bato-adv
کد خبر: ۴۵۴۹۹۰

جهان‌های موازی؛ خاورمیانه و شورش جوانان توسعه‌خواه

ارتباطات گسترش‌یافته و پلورالیسم هرج‌و‌مرج می‌تواند برای دولت‌ها هم یک فرصت و هم یک تهدید باشد. شهروندان کشور‌های خاورمیانه، به خصوص جوانان، امروزه انتظارات مختلفی از دولت‌های خود در زمینه‌های متعدد دارند و شبکه‌های اجتماعی منجر به تعمیق و تشدید این انتظارات شده است. از سوی دیگر این امر گردش اطلاعات را تسهیل کرده و سیاستگذاران به راحتی قادر به مطالعه، تحلیل و ارزیابی سیاست‌های موفق دیگر کشور‌هایی که در حلقه‌های بالاتر زنجیره نهادین ارزش‌گذاری هستند می‌باشند.
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۶ - ۲۹ شهريور ۱۳۹۹
جهان‌های موازی؛ خاورمیانه و شورش جوانان توسعه‌خواه
سیدمحمدرضا دادگستر دانش‌آموخته علوم سیاسی دانشگاه تهران و پژوهشگر حوزه اقتصاد سیاسی، توسعه و حکمرانی نوشت:

"پلورالیسم هرج‌و‌مرج" صفتی است که نویسندگان کتاب آشفتگی سیاسی به کنش جمعی در جهان امروز اطلاق می‌کنند. با گسترش استفاده از ابزار‌های پیشرفته ارتباطی همچون گوشی‌های هوشمند با قابلیت اتصال سریع به اینترنت و افزایش عضویت و فعالیت افراد در شبکه‌های اجتماعی مجازی، منطق کنش جمعی دچار تغییراتی شده است.

اگر در گذشته احزاب و سازمان‌های صنفی وظیفه بسیج‌گری و ساماندهی اعتراضات و جنبش‌های اجتماعی را داشتند، در حال حاضر توده شهروندان خود با بهره‌گیری از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی این کار را انجام می‌دهند. مصر، تونس، لیبی، اسپانیا، برزیل، فرانسه، ایالات متحده و...؛ از کشور‌های در حال توسعه تا کشور‌های ثروتمند توسعه‌یافته؛ صحنه ظهور جنبش‌های اجتماعی با حضور پررنگ جوانان بوده است. باتوجه به کنش‌گری معطوف به تغییر و خروج از وضع موجود جوانان خاورمیانه‌ای در قالب شورش‌های سیاسی و جنبش‌های اجتماعی، این پرسش ممکن است مطرح شود که علت خروج جوانان از وفاداری‌های طولانی‌مدت و پیمان اجتماعی با حکومت چیست؟ چه عاملی در سال‌های اخیر هزاران جوان خاورمیانه‌ای را به میدان اصلی شهرهایشان کشانده تا توجه جهانیان را به خود جلب کنند؟

مقایسه یکی از مهم‌ترین ابزار‌های توسعه است. شاید حتی بتوان قدم اول توسعه را مقایسه دانست. مقایسه‌ای میان وضع موجود و وضع مطلوب از یکسو و شرایط کشور خود و کشور‌های توسعه‌یافته از سوی دیگر. جوانان جزو اقشاری هستند که به دلیل موقعیت اجتماعی و اقتصادی خود پتانسیل بالاتری برای مقایسه مداوم م معطوف به عمل سیاسی پس از آن دارند. آنان در گشت‌و‌گذار در شبکه‌های اجتماعی با همتایان خود برخورد می‌کند. با افرادی هم‌سن و هم‌جنس ایشان که در رتبه بالاتری از کیفیت زندگی قرار دارند. این مسئله در شبکه ها‌ی اجتماعی عکس و فیلم‌محور همچون اینستاگرام و فلیکر به چشم می‌خورد تا شبکه‌های اجتماعی متن‌محور همچون توئیتر.

در چنین فضایی از به اشتراک‌گذاری تجربه زیسته انسان‌ها، زمینه برای مقایسه افراد هم‌رتبه فراهم‌تر است. افرادی از کشور‌های در حال توسعه که تصاویری از سبک زندگی شهروندان کشور‌های توسعه‌یافته دریافت می‌کنند و به این ادراک می‌رسند که می‌توان با یک میزان مساوی تلاش و منابع شایستگی هم نتایج متفاوت گرفت. پس جست‌و‌جوی در عامل بیرونی، معمولاً مدل حکمرانی و شیوه سیاستگذاری دولت‌ها خود را شروع می‌کنند. بینشی که از نتایج انباشته‌شده حاصل می‌شود تنها نیاز به جرقه‌ای دارد تا روندی طولانی‌مدت از جنبش اجتماعی و اعتراضات خیابانی را به همراه داشته باشد. مثلاً بسیاری از تحلیل‌گران حادثه خودسوزی محمد بوعزیزی، دستفروش تونسی در تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۱۰ در اعتراض به توقیف اجناسش را سرآغاز جنبش بهار عربی می‌دانند.

مقایسه میان تجربه‌های پراکنده و گوناگون زیسته بر بستر زنجیره‌ای نهادین از ارزش‌گذاری انجام می‌شود. به دلیل تراکم محتوای شبکه‌های اجتماعی و محدودیت‌های عاملان اجتماعی در منابعی همچون زمان، هزینه و تلاش در کنار انگیزه خاص هر فرد به مقایسه با همتای خود، اصولاً هیچ کس نمی‌تواتند همه محتوای به اشتراک‌گذاشته‌شده از سبک زندگی را رصد کند. نظام اولویت‌بندی کاربران ارزش‌هایی را برمی‌گزینند و پیش چشم خود دارند که از یک سو تا آستانه مشخصی وضعیت بهتری از ایشان داشته باشد و از سوی دیگر مشابهت میان پیشه و منابع شایستگی و ارتقای اجتماعی آن‌ها از حد مشخصی پایین‌تر نباشد.

به بیان روشن‌تر، کارگزاران اجتماعی‌ای که در زنجیره‌های پایین‌تر نهادین ارزش‌گذاری قرار دارند همواره وضعیتی را مطالبه می‌کنند که از نظر عوامل درونی در نیل به آن در فضایی مشابه مشکلی نداشته باشند و بتوانند ناکامی خود را به عاملی بیرونی، کیفیت سیاستگذاری و الگوی حکمرانی هیئت حاکمه ارجاع دهند. سخن از وجود محدودیت‌هایی است که وجود آن‌ها خارج از اراده جمعی از عاملان اجتماعی بوده که خواهان توسعه و پیشرفت هستند. خروج آن‌ها از پیمان اجتماعی با حکومت متاثر از میزان تراکم نگرش‌های حاصل از ادراک زنجیره‌های نهادین ارزش‌گذاری و مدت زمانی است که به طول می‌انجامد تا این ادراک برای آستانه مشخصی از اقشار اجتماعی و طبقات اقتصادی شکل گیرد. جنبش اجتماعی در معمول‌ترین شکل آن یعنی اعتراضات خیابانی زمانی به وقوع می‌پیوندد که هم‌ارزی میان ادراک زنجیره‌های نهادین ارزش‌گذاری به قدری عمیق و باورمند شود که خطر واکنش دولت در اَشکال مختلف سرکوب و محروم‌شدن از مزایای زندگی باثبات، ولو ناچیز را تا زمان پذیرش وضع موجود و اصلاحات معطوف به تغییر توجیه کند.

زنجیره‌های نهادین ارزش‌گذاری مبتنی بر مقایسه توسعه‌خواهانه تنها در بستر انتظارات و خواسته‌های جامعه وجود ندارد. حتی دولت‌ها نیز جایگاه خود را در درون این زنجیره‌ها، به صورتی کلان و با توجه به ابعاد مختلف حکمرانی، جایابی می‌کنند. البته به ندرت می‌توان چنین چیزی را به صورت نظام‌مند و منسجم در گفتمان رسمی دولت‌ها در اَشکال گوناگون آن، از اسناد بالادستی تا سخنرانی مقامات ارشد، پیدا کرد. سیاستگذار کلان جامعه ناگزیر است تا وجهه دولت در کارآمدی و اثربخشی سیاست‌های پیشین را، ولو علیرغم نارضایتی از آنها، حفظ کند. اما چنین روندی از ادراک خویشتن در زنجیره نهادین ارزش‌گذاری کشور‌ها وجود دارد.

یکی از شفاف‌ترین زمان‌ها برای مشاهده این وضعیت هنگامی است که مقامات ارشد یک نظام سیاسی خواهان اصلاحات ساختاری و پایدار در سیاست‌ها و رویکرد‌های دولت شوند. مثلاً در چین پسامائو، مقامات ارشد به رهبری دنگ شیائوپنگ نمونه‌ای از ادراک مشترک حضور در حلقه‌های آخر زنجیره نهادین ارزش‌گذاری اقتصادی در تجارت بین‌الملل را نشان دادند و به تبع آن اصلاحات بازارمحوری را سامان دادند تا از حلقه‌های آخر کشور‌های در حال توسعه خارج و به جایگاهی بهتر در زنجیره نهادین ارزش‌گذاری برسند. امروزه نتیجه این ادراک مشترک و البته به‌موقع را می‌توان در وضعیت چین در اقتصاد جهانی مشاهده کرد.

ارتباطات گسترش‌یافته و پلورالیسم هرج‌و‌مرج می‌تواند برای دولت‌ها هم یک فرصت و هم یک تهدید باشد. شهروندان کشور‌های خاورمیانه، به خصوص جوانان، امروزه انتظارات مختلفی از دولت‌های خود در زمینه‌های متعدد دارند و شبکه‌های اجتماعی منجر به تعمیق و تشدید این انتظارات شده است. از سوی دیگر این امر گردش اطلاعات را تسهیل کرده و سیاستگذاران به راحتی قادر به مطالعه، تحلیل و ارزیابی سیاست‌های موفق دیگر کشور‌هایی که در حلقه‌های بالاتر زنجیره نهادین ارزش‌گذاری هستند می‌باشند.

شفافیت در بازنمایی زنجیره نهادین ارزش‌گذاری به صورت صادقانه نه‌تن‌ها وجهه کشور‌های حلقه‌های پایین‌تر را نزد شهروندان‌شان تخریب نخواهد کرد بلکه منجر به افزایش اعتماد اجتماعی و اجماع نظر حول ایده‌های توسعه‌گرایانه برای گذار به وضعی بهتر و بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خواهد شد. فرانسه پس از حوادث ۱۸۴۸، ایالات متحده در دو دهه پایانی قرن نوزدهم، کره جنوبی در دهه ۱۹۷۰ و چین در دهه ۱۹۸۰ چند نمونه از کشور‌هایی هستند که خودآگاهی معطوف به تغییر مثبت در زنجیره نهادین ارزش‌گذاری را به صورت ملی سامان داده و فرآیند توسعه‌یافتگی به نسبت سریع و پربازده‌ای را طی کردند. راهی که پیش‌روی ایران امروز است.

در ایران امروز شاهد تداوم سنتی از مقایسه، احساس فقدان و نیاز در حوزه حکمرانی و تصمیم‌سازی و انتظار رشد از سوی جامعه هستیم که منجر به شکل‌گیری مستقیم مطالعات توسعه در نهاد‌های آکادمیک حوزه‌های گوناگون علوم اجتماعی از یک سو و تفکر توسعه‌خواهانه در متن جامعه به صورت ضمنی از سوی دیگر شده است. از دوران جنگ‌های ایران و روس که پرسش از علل عقب‌ماندگی در ذهن عباس میرزا مطرح شد تا امروز که جوانان به صورت لحظه‌ای مظاهری از سبک زندگی کشور‌های توسعه‌یافته را در شبکه‌های اجتماعی مشاهده می‌کنند، این سنت به حیات خود ادامه داده است. سیاستگذار در مواجهه با جامعه ایرانی با اجتماعی از افراد ناآگاه و مشغول به زندگی سنتی روبه‌رو نیست.

این جامعه بستر بروز و ظهور آگاهی از موقعیت خویشتن در نظام بین‌الملل و پتانسیل‌هایی است که توسعه را می‌سازند. فلذا گریز از سیاست برای نیل به توسعه نمی‌تواند محلی از اعراب داشته باشد. توسعه در ایران به شدت سیاسی است؛ البه این سیاسی بودن چیزی فراتر از مجادلات سیاسی معمول است. این امر بدین معناست که اعضای جامعه پیشروی و رشد خود در زنجیره نهادین ارزش‌گذاری معطوف به توسعه را برآیندی از مجموعه سیاست‌هایی می‌دانند که نه‌تن‌ها تسهیل‌گر این امر است بلکه مهم‌ترین نیروی به پیش‌برنده آن می‌باشد. تامل درباره این سیاست‌ها و تدوین مجموعه‌ای از سازگارترین آن‌ها برای جامعه ایرانی مهم‌ترین وظیفه سیاستگذاران دغدغه‌مند آینده ایران است.
برچسب ها: خاورمیانه
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
هم اکنون دیگران میخوانند