محمد جواد پهلوان – حقوقدان در روزنامه آفتاب یزد نوشت:
به نظر میرسد اصرارهایی که در برخی رسانهها و در شبکههای اجتماعی میشود مبنی براینکه بایستی به دوران قرنطینه برگردیم چندان با عقل و منطق همخوانی ندارد. این موضوع بدین معنی نیست که جان انسانها اهمیت ندارد اتفاقا این نظر با این برهان عرض شد که اگر قرار باشد کشورهای درگیر مجددا در تعطیلی بروند دور ویا نزدیک جان بسیاری از انسانها به خطر میافتد. این خطر شاید ناشی از ویروس نباشد، اما حتما گرسنگی عامل آن است.
اگر دقت شود با بررسی اخبار و تحولات مشخص است که حتی آن کشورهایی که اقتصاد قدرتمندی دارند بعد از یک دوره قرنطینه سنگین با وجود آنکه کرونا از بین نرفته اصلا در مورد بازگشت مجدد قرنطینه سخنی نمیگویند. شاهد این مدعا آمریکاست. کشورهای مختلف اقتصادشان تاب آوری یکسانی ندارند، اما همه آنها آستانهای دارند و بیش از آن نمیتوانند به آن فشار بیاورند.
در این میان ایران مورد منحصر به فردی است. تهران این روزها نه تنها درگیر کروناست با تحریمهای ظالمانه نیز مواجه است. مقامات کشورمان از تعطیلات عید نوروز بهره کافی را بردند و تلاش کردند قرنطینه نسبی ایجاد کنند. پس از آن هم محدودیتها ادامه داشت، اما همزمان با کاهش آمار مبتلایان و مرگ و میر کم کم محدودیتها کم شد و بسیاری از کسب و کارها به فعالیت عادی خود بازگشتند. موضوعی که در سایر کشورها نیز رخ داد.
حتما نگاه یک پزشک با نگاه یک مسئول به کرونا متفاوت است. پزشک صرفا جان بیمار و سیر بیماری برایش مهم است، اما آن مسئول موظف است ضمن در منظور داشتن دغدغههای پزشک، مراقب صدها موضوع دیگر باشد که یکی از مهمترین آنها معیشت و اقتصاد مردم است.
چندی پیش در خدمت دوستی رسانهای بودم و از وی پرسیدم چرا به سیاق گذشته نوشته هایت انتقادی نیست و بیشتر بر روی مسائل عادی و غیرانتقادی متمرکز شدی؟ او پاسخ داد با خواندن کتابی وی متحول شده و پس از آن هربار خواسته در مورد موضوعی مطلبی بنویسد ابتدا خود را جای آن مسئولی که قرار بوده مورد نقد قرار بگیرد گذاشته و سپس قلم فرسایی کرده است. این فعال رسانهای میگفت در بیشتر موارد وقتی خود را در موقعیت آن مسئول قرار دادم به این نتیجه رسیدم که اگر من هم جای او بودم تصمیم بهتری نمیتوانستم اتخاذ کنم و خروجی چندان تفاوتی نداشت.
بنده نیز قدری تامل کردم و متوجه شدم وی چندان بیراه هم نمیگوید. ضمن اینکه نباید این نکته بدیهی را از ذهن دور نگه داشت که مدیریت و مسئولیت مصائبی نیز دارد که در رسانهها نیست، اما آن مسئول باید با توجه به محدودیتها و معذوریتهای مختلف و متنوع تصمیم بگیرد.
در همین موضوعی که در مورد قرنطینه ذکر کردم بهتر است هرکس خود را جای رئیس جمهور بگذارد. رئیس جمهور کشوری که تحت شدیدترین تحریم هاست و رشد منفی اقتصادی را تجربه میکند و درآمدهای نفتی نیز کاهش چشمگیری داشته. ضمن آنکه کرونا یک موج بیکاری را به وجود آورده و تورم فعلی قدرت خرید بسیاری از خانوارها را به شدت ضعیف کرده است. به واقع آیا چنین کشوری با این شرایط قابلیت قرنطینه کامل را دارد؟
به نظر میرسد حداقل در مورد این مسئله تصمیم درست همانی است که ذکر شده:پرهیز از تجمعات بی دلیل مثل عروسی و ختم و زدن ماسک و رعایت سایر مسائل بهداشتی.
نه تنها ایران بلکه بسیاری از کشورها قادر نیستند وارد قرنطینههای وسیع و نا محدود شوند لذا ناچاریم همزیستی مسالمت آمیز با کرونا را تا اطلاع ثانوی یاد بگیریم.