bato-adv
کد خبر: ۴۳۹۱۳۵
حسین سراج‌زاده، جامعه‌شناس در گفتگو با فرارو:

پاسخ‌های یک طرفه و بی‌اعتمادی مردم

پاسخ‌های یک طرفه و بی‌اعتمادی مردم
مشخصا در ارتباط با همین موضوعِ کرونا می‌توان به این مثال اشاره کرد، در بین مردم این سئوال طرح می‌شود، آیا در ارتباط با پرواز‌های هواپیمایی ماهان به کشور چین اهمالی صورت گرفته است یا اینکه توصیه‌های بهداشتی در این رابطه عملی شده است یا نه که این سئوال، سئوالی مهم از نظر مردم است. همچنین درباره قرنطینه نشدن شهر قم هم «چرا»‌ های زیادی ذهنِ جامعه را مشغول کرده است که در کمال تعجب نظام مدیریتی خود را ملزم به ارایه پاسخی قانع‌کننده و توضیحِ مُجاب‌کننده به افکار عمومی نمی‌داند
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۶ - ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹

فرارو- اعتماد چرا باید در جوامع جدی گرفته شود و اینکه بی‌اعتمادی چه تبعاتی می‌تواند در پی داشته باشد؟ اساسا کدام کوتاهی و اهمال‌هایی باعث پررنگ شدن بی‌اعتمادی می‌شود و آیا می‌توان سهم سیستم اجرائی و تصمیم‌گیری در چنین حالتی را بیش از بقیه دانست. بی‌اعتمادی را چطور می‌توان ترمیم کرد و الزام‌های لازم برای بازگشت اعتمادِ عمومی چه هستند؟ سئوال دیگر و البته مهم این است، اینکه سیستم حکمرانی نسبت به «بی‌اعتمادی» بی توجه باشد و این حالت را برای خود تهدیدی به حساب نیاورد، جامعه را به چه سمت و سویی خواهد کشاند؟

حسین سراج‌زاده، جامعه‌شناس در گفتگو با فرارو در واکنش به بی‌توجهی بخشی از مردم به توصیه‌های بهداشتی مختصِ روز‌های کرونایی اعتقاد دارد، برخی از تحرکات نابهنجار موجب پررنگ شدن بی‌اعتمادی در جامعه شده است.

استاد دانشکده دانشگاه علوم‌اجتماعی تهران همچنین با گفتن اینکه «حاکمیت باید همهِ توانش را به کار بگیرد تا به هر طریقی که ممکن است، عواملِ بی‌اعتمادی و کاهش سرمایه نظام حُکمرانی را برطرف کند تا حداقل در شرایط فعلی که کل جامعه شدیدا گرفتار شده است، بی‌اعتمادی به کمترین حالت خود برسد» به پرسش‌های «فرارو» پاسخ می‌گوید:

نافرمانی عده‌ای در روز‌های کرونایی را می‌توان نشانه‌ای از خلاء اعتماد در لایه‌های مختلف جامعه دانست؟
بخش قابل توجهی از رفتارهایِ مغایر با آنچه نظام پزشکی و سیستم‌های حُکمرانی از مردم طلب کرده‌اند، ناشی از عدم اعتماد به نظام تصمیم‌گیری و مدیریتی کشور از سوی افکار عمومی است. البته این نافرمانی علت‌های دیگری هم دارد و فقط اینطور نیست که موضوع به اعتماد مردم به سیستم ربط داشته باشد. با این وجود حاکمیت باید همهِ توانش را به کار بگیرد تا به هر طریقی که ممکن است، عواملِ بی‌اعتمادی و کاهش سرمایه نظام حُکمرانی را برطرف کند تا حداقل در شرایط فعلی که کل جامعه شدیدا گرفتار شده است، بی‌اعتمادی به کمترین حالت خود برسد تا توفیق سیستم مدیریتی بیشتر شود.

«عواملِ بی‌اعتمادی و کاهش سرمایه نظام حُکمرانی را برطرف کند» منظورتان کدام عامل‌ها است؟‌
می‌توان به چندین مساله اشاره کرد. اول اینکه اساسا نظام حکمرانی به نحوی طراحی شده و عمل کرده و همچنان می‌کند که به دیدگاه‌های کارشناسانه در تصمیم‌گیری‌ها خیلی توجه نمی‌شود. یعنی نظام تصمیم‌گیری یک مقداری ضعیف است که این ضعف ریشه در عدم اعتماد و نظرخواهی از کارشناسان و دانشگاهی‌ها است. همچنین می‌توان گفت، برخی با گرایش‌های ایدئولوژیک و تکیه‌کنندگان بر روش‌های سنتی، علاقه‌ای به بهره گرفتن از دیدگاه‌های کارشناسانه ندارند که خودِ همین، باعث شده است در بسیاری از موضوعات، تصمیمات تصمیم‌هایی کارشناسانه و صحیحی نباشد و در نتیجه، با کاهش کارآمدی سیستمِ مدیریتی هزینه‌های سنگینی به جامعه تحمیل شود. خب! معلوم است، در چنین حالتی اعتماد به طور ملموسی کاهش پیدا می‌کند.

برای بازیابی اعتماد، توجه به چه الزام‌هایی لازم است؟
برای ترمیم اعتماد که البته لازم است این امر مهم اتفاق بیفتد تا در مدیریت بحران‌هایی، چون کرونا موفق شویم، لازم است به دیدگاه‌های کارشناسانه بیشتر از همیشه اهمیت داده شود و مجموعه‌های علمی و دانشگاهی و مخصوصا در موقعیت فعلی، جامعه پزشکی جدی گرفته شوند تا جنبه‌های پزشکی، اقتصادی و حتی اجتماعی بحران کرونا به گونه‌ای مدیریت شوند که تبعات منفی به کمترین حالت ممکن خود برسد. نکته بعدی هم این است، اساسا به نقش مردم و قانع کردن افکار عمومی در ارتباط با پرسش‌هایی که در ذهن‌شان مطرح می‌شود، به نوعی کم‌توجهی می‌شود. مشخصا در ارتباط با همین موضوعِ کرونا می‌توان به این مثال اشاره کرد، در بین مردم این سئوال طرح می‌شود، آیا در ارتباط با پرواز‌های هواپیمایی ماهان به کشور چین اهمالی صورت گرفته است یا اینکه توصیه‌های بهداشتی در این رابطه عملی شده است یا نه که این سئوال، سئوالی مهم از نظر مردم است. همچنین درباره قرنطینه نشدن شهر قم هم «چرا»‌های زیادی ذهنِ جامعه را مشغول کرده است که در کمال تعجب نظام مدیریتی خود را ملزم به ارایه پاسخی قانع‌کننده و توضیحِ مُجاب‌کننده به افکار عمومی نمی‌داند. حتی مثلا یک گروه مستقل کارشناسی مامور نشدند تا ابهام‌های موجود را بررسی کرده و نتیجه را به جامعه اعلام کنند. شرح این شرایط، دلیل اصلی خودنمایی بی‌اعتمادی در جامعه امروز است.

البته به کرات توضیح‌هایی داده می‌شود.
توضیح‌هایی که مدیران در این روز‌ها می‌دهند، توضیح‌هایی یک‌سویه است. یعنی می‌آیند یک حرفی می‌زنند و می‌روند. در حالیکه اگر نگاهی به عملکرد کشور‌های دیگر دنیا، به خصوص کشور‌های اروپایی انداخته شود، می‌بینیم مسئولین در نشست‌های خبری به پرسش‌های چالشی و جدیِ خبرنگاران پاسخ می‌دهند. اما در ایران به افکار عمومی اهمیتی داده نمی‌شود و فقط به گزارش‌های یک‌سویه بسنده می‌کنند که معلوم است در چنین حالتی، جامعه اقناء نخواهد شد.

نکته دیگر این است، در ساختار تصمیم‌گیری و قدرت شاهد دوگانگی و همچنین موازی‌کاری هستیم. می‌توان این ویژگی را یکی از دلیل‌های مشکلات دانست؟
قطعا همینطور است. در واقع دوگانگی‌هایی که در ساختار حکمرانی و نظام تصمیم‌گیری وجود دارد، باعث می‌شود فعالیتِ توامانِ نهاد‌ها و دستگاه‌های مختلف نه تنها منشاء اثر نباشد، بلکه همدیگر را تضعیف هم کنند که چنین حالتی، هم انرژی نظام مدیریتی را مستهلک می‌کند و هم اینکه بی‌اعتمادی به وجود می‌آورد. آنهم در شرایطی که این روزها، لازم است اجزای مختلف نظامِ حکمرانی با هماهنگی‌ای بالا بر اساس دیدگاه‌های کارشناسانه تصمیم بگیرند و تقسیمِ کار کنند و به‌طور جد از بازی‌های سیاسی و تضعیف موقعیت رقیب خودداری کنند.

سئوال این است، اصلا می‌توان گفت: بخشی از حاکمیت متوجهِ «بروز معضل» نیست؟‌
می‌توان گفت، بخشی از حاکمیت این را نمی‌داند که باید افکار عمومی را قانع کرد و در غیر اینصورت تبعات سنگینی سراغ‌مان خواهد آمد. در واقع اگر برای‌شان مهم بود در جامعه بی‌اعتمادی نباشد، قائدتا باید رویه‌شان را تغییر می‌دادند. باید به این امید داشته باشیم، اقلا در این شرایط بحرانی که دچارش شده‌ایم، بدانند به همبستگی ملی و اقدام مشترک بین مردم و تصمیم‌گیران نیاز داریم و همه اجزاء کشور باید در یک مسیر حرکت کنند تا بتوانیم از سختی‌های فعلی عبور کنیم و بتوانیم بنیان‌های درونی را تقویت کنیم.

اگر «اصلاح» در دستور کار قرار نگیرد، جامعه به چه سمت و سویی هدایت خواهد شد؟
ببینید! مساله اصلی الان گذر از تبعات کرونا است که زندگی اجتماعی را تعلیق و برخی فعالیت‌های اقتصادی را راکد کرده و خیلی‌ها را به شدت نگران سلامتی‌شان کرده است. پس باید ذهن همه درگیر این موضوع باشد. اما اگر تحرکات نظام حکمرانی و نهاد‌ها و ارگان‌های موجود به نحوی باشد که سرمایه اجتماعی بیشتر از گذشته کاهش پیدا کند و در نتیجه بی‌اعتمادی و سرخوردگی به وجود بیاید، به طور طبیعی برای هر جامعه‌ای بسیار خطرناک است. البته ممکن است در ظاهر با فشار‌های ویژه و یا تهدید و... نارضایتی‌های مردم را خاموش کرد، اما به مثابه آتش زیر خاکستری خواهد بود که هر زمان امکان شعله‌ور شدنش می‌رود و کارآمدی را از نظام مدیریتی سلب خواهد کرد.

شما در طول گفتگو مکررا به خلاء نظرات کارشناسانه اشاره کردید. در این شرایط جامعه‌شناسان و اهالی دانشگاه چطور می‌توانند تاثیرگذار ظاهر شوند؟
به نکته خوب و مهمی اشاره کردید. مشکل و مساله‌ای به نام کرونا ما را دچار کرده و از جنبه‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ما را با خطر روبرو کرده است. پس برای اتخاذ تصمیم‌هایی کارساز، حتما لازم است نظام مدیریتی به سراغ کارشناسان و صاحب‌نظران همه رشته‌ها برود تا بتواند از دانش آن‌ها بهره ببرد. همچنین باید گفت، ظرفیت جامعه مدنی و سازمان‌های مردم‌نهاد هم باید به کار گرفته شوند. چون مشکلات بزرگ با تجمیع اراده ملی و با پویش‌های ملی رفع‌شدنی هستند و حکومت به تنهایی نمی‌تواند از پسِ کار بر بیاید. همینطور هم که الان مشخص شده است، مقابله با کرونا بدون اراده جمعی نتیجه نمی‌دهد. البته شرط اصلی این است، باید از چارچوب‌های محدود کننده عبور کرد تا همه ایرانی‌ها بتوانند به سهم خود در مدیریت شرایط بحرانی نقش‌آفرینی کنند.

سئوال پایانی؛ می‌توان به این تحلیل رسید، گروهی با وجود علم بر هزینه‌سازی‌ها، عالمانه و عامدانه خواهان تداوم رویه فعلی هستند؟
بهتر است، به تئوری‌های بدبینانه توجهی نشان ندهیم. به هر حال بخشی از نیرو‌های مختلف سیاسی و اجتماعی در جامعه ما در درون حاکمیت حضور دارند و فعال هستند که به نظر من به خاطر چارچوب‌های فکری‌شان درک صحیحی از شرایط ندارند. به همین دلیل تصمیم‌هایی خسارت‌زا می‌گیرند. یا اینکه شرایط به نحوی شکل گرفته است که منافع زیادی در ساختار‌های موجود دارند و به همین دلیل منفعت‌طلبی مانع از تغییر در رویکردشان می‌شود و به همین راحتی مصلحت عمومی را نادیده می‌گیرند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو