدم.

‌چطور شرخری می‌کردی؟ شغل اصلی‌ات چه بود؟
هر کس چکی داشت که نمی‌توانست نقد کند، سراغ من می‌آمد. من هم چک را برایش پول می‌کردم و نصف آن را به‌عنوان دستمزد برمی‌داشتم. شغل اصلی خودم مکانیکی بود.

‌مشتری‌ها تو را چگونه پیدا می‌کردند و تو چه مبالغی را نقد می‌کردی؟
‌من را در محل می‌شناختند و آن‌هایی که چکشان مانده بود سراغ من می‌آمدند. بیشتر در مبالغ بین صد تا ۳۰۰ میلیون کار می‌کردم. سراغ مبالغ بالاتر و میلیاردی نمی‌رفتم، چون برای زنده‌کردن یک میلیارد باید یک سال دوندگی می‌کردم که به دردسرش نمی‌ارزید.

‌چقدر سابقه داری و اولین بار چطور دستگیر شدی؟
تا قبل از این ۱۹ سابقه داشتم و این بار دفعه بیستم است که به زندان می‌روم. اولین بار ۱۲ ساله بودم که دستگیر شدم. شب چهارشنبه‌سوری در خیابان راه می‌رفتم که یکدفعه به خودم گفتم امشب باید یک نفر را با چاقو بزنم، همین کار را هم کردم و بعد دستگیر شدم و به کانون اصلاح و تربیت رفتم. بعد از آن دستگیری‌هایم ادامه داشت.

‌آخرین بار چه زمانی از زندان آزاد شدی و آیا این بار بعد از آزادی باز هم می‌خواهی به همین کار‌ها ادامه بدهی؟
آخرین بار شهریور بود که آزاد شدم. بعد از این دیگر نمی‌خواهم ادامه بدهم، چون آخرش تباهی است و همه مدت باید در زندان باشم.

‌این دفعه چطور دستگیر شدی؟
چند وقت پیش یکی از دوستانم موردی را به من معرفی کرد که یک نمایشگاه‌دار ماشین از یک تالار‌دار طلب داشت. مبلغ چک ۱۶۰ میلیون تومان بود و من کاری کردم که تالاردار آن را پرداخت کرد. نمایشگاه‌دار که من برایش شرخری کرده بودم، طبق قرار باید ۸۰ میلیون تومان به من می‌داد، اما هر دفعه که سراغش می‌رفتم امروز و فردا می‌کرد. برای همین دفعه آخر عصبانی شدم و با قمه او را زدم که سر و دستش زخمی و سه انگشتش قطع شد که خدا را شکر انگشتانش را پیوند زدند.

‌شرخری را از چه کسی یاد گرفتی؛ آیا نوچه فرد دیگری بودی؟
به هر حال در محله ما بزرگانی بودند که از آن‌ها یاد گرفتم. من هیچ‌وقت نوچه کسی نبودم، البته آقا وحید مرادی رفیق ما بود و با هم حبس کشیدیم، ولی من نه نوچه او بودم نه نوچه بقیه بزرگان.
برچسب ها: شرخر پلیس امنیت
bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو