bato-adv

"کلیدر" اثری شایسته دریافت جایزه نوبل ادبیات

دهباشی در یادداشتی نوشت: نثر دولت‌آبادی که امروز مشخصه‌های خودش را در اوج عرضه می‌کند، بی‌تردید با باطن هر ایرانی چه در غبار ملال و چه در اوج سرمستی درخشش و روشنی خود را حفظ کرده است. ما با نثر دولت‌آبادی به تب و تاب‌های درون زخمی و لحظه‌های شادی رسیده‌ایم. باید باور کنیم اینک او در دهه هشتم زندگی همچنان با جان شیفته‌اش از «انسان» و «تعالی آن» با قلم خود برای ما صحنه‌هایی را می‌آفریند که هرگز در تاریخ ادبیات ایران فراموش نخواهد شد.
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۲ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۹

علی دهباشی در یادداشتی در اعتماد نوشت: قریب به بیش از دو دهه پیش از این سید محمدعلی جمالزاده پس از مطالعه «کلیدر» در نامه‌ای به دولت‌آبادی نوشت که من پیش‌بینی می‌کنم با انتشار کلیدر در زبان فارسی ما در عرصه رمان در جهان حرف تازه‌ای زده‌ایم و نظرم این است که هر آینه به زبان‌های دیگر ترجمه شود قطعا شایستگی دریافت جایزه نوبل در ادبیات را دارد. از آن تاریخ تا به امروز بیش از نیمی از رمان «کلیدر» به زبان آلمانی و چند زبان دیگر ترجمه شده است و بسیاری از آثار دیگر.

از اولین نگارش داستان دولت‌آبادی که منتشر شد به نام «ته شب» در ۱۳۴۱ پنجاه و هشت سال می‌گذرد و بیش از دو نسل شاهدند که قلم از دست دولت‌آبادی به زمین ننهاده شده است و او به‌رغم همه دشواری‌ها تجربیات خلاقانه نویسندگی خود را ادامه داده و بیش از ۲۰ اثر از او منتشر شده است.

اینک در زبان فارسی دولت‌آبادی در جایگاهی قرار دارد که بدون تردید کمتر نویسنده‌ای در زمان حیات خود موفق شده است بدانجا برسد، قبول عام و خاص از تعدد کتاب‌های حتی جدید او هویداست و نشان می‌دهد که جامعه فرهنگی و ایرانی در حوزه تمدنی زبان فارسی از تهران و کابل و هرات و بخارا و سمرقند و مرو و خجند و لاهور و دهلی چشم‌انتظار کتابی از اوست. دیروز دکتر یامان حکمت از کابل به من تلفن کرد که «اسب‌ها اسب‌ها از کنار یکدیگر» به کابل رسیده و این محموله کتاب ایشان به ۱۰ دقیقه نرسیده است که توسط دوستداران او در کابل دست به دست می‌شود.

دوست دیگری که در رشته فنی در «کل‌گری» در آن سوی دریا‌ها و اقیانوس‌ها برایم ایمیل کرده است که خواهش می‌کنم به هر صورتی شده پست سفارشی یا مسافر من را از انتظار دربیاور و این کتاب آخر استاد را برسان و استقبالی که در تهران و شهر‌های دیگر ایران از آثار این نویسنده نامدار ما می‌شود.

نثر دولت‌آبادی که امروز مشخصه‌های خودش را در اوج عرضه می‌کند، بی‌تردید با باطن هر ایرانی چه در غبار ملال و چه در اوج سرمستی درخشش و روشنی خود را حفظ کرده است. ما با نثر دولت‌آبادی به تب و تاب‌های درون زخمی و لحظه‌های شادی رسیده‌ایم. باید باور کنیم اینک او در دهه هشتم زندگی همچنان با جان شیفته‌اش از «انسان» و «تعالی آن» با قلم خود برای ما صحنه‌هایی را می‌آفریند که هرگز در تاریخ ادبیات ایران فراموش نخواهد شد. همچنان که پیش از این در «جای خالی سلوچ» و «کلیدر» و... آفرینش‌های او را شاهد بوده‌ایم.

ناشناس
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۱۰:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۲
با همین استاد استاد کردن ها و بت سازی ها رسیدیم به اینجا. نوبل ادبیات را به سطحی نگری نمی دهند. به جهان بینی مبتنی بر مطول نویسی نمی دهند. در کتاب های استاد! نه از انسان مدرن خبری هست نه از خودآگاهی و یا حتی یک فلسفه و جهان بینی کلی... یک دفعه از بوف و کور و صادق چوبک و اسماعیل فصیح و سیمین دانشور سرو کله کلیدر با ده جلد پیدا می شود!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۱
هیاهوی بسیار برای هیچ!
همه این کتاب در یک جلد جا می شد! جلد اول مثل پاورقی ها در جای حساس تمام شده است!چند جلد نوشتن کتاب کسی را به نوبل نمی رساند بلکه متن وموضوع وخلاقیت تاثیر گذار است. یک جلد بوف کور یا طبل حلبی یا صد سال تنهایی را با این نوشته طولانی مقایسه کنید. البته هم حزبی ها نقش عظیمی در پروپاگاند دارند!
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲
مجله فرارو