bato-adv
کد خبر: ۴۳۶۳۰۹
محمد تقی آزاد ارمکی در گفتگو با فرارو تشریح کرد

واکاوی رابطه مردم و حاکمیت در عصر کرونا

واکاوی رابطه مردم و حاکمیت در عصر کرونا
محمد تقی آزاد ارمکی: مردم بيشتر از نظامِ حكمرانی احتياط می‌كنند/ حتی در ايام جنگ هم هصمدايی اين روزها را نداشتيم/ دنيا حتی‌ در شرايط كرونايی هم دست از عناد و دشمنی عليه ايران بر نداشته است/ نظام سياسی از بالا به پايين شكاف خورده است/ سيستم مديريتی صدگانه شده است/ كرونا شكاف‌ها را با هم همراه كرده است/ بعد از تمام شدن كرونا، شكاف‌ها دوباره فعال می‌شوند/ كرونا حالا حالاها ماندگار است و به تدريج كار دست گروه‌های كارشناسی خواهد افتاد/ مردم ايران مردمانی سازگار هستند
تاریخ انتشار: ۱۸:۱۱ - ۲۴ فروردين ۱۳۹۹

فرارو- کرونا همه دنیا را تحت‌تاثیر تهدید‌های خود قرار داده است، به طوریکه می‌توان گفت، جهان‌ِ کرونایی با جهان پیشاکرونا شرایط کاملا متفاوتی را در حال تجربه کردن است. اینکه مشخصا در ایران واکنش سیستم تصمیم‌گیری و البته مردم به شیوع ویروس کووید ۱۹ چطور است و اینکه آیا در این مقطع خطیر و حساس بین جامعه و نظام حکمرانی رابطه‌ای مطلوب و لازم به وجود آمده است یا نه می‌تواند تاثیری مستقیم در مهار احتمالی کرونا بگذارد.

محمد تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس در گفتگو با «فرارو» گفت: "اینکه واقع کرونا شکاف‌ها را با هم همراه کرده است. یعنی ممکن است بعد از تمام شدن کرونا، شکاف‌ها دوباره فعال شوند. مثلا اصولگرا‌هایی که تا الان سکوت کرده و هیچ حرفی نمی‌زنند، بعد از پایان بحران وارد گود شده و توفیق را به نام خود ثبت کنند و بگویند نیرو‌های ما اوضاع را مدیریت کردند. پس باید گفت، همراهی امروز آشتی موقت و محدود است. مگر اینکه کرونا همچنان ادامه داشته باشد و این آشتی ادامه‌دار باشد."  متن کامل گفتگوی فرارو با محمد تقی آزاد ارمکی را در ادامه می‌خوانیم:

رابطه مردم و نظام حُکمرانی در روز‌های کرونایی چطور است؟
من فکر می‌کنم، رابطه مردم با حاکمیت مشخصا رابطه‌ای خوب است. یعنی رابطه تزاحمی نیست و همچنین مبتنی بر یک ندیده شدن هم نیست. به اصطلاح وقتی حاکمیت به مردم توصیه می‌کند در خانه‌های‌شان بمانند، می‌پذیرند و اساسا می‌توان گفت، مردم بیشتر از نظام حکمرانی احتیاط می‌کنند و ترددشان در معبار عمومی حتما کمتر از آنی است که تصور می‌شد. در واقع باید گفت، در این روز‌ها رابطه مردم با سیستم رابطه‌ای خوب است.

این «خوب بودن رابطه» را چقدر می‌توان به خطرناک بودن کرونا ربط دارد؟
خیلی. در واقع پدیده کرونا پدیده‌ای است که مختص ایران نیست و کل دنیا را به بدترین شکل ممکن درگیر خودش کره است. پس وقتی مردم به واسطه مطلع بودن از خبر‌های دیگر کشور‌های جهان، عملکرد دولت را نسبت به آنچه در جا‌های دیگر اتفاق می‌افتد، مطلوب می‌بینند، پیش خود می‌گویند خب! مسئولین در حال تلاش برای کاهش دغدغه‌های ما هستند. طبیعی است، در چنین حالتی اعتمادی که کمتر شاهدش بودیم، به دست می‌آید. یعنی یک تعامل اجباری و همسویی به وجود آمده است. به هر حال مردم رخداد‌ها را متوجه می‌شوند، پس نمی‌خواهند بمیرند و از بین بروند و به همین دلیل، کرونا را کاملا جدی گرفته‌اند. البته نظام سیاسی هم این موضوع را بسیار جدی گرفته است. چون تلفات کرونا باعث خدشه‌دار شدن مشروعیت خواهد شد و همچنین اگر خطر در نطفه خنثی نشود، مهار کرونایِ توسعه‌یافته بسیار دشوار می‌شود. مسئولین همچنین این را هم می‌دانند، اگر خسارات بیش از حد باشد، باید جوابگو باشند. به همین دلیل‌ها نظام سیاسی تلاش‌اش را برای مهار کرونا انجام می‌دهد. نکته مهم دیگر چیزی جز این نیست که به قول معروف کار به کاردان سپرده شده است. یعنی وزارت بهداشت اداره بحران را در دست گرفته است تا با حاشیه‌نشین شدن سیاسیون، فضا برای سیاسی‌کاری و در نتیجه رقیب سیستمی که روی کار است، فرصت تنش‌زایی، تخریب و کارشکنی را از دست می‌دهد. با توجه به اینکه به دلیل تحریم امکانات پزشکی، درمانی و آزمایشگاهی‌مان محدود است، نظام کارشناسی هم در حد توانایی به خوبی توانسته از پس کار بر بیاید. آنهم در شرایطی که دنیا حتی در شرایط کرونایی هم دست از عناد و دشمنی علیه ایران بر نداشته است.

می‌توان گفت، این نوع مقابله با بحران در ایران استثناء است؟
در تاریخ معاصر ایران این همبستگی و این واقع‌بینی کم‌نظیر است. ما حتی در ایام جنگ هم هصمدایی این روز‌ها را نداشتیم.

چطور می‌توان از این رخداد درس گرفت و تجربه‌اندوزی کرد؟
این اتفاق اخلاقی نیست که بخواهیم درس بگیریم. در واقع برای اینکه، در شرایط خاص، مدیریتِ مطلوب داشته باشیم، باید «الزام»‌ی بنیادی برای ما باشد. کرونا الزامی زیستی_پزشکی است که به الزامی اقتصادی و اجتماعی هم تبدیل شده است. اما اینکه این همبستگی و حمیت را در بحران‌های بعدی هم ادامه بدهیم، نمی‌توانیم سراغ الزام‌های دیگر برویم.

منظورتان این است که الزام باید خودش تولید شود؟
مثلا نظام سیاسی در شرایط فعلی احساس کند، موفق بوده و از منافع مردم، زندگیِ مردم و جان مردم دفاع کرده است که این تبدیل به الزام می‌شود که با گذاره‌های اخلاقی فرق می‌کند. یعنی گذاره‌های اجتماعی، اقتصادی و زیستی که هستند که به حیات و اقتصاد مردم ربط دارد. باز هم تاکید می‌کنم، امری اخلاقی نیستند و ناخواسته معطوف به الزامی مثل کرونا هستند که بهداشت، درمان، فقر و... را بیش از پیش مهم می‌کند.

سئوال مشخص این است؛ موازی کاری و چند دستگی چرا به وجود آمده است و چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد؟
نظام سیاسی از بالا به پایین شکاف خورده است، گویی یک بدنی از وسط سر تا پایینِ پا دو شقه شود. حتی می‌توان گفت، دوگانه که سهل است، سیستم مدیریتی صدگانه شده است. یعنی شکاف فقط بین مردم و حاکمیت نیست و خودِ نظام سیاسی شکاف‌هایی، چون گروه کارشناسان و بقیه، شکاف بین گروه راست و چپ، شکاف بین گروهی که متولی اقتصاد هستند با تصمیم‌گیران فرهنگی و... وجود دارند. در کل می‌توان گفت، شکاف‌هایی متعددی از بالا به پایین نظام سیاسی وجود دارد.

به نظر شما آیا شکاف‌ها ترمیم شده‌اند؟
اصلا اینطور نیست. در واقع کرونا شکاف‌ها را با هم همراه کرده است. یعنی ممکن است بعد از تمام شدن کرونا، شکاف‌ها دوباره فعال شوند. مثلا اصولگرا‌هایی که تا الان سکوت کرده و هیچ حرفی نمی‌زنند، بعد از پایان بحران وارد گود شده و توفیق را به نام خود ثبت کنند و بگویند نیرو‌های ما اوضاع را مدیریت کردند. پس باید گفت، همراهی امروز آشتی موقت و محدود است. مگر اینکه کرونا همچنان ادامه داشته باشد و این آشتی ادامه‌دار باشد. به نظر من کرونا حالا حالا‌ها ماندگار است و به تدریج کار دست گروه‌های کارشناسی خواهد افتاد.

«کار دست گروه‌های کارشناسی خواهد افتاد» این احتمال را باید اتفاقی مثبت بدانیم؟
قطعا. وقتی گروه‌های کارشناسی به میدان بیایند، مناسبات بین نهادی و قوایی را می‌توانند تنظیم کند که این می‌تواند در نتیجه‌گیری تاثیر مثبت و مستقیمی داشته باشد. در واقع نظام کارشناسی، تصمیم به تقسیم کار اجتماعی خواهد گرفت. با این توضیح که راهی طولانی تا رسیدن به آن شرایط داریم. با این حال امیدوارم کرونا بتواند بستر را برای تقسیم کار اجتماعی فراهم کند.

رفتارشناسی مردم در روز‌های کرونایی را چطور می‌توان تحلیل کرد؟
مردم در این ۲ ماه طوری بودند که سیستم، جامعه، اقتصاد و... به آن‌ها تحمیل کرد. ببینید! اینطور نیست که همه نیرو‌های ایران مثل جامعه آمریکا به طور شفاف کار کنند یا بیکار باشند، در ایران کسانی هستند که خودشان کار خودشان را می‌کنند و به نوعی خودپرداز هستند. همچنین بخشی از مردم هم مشاغل فردی و خانوادگی دارند و با اینکه هیچ جا شمرده نشده‌اند و جزیی از بیکاران محسوب نمی‌شوند. به همین دلیل سیستم نسبت به سامان دادن‌شان خود را متعهد نمی‌داند. این گروه در دوران قرنطینه در مغازه‌های‌شان کار می‌کنند و درب را می‌بندند تا کسی متوجه نشود. البته به دلیل وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه چاره‌ای جز این رفتار ندارند و نمیشود به آن‌ها خُرده گرفت. در واقع مردم ایران هم بدشان نمی‌آید، مثل آمریکایی‌ها بروند ثبت‌نام کنند و بیکاری‌شان را به سیستم اعلام کنند تا از بسته‌های حمایتی برخوردار شوند. همچین نظامی در ایران وجود ندارد و به همین دلیل، با وجود همه تهدید‌ها مجبور به بیرون رفتن از خانه هستند. با این حال به رفتار مردم می‌توان نمره قبولی داد.

حرفی مانده است؟
مردم ایران مردمانی سازگار هستند و الان خود را با شرایط سازگار کرده‌اند. مثلا اگر کرونا فقط در ایران بود، خیلی‌ها به خارج و مخصوصا کشور‌های همسایه پناه می‌بردند تا از شر کرونا خلاص شوند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو