فرارو- قسمت هفتم سریال دل به کارگردانی منوچهر هادی، چهارشنبه ۲۵ دی ماه ۱۳۹۸ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
در این قسمت رابی که مدتی به ایران و خانهای که در آن بزرگ شده برگشته است هر لحظه اشتیاق بیشتری برای دیدار دوبارهی آرش پیدا میکند. اگرچه اتابک در صحبت هایش با رابی به صراحت به او میگوید که آرش عاشق او نیست و بهتر است که زودتر به جایی که بوده است برگردد، اما رابی تصمیمش را گرفته است و برای بدست آوردن آرش هیچ تحقیر و آسیبی نمیتواند مانع راهش شود.
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت هفتم سریال دل اینجا کلیک کنید
توران هم با نقشه کشیدن هایش سعی میکند اوضاع را کنترل کند. او از طرفی نامزد رابی را که به دنبال او میگردد گمراه میکند و از طرفی هم سعی میکند هر نشانهای که آرش را به یاد رستا میاندازد از میان ببرد. همهی کار هایش را نیز در چشم دیگران به گردن شوهرش میاندازد تا دیگران را به او بد بین و از او متنفر کند.
اما رستا در شرایطی که چندین نفر از جمله خانوادهی خودش درگیر ماجرای به وجود آمده شده اند و این اتفاق روی زندگی آنها نیز تاثیر زیادی گذاشته است، بدون این که خود را به کسی پاسخگو بداند روز و شب وقت میگذارند و کم کم راه را برای ارتباط با عاشق قدیمی اش هم باز میکند.
سریال منوچهر هادی کماکان به گشت و گذار سلانه سلانه اش در حال و هوای فیلمنامهای به اسم دل، نوشتهی بابک و میثم کایدان ادامه میدهد. این حد از کندی و بی کنشی در هر قسمت این سریال به شدت تعجب آور است. اکثر تماشاگران این سریال کما اینکه در نظراتشان در جاهای مختلف نیز پیداست معتقدند که در کل این هفت قسمت به جز به هم خوردن عروسی گویی هیچ اتفاق دیگری نیفتاده است.
سهل انگاری کارگردان این سریال در مسائل مختلف در نوع خودش بسیار تامل برانگیز است. این که دختری در مقابل پسر خاله اش از عاشق بودنش بگوید و نشانههایی از عشقش بدهد که شبیه پسر خاله است و پسر خاله نیز در مقابل به او توصیه کندکه بهتر است این عشق را زودتر به معشوق ابراز کند، میتواند ایدهی جالبی در ذهن باشد. اما آن چه به تصویر در آمده است چیزی نیست جز عشوههای دوست نداشتنی دختر و بلاهت پسری که از بس دو زاری اش کج است هنوز متوجه نشده است که دختر خاله اش عاشق اوست!
در صحنههایی که نوبت به بازیگران آماتور سریال میرسد تا آن چه را در کارگاههای آموزشی منوچهر هادی آموخته اند به بوتهی آزمایش گذارند، خود کارگردان نیز به طرز جالبی آماتور میشود. تحمل لحن و آهنگ بیانی آماتوری این بازیگران، در سریالی که برای حمل اسامی بازیگرانش و همینطور مبالغ هنگفت صرف شده در آن یک تریلی هم کفاف نمیدهد، بسیار دشوار است. البته که این بازیگران تازه کار به هیچ وجه تقصیری ندارند اگر شبیه به بازیگران فیلمهای ایرج ملکی حرف میزنند. این نشانهی بی استعدادی آنها نیست. بدون کمک کارگردانی مجرب هر بازیگری با هر سابقهای میتواند به این ورطه دچار شود. کما اینکه تا حدی هم شده اند.
در سکانسی از این قسمت ملیکا، دوست رابی در آلمان، وارد خانهای میشود حیاط را میگذرد تا نزدیکی درب عمارت که سیاوش از آن بیرون میآید. سلام میکنند. سیاوش از او دربارهی این که از رابی خبر دارد یا نه چند سوال میپرسد و بعد از پاسخهای منفی از هم خداحافظی میکنند و دوباره ملیکا طول حیاط را طی میکند و خارج میشود.
چطور میتوان باور کرد این میزانسن آماتوری، ساختهی کارگردانی است که هشت فیلم سینمایی و چندین فیلم تلوزیونی و سریال دیگر ساخته است. گفت و گویی به این حد ساده چرا باید رو در رو انجام گیرد؟ چرا پسر او را به داخل خانه دعوت نمیکند؟ دختر به درخواست پسر این همه راه را میآید و به دو سه سوال او جواب میدهد و میرود؟ مگر چه بدهیای به پسر دارد؟ آیا همهی این سکانس بر این اساس که در زمان فیلم برداری نور خارجی مناسبی در لوکیشن فیلم برداری موجود بوده است طراحی نشده است؟
کامنتهای مربوط به سریال دل همگی حاکی از سر رفتن حوصلهی تماشاگران از دنبال کردن دل است:
_raha_mir: واقعا قصد ندارید اتفاق جذابی توش خلق کنید؟ دیگه واقعا دنبال کردنش وقت تلف کردنه
Mohds.g: چرا اینقدر قسمت هاش اینطوریه که هیچ اتفاقی نمیوفته توش
Rezamizani۱: این تیزرایی که قبل [انتشار]پخش میکنید کل قسمتو کامل لو میده و جذابیت نمیذاره مخصوصا واسه سریالی که خیلی کند داره پیش میره... نذارین
Arm۱۲۷۲۰۱: اصلا تا به حال سریال جذابیت نداشته. فقط و فقط داره طول داده میشه.