bato-adv
کد خبر: ۴۵۸۰۵۷

وقتی مردم نادیده گرفته شوند

وقتی مردم نادیده گرفته شوند
عباس عبدی نوشت: نه جامعه پزشکی، نه نهاد‌های خیریه، نه فعالان اجتماعی و سیاسی و نه اقتصاددانان، جامعه‌شناسان، روانشناسان و... هیچ‌کدام حضور ملموسی در ماجرای کرونا نداشتند. چه در تحلیل آن، چه در سیاست‌گذاری، چه در فرهنگ‌سازی. نتیجه چنین غیبتی همین می‌شود که جامعه خود را در برابر این پدیده منفعل احساس می‌کند و با سیاست‌های رسمی نیز همنوایی و همراهی نمی‌کند. قرار نیست که جامعه را فقط با جریمه مجبور به زدن ماسک کرد، راه‌های موثرتر و عملی‌تری از این اقدام نیز هست.
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۸ - ۲۲ مهر ۱۳۹۹

عباس عبدی روزنامه نگار و تحلیلگر در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: کووید-۱۹ در ایران رکورد جدیدی را ثبت کرد. علت چیست؟ بدون تردید ما هر چه بگوییم در حد فرضیه است و نمی‌توان اظهارنظر قطعی کرد. چرا؟ به این دلیل روشن که بحث درباره کووید-۱۹ و کرونا از عرصه عمومی کشور خارج و به ستاد کرونا محدود شده است و این شاید مهم‌ترین علت بروز وضعیت ناگوار جامعه ما در مواجهه با ویروس کرونا است.

متاسفانه اگر دقت کنیم متوجه می‌شویم که در ابتدای ورود کرونا اظهارنظر‌های عمومی و مردم و جامعه در این باره قابل توجه بود ولی اکنون با اینکه وضع فوتی‌ها و مبتلایان بدتر شده است شاهد این حساسیت نیستیم، این نتیجه خارج کردن جامعه از موضوعی است که برای آنان اهمیت داشته است.

از ابتدای ورود این ویروس کوشش جدی و آگاهانه‌ای بود که موضوع نادیده و کم‌اهمیت تلقی شود. بعد که کار از این مرحله گذشت آن را امنیتی نمودند و انتشار اطلاعات و داده‌ها را که محدود بود محدودتر کردند. تقریبا به هیچ‌یک از پرسش‌های اساسی پاسخ نمی‌دادند. بحث و گفتگو و تصمیم‌گیری به‌طور کامل منحصر شد به ستاد کرونا. جامعه در برابر تصمیمات آن منفعل بود و در نهایت همراهی نمی‌کرد.

خط‌مشی ثابت و روشنی که مردم به آن اعتماد کرده و با آن همراهی کنند اتخاذ نشد، از این رو سفر‌ها برقرار بود، رفت و آمد‌های بدون فاصله و بی‌ضابطه رواج داشت و مسوولان نیز در پی خواهش و تمنا کردن بودند و گناه را به گردن مردم می‌انداختند و در پی برگزاری مراسم عزاداری یا افتتاح مدارس بودند. در حالی که توجه نداشتند، «الناس علی دین ملوکهم».

ابتدا خوشحال و مدعی بودند که غربی‌ها تماس می‌گیرند و می‌پرسیدند که شما چگونه جلوی کرونا را گرفتید؟ بعد که معلوم شد نمودار ابتلا و مرگ و میر ناشی از کرونا در ایران به نسبت منحصر به فردترین نمودار است، و از این نظر باعث تاسف شده است، دیگر سخنی نگفتند و به سوی مردم نشانه رفتند.

موفقیت‌های واقعی یا خیالی را به نام خود ثبت می‌کنند و شکست‌ها را به پای مردم. در بی‌سیاستی یا شلختگی سیاسی همین بس که گفتند یک میلیارد دلار برای بخش بهداشت و درمان تخصیص داده شده است، ولی از آن روز به بعد هر از گاهی وزیر مربوط مشکلات ناشی از نپرداختن مبلغ مصوب با دولت را به عرصه عمومی می‌کشاند، شاید هم حق دارد چرا که در داخل نظام اداری کشور ره به جایی نمی‌برد. سیستمی که مدعی‌اند دستمزد کادر درمانش را نداده است و می‌گویند که تقاضای مهاجرت کادر درمان از کشور زیاد شده، و هیچ‌کس هم پاسخگوی جدی این وضع نیست.

از این مشکلات فراوان می‌توان برشمرد ولی مساله این یادداشت طرح یک نکته و یک سوال دیگر است که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد. نکته مورد نظرم غیبت حضور مردم و جامعه مدنی در مبارزه با ویروس کرونا است.

نه جامعه پزشکی، نه نهاد‌های خیریه، نه فعالان اجتماعی و سیاسی و نه اقتصاددانان، جامعه‌شناسان، روانشناسان و... هیچ‌کدام حضور ملموسی در این ماجرا نداشتند. چه در تحلیل آن، چه در سیاست‌گذاری، چه در فرهنگ‌سازی. نتیجه چنین غیبتی همین می‌شود که جامعه خود را در برابر این پدیده منفعل احساس می‌کند و با سیاست‌های رسمی نیز همنوایی و همراهی نمی‌کند.

قرار نیست که جامعه را فقط با جریمه مجبور به زدن ماسک کرد، راه‌های موثرتر و عملی‌تری از این اقدام نیز هست. سال پیش اوایل اسفند و در ابتدای ورود این ویروس نوشتم که «کرونا سنگ محک» است. چند روز بعد نوشتم که «کرونا، آزمون آزمون‌ها» است و توضیح دادم که: «خیلی روشن باید گفت که؛ وزارت بهداشت قادر به حل مناسب اپیدمی کرونا نیست. چرا؟ به این دلیل ساده که، این مساله در اصل یک پدیده سیاسی و اجتماعی است و وجه بهداشتی و درمانی آن گرچه مهم است ولی فرع به وجوه دیگر است.

نه فقط این وزارتخانه بلکه مجموعه مدیریت جامعه نیز برای حل این بحران مشکل دارد. زیرا حل این بحران نیازمند اتحاد و انسجام و اقتدار و کارآمدی مدیریتی در ساختار قدرت و نیز وجود حداقلی از امکانات و بالاخره اعتماد مردم و نخبگان به سیاست‌گذاران و مجریان است. متاسفانه هیچکدام آن‌ها وجود ندارد.» این را از ذهن بیرون کنیم که بدون مشارکت عمومی یا حداقل بدون وجود اعتماد عمومی می‌توان کاری انجام داد.

مثال چین را هم از ذهن خود پاک کنید، چرا که مردم چین به تصمیمات دولت خود اعتماد دارند، زیرا به‌طور تجربی برای چند دهه موفقیت‌آمیز بودن آن‌ها را تجربه و لمس کرده‌اند و این فرق می‌کند با ما که هنوز جوهر تصمیمات رسمی خشک نشده، در اجرای آن ان‌قلت می‌آورند و بعد هم کل ماجرا فراموش می‌شود. پس بدون اصلاح نظام تصمیم‌گیری و مشارکت عمومی، تصور اینکه از پس کرونا یا موارد مشابه و غیر مشابه دیگر برآییم را کنار بگذارید؛ فقط باید امید داشت که واکسنی موثر بیاید و الا درگیری ما با کرونا پایانی جز ضربه فنی شدن ندارد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو