bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۸۶۵۸۴

چرا باید در تحلیل مجتهد و در اجرا مقلد بود؟

چرا باید در تحلیل مجتهد و در اجرا مقلد بود؟
کانت از «آزادی برای کاربرد خرد در امور عمومی» دفاع می‌کند و معتقد است که افراد باید اجازه داشته باشند تا نظر خود را آزادانه در برابر دیگر افراد بیان کنند. برای مثال بازیکن فوتبال و یا فرد نظامی در مثال بالا باید اجازه داشته باشد تا اندیشه‌ها و نظرات خود را در رابطه با نقش خود و یا وضعیت ارتش کشورش بیان کند، چرا که تنها در این صورت امکان اندیشیدن، گفتگوی آزاد میان افراد، پیشرفت و بهبود امور وجود دارد.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۱ - ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰

علی مفتح*؛ محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان اخیرا اظهار داشته که: «در ۴۰ سال گذشته کوشیده‌ام در تحلیل مجتهد و در اجرا مقلد باشم.» شاید بهترین توضیح در رابطه با این دیدگاه مقاله امانوئل کانت با عنوان: «در پاسخ به پرسش: روشنگری چیست؟» می‌باشد که در سال ۱۷۸۴ میلادی نوشته شده است.

کانت در این مقاله می‌گوید که روشنگری در واقع «بیرون آمدن یک فرد از نابالغی خویش است که خودش بر خودش تحمیل کرده است.» این نابالغی به معنای عدم توانایی در استفاده و یا عدم استفاده از فهم خویشتن بدون راهنمایی دیگران است. البته باید گفت که کانت در این برهه زمانی بیش‌تر سعی در تشویق افراد به استفاده از فهم خود و با اعتماد به نفس بالاتر دارد. وی معتقد است که ترس و تنبلی دو عامل مهم در جلوگیری از رهایی افراد از این نابالغی است، چرا که بسیار راحت است تا دیگران برای ما و به جای ما فکر کنند.

در واقع اندیشیدن و بیان اندیشه‌ها احتیاج به شجاعت و درجه‌ای از ریسک پذیری دارد و با «عافیت طلبی» سازگار نیست (همان طور که آقای ظریف بار‌ها در تقبیح «عافیت طلبی» صحبت کرده اند، از جمله در گفتگوی دوستانه ایشان با همکارانشان در ستاد برجام وزارت امور خارجه - تیرماه ۱۳۹۹ (البته مهم‌تر از شجاعت و تلاش، کانت مقوله آزادی را در به ثمر نشستن روشنگری موثر می‌داند و معتقد است که بدون آزادی نمی‌توان انتظار داشت که افراد از نابالغی فکری رهایی پیدا کنند. لیکن در توضیح آزادی، وی به تفکیک «آزادی برای کاربرد خرد در امور خصوصی» و «آزادی برای کاربرد خرد در امور عمومی» می‌پردازد.

به نظر این فیلسوف آلمانی، «آزادی برای کاربرد خرد در امور خصوصی» یعنی این که فردی در حین مسئولیت خود از خرد خویش برای پیشبرد اموری که به وی محول شده است استفاده کند و از اطاعت و انجام آن امور صرفا به خاطر اینکه نظری مخالف با ماموریت محوله به وی دارد سر باز نزند.

برای مثال تیم فوتبالی را در نظر بگیرید که یک مربی، بازیکن خود را در خط حمله به کار می‌گیرد. این بازیکن حتی بر فرض اینکه نمی‌خواهد در آن نقش بازی کند و یا اینکه فکر می‌کند در خط دفاعی می‌تواند بهتر ظاهر شود، باز هم باید تمام تلاش خود را در انجام وظیفه‌ای که به وی محول شده است به کار گیرد. یا مثال خود کانت را در نظر بگیریم، آن جا که وی می‌گوید نظامیان مکلف به اجرای وظیفه خود به نحو احسن هستند، اما اجازه دارند تا نظر خود را در رابطه با ارتش و زمانی که در حال انجام وظیفه نیستند بگویند. آن چه که در این‌جا اهمیت دارد، محدود کردن آزادی در حین انجام وظیفه است که برای پیشبرد امور ضروری است چرا که در غیر این صورت همه افراد زمان خود را به تفکر صرف خواهند کرد و هیچ کاری انجام نمی‌شود.

در آن سو اما، این فیلسوف از «آزادی برای کاربرد خرد در امور عمومی» دفاع می‌کند و معتقد است که افراد باید اجازه داشته باشند تا نظر خود را آزادانه در برابر دیگر افراد بیان کنند. برای مثال بازیکن فوتبال و یا فرد نظامی در مثال بالا باید اجازه داشته باشد تا اندیشه‌ها و نظرات خود را در رابطه با نقش خود و یا وضعیت ارتش کشورش بیان کند، چرا که تنها در این صورت امکان اندیشیدن، گفتگوی آزاد میان افراد، پیشرفت و بهبود امور وجود دارد.

قطعا این دو مولفه کافی نیستند، چرا که شرایط دیگری هم احتیاج هستند تا اینکه دستورات دولتی محول شده به افراد معقول باشد، اما باید گفت آن چه که از کانت در اینجا گفته شد اگر هم کافی نباشد، قطعا ضروری است.

به روشنی می‌بینیم نکته‌ای که آقای ظریف در سخنان خود مبنی بر مجتهد بودن در تحلیل و مقلد بودن در اجرا بیان کرده‌اند، توسط فیلسوف بزرگ آلمانی هم بیان شده است. به واقع، احتیاج به تفکیک در این دو زمینه باعث پیشرفت امور می‌شود، چرا که نه تنها افراد قادر خواهند بود تا فکر و اندیشه خود را آزادانه بیان کنند، که این بیان اندیشه مانع از پیشبرد امور هم نخواهد بود.

در واقع کانت سعی در محدود کردن و هدف‌مند کردن فکر افراد در زمان انجام مسئولیت را دارد چرا که در بسیاری از موارد دیده شده که متفکرین در امور مشاوره‌ای و نه در امور اجرایی که در اکثر مواقع احتیاج به تصمیم‌گیری سریع دارد به کار گرفته شده اند. از سویی دیگر، می‌توان گفت که این تفکیک باعث جلوگیری از هرج و مرج مدیریتی در جامعه هم می‌شود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

با در نظر گرفتن توضیحات بالا در خصوص تفکیک «آزادی برای کاربرد خرد در امور عمومی» و «آزادی برای کاربرد خرد در امور خصوصی» می‌توان گفت که نباید وحدت در عمل را با وحدت در تفکر (همگونی فکری) که نه تنها غیر ممکن بلکه غیر مطلوب است اشتباه گرفت.

در واقع قدرت یک کشور در کثرت‌گرایی فکری به همراه وحدت عملی آن قرار دارد، یعنی کشوری می‌تواند امید به پیشرفت داشته باشد که اندیشه‌های مختلف اجازه بیان داشته باشند، اما در زمان تصمیم گیری صدایی واحد به گوش برسد. سه حالت نامطلوب، یعنی کثرت گرایی فکری-کثرت گرایی عملی (کثرت در فکر همراه با کثرت در عمل)، وحدت فکری-وحدت عملی و وحدت فکری-کثرت گرایی عملی برای یک کشور همگی مضر خواهند بود، چرا که در همه این سه حالت یا کثرت گرایی فکری از بین رفته است و یا وحدت عملی به چشم نمی‌خورد.

آن چه باعث پیشرفت کشور می‌شود تنها در سایه کثرت‌گرایی فکری-وحدت عملی تحقق می‌یابد، یعنی افراد جامعه باید بتوانند آزادانه تفکرات خود را بیان کنند، اما زمانی که همین افراد در حین انجام مسئولیت خود هستند باید طابع قوانین و چارچوب‌های مسئولیتی خود عمل کنند ولو این که نظری مخالف با کاری که انجام می‌دهند داشته باشند.

حال، بیایید تا به مثالی در این زمینه بپردازیم:

چندی پیش قصد داشتم تا تحقیقی در رابطه با دیدگاه دو روزنامه ایرانی در مورد اتحادیه اروپا پس از خروج ایالات متحده از برجام انجام بدهم. تاریخ این تحقیق از بیستم فروردین ۱۳۹۷، یعنی زمانی که دونالد ترامپ جان بولتون را به سمت مشاور امنیت ملی خود انتخاب کرد تا چهاردهم خرداد ماه که مقام معظم رهبری دستور به افزایش غنی سازی تا ۱۹۰ هزار سو را دادند بود.

دو روزنامه شرق و رسالت که از دو طیف سیاسی مختلف در ایران بودند را برای این کار انتخاب نمودم، اما این تحقیق هیچ گاه عملی نشد، چرا که در پایان این دوره، حدود هزار صفحه مطلب از روزنامه شرق استخراج شد و همین مقدار مطلب هم از روزنامه رسالت به دست آمد (که ناتمام گذاشته شد).

شاید این مقدار مطلب در کشور بر سر موضوع برجام در بهترین حالت نشان از ضعف دستگاه اداری کشور و در بدترین حالت نشان از فاجعه‌ای مدیریتی دارد. جدای از اینکه صحبت از برجام حتی در دیدار رئیس جمهوری با «سفرای آکرودیته نپال، لتونی و استونی» هم به چشم می‌خورد، یکی از دلایل این مشکلات همین غیر حرفه‌ای بودن و یا شاید بتوان گفت که به هم ریختگی سیستم اداری و کارشناسی در بسیاری از بخش‌های مدیریتی و عدم تقسیم کار بود.

برای مثال، در یکی از روز‌های خرداد ماه ۱۳۹۷ می‌خوانیم که ۳۰ عضو محترم دوره قبل مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای به کارلوس کی روش سرمربی سابق تیم ملی نسبت به ترکیب تیم ملی فوتبال ایران اعتراض کرده اند (!) این اتفاق یک هفته بعد از اعتراض تعدادی از نمایندگان محترم نسبت به خط خوردن وریا غفوری و سید جلال حسینی از ترکیب تیم ملی صورت می‌گرفت! در جایی دیگر می‌خوانیم که خانم ابتکار، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری هم حتی درباره برجام و انزوای دونالد ترامپ صحبت کرده اند و به بیان نظرات خود در این رابطه پرداخته اند.

حتی ریاست سابق قوه قضائیه هم از تریبون دولتی به بیان اندیشه‌های خود در رابطه با برجام، دونالد ترامپ و حتی «نحوه دخالت آمریکا در افغانستان» صحبت کرده اند که به نظر می‌رسد اندک ارتباطی با دستگاه قضا داشته باشد.

تریبون دولتی همچون امکانات مادی دولتی و بیت‌المال است که نباید در جهت منافع شخصی استفاده شود. آن چه که امانوئل کانت در رابطه با تفاوت «آزادی برای کاربرد خرد در امور عمومی» و «آزادی برای کاربرد خرد در امور خصوصی» بیان می‌کند در اینجا به طور واضح و مشخص خود را نشان می‌دهد.

مسئولی که وظیفه اش رسیدگی به امور تخصصی‌اش مربوط می‌شود نباید و نمی‌تواند نظرات شخصی خود را از بلندگوی دولتی بیان کند، چرا که نظرات شخصی وی هیچ گونه ارجحیتی بر نظرات شخصی فرد غیردولتی ندارد. اظهارنظر در مورد برجام و انزوای ترامپ توسط مسئول دولتی هیچ مشکلی ندارد. مشکل زمانی پیش می‌آید که آن مسئول با استفاده از تریبون دولتی سعی در بیان نظری که در حیطه وظایف وی نیست دارد.

به طور قاطع می‌توان گفت که محمد جواد ظریف یک مسئول کارشناس و حرفه‌ای در کشور است که سعی می‌کند تا نظر خود را بدون در نظر گرفتن منافع شخصی بیان کند. ایشان تقریبا همیشه از تریبون‌های دولتی در جهت پیشبرد اموری که در حیطه مسئولیتی وی بوده است استفاده کرده و به ندرت پیش می‌آید که ببینیم از بلندگوی دولتی برای بیان نظرات در مورد موضوعاتی که در حیطه کاری اش نیست استفاده بکند.

اما، متاسفانه باید گفت که در بسیاری از دیگر موارد، سیستم مدیریت کشور بیش‌تر یادآور فوتبال دبستان است که هرجایی که توپ می‌افتاد، تمامی بازیکنان دو تیم، از جمله دروازه بان به سمت آن می‌دویدند. همین روش بازی حتی در ثبت نام انتخاباتی هم دیده می‌شود که از سوی پزشکان، مهندسین، نظامیان، نمایندگان و تقریبا هر قشری «احساس مسئولیت» مشاهده می‌شود برای سیدن به توپ ریاست جمهوری، بدون در نظر گرفتن این موضوع که در نگاه سیستمی حتما لازم نیست که دروازه بان هم گل به ثمر برساند.

در بحران‌ها هم که مدیریت کشور شبیه به تصادفات جاده‌ای است که همه به دور مصدوم حاضر می‌شوند، تا جایی که متخصص مربوطه از انجام کار خود باز می‌ماند. حال، باید پرسید چرا تقریبا تمام امور کشور در حال حاضر پیرامون توپ «صوت ظریف» می‌چرخد و هر تریبونی همچون آن چه که در برجام اتفاق افتاد برای اظهار نظر شخصی (یعنی اظهار نظر خارج از حوزه مسئولیتی) استفاده می‌شود؟!

متاسفانه، باید آن جمله معروف را در اینجا یادآور شد که «خطا، اگر که یک بار اتفاق بیافتد، خطاست، اما زمانی که بیش‌تر از یک بار همان خطا اتفاق می‌افتد دیگر خطا نیست، بلکه تصمیم است.» ما تصمیم گرفته‌ایم تا در مدیریت کشور فوتبال دبستانی بازی کنیم، اگر چه پیراهن مسی و رونالدو را بر تن می‌کنیم.

*دانش آموخته رشته مطالعات اروپایی از دانشگاه لوون بلژیک

bato-adv
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۳
عزیزم
کانت خاک پای مرتضی علی ع هم نمیشه
پس بهتره به نهج البلاغه رجوع کنی
عافیت طلبان افرادی هستند که بزدل بوده و به قدرت خدا ایمان ندارند
عافیت طلبان روزی و نان مردم را در کنار آمدن با غرب و سر فرود آوردن در برابر آنان می بینند

ولی افراد شجاع و باغیرت نان و روزی مردم را در دستان خدا جستجو می کنند
مثال عینی اون همین یمن هست

در ضمن خداوند در قرآن می فرماید:
و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا
یک معنیش این میشه که خدا گره و گشایش کار مؤمنان رو به دست کافران قرار نداده
پس از طرف اونا هیچ آبی واسه ما گرم نمیشه
ز. ک
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۳
همش از صبح تا شب تو سیمای میلی به بقیه باد میدن تو همه چی نظر بده و کار خودنو ول کن. سیاست ما عین دیانت و ......
آقای مفتح تا ما این داستان ها را بفهمیم سیصد چهار صد سال زمان می بره البته با احتساب ذکاوت حیرت انگیز ایرانی عرض کردم.
ایرانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۳
مقاله ی پر بار و قابل استفاده ای بود بسیار بهره بردیم با تشکر از چاپ مقاله ی مفید و نویسنده ی محترم
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۳
مجله فرارو