سه شنبه شب برنامه نقد فیلم فریدون جیرانی که از شبکه سه پخش میشود، طوری پیش رفت و تمام شد که بعد از آن چشمهای خسته از خواب من (در ساعت حدود یک و نیم نیمه شب) چهارطاق باز شد و دستم رفت در جست و جوی کاغذی و خودکاری.
جرقه این نگارش نیمه شبانه با معصومیت کارگردانی به سن و سال جوان، زده شد که جزء آخرین مهمانهای برنامه بود. و سخنی که اینگونه پایانش داد: «من هم دوست دارم «درباره الی» بسازم».
کلام آخر شهرام شاهحسینی به حتم حرف دل هنردوستان بسیاری است که شاید بختشان آنقدرها هم بلند نبوده که فیلمهایی بسازند شبیه به آنچه شاهحسینی ساخته است. و موقعیتی فراهم نیامده که برای مثال «زنها فرشتهاند»، «آقای دزد» و «کلاغ پر» را کارگردانی کنند. پس بر اساس این حسابها، کارگردان مورد بحث، چندان هم بدشانس نبوده؛ به آن بدی که دیگران هستند.
فیلمهایی که نام بردم هرچند نهایت اندیشههای شاهحسینی را در خود جای ندادهاند، اما حداقل کاچیهایی بوده بهتر ز هیچی و نانی گذاشتهاند سر سفره عوامل فیلم به خواست خدا.
اما حرف نه سر کارگردانهای جوان سینما است و نه آرزوهای بر باد رفته.
***
برنامه تقریباً طولانی مدت «هفت» در دو بخش جداگانه میزبان منتقدی بود صاحب نام؛ مسعود فراستی.
کوتاه بگویم که در بخشی از برنامه، صحبت به ابتذال سینمای ایران رسید و بازگشت به دوران فیلمهای فارسی پیش از انقلاب، حسین فرحبخش تهیه کننده فیلمهای پس از انقلاب، موضعی جدی گرفت که مسئلهای با نام ابتذال در سینمای امروز به کلی فاقد معناست و این گزافهگوییها از ذهنهای بیماری میتراود که به فیلمهای مجوز گرفته وزارت ارشاد اسلامی توهین میکنند و الی آخر.
البته پرداختن به نظرها و عقاید آقای تهیه کننده و تحلیل و احیاناً پاسخ به آنها، نه در مجال ما میگنجد و نه منظور من است.
پس میماند توصیف میهمان منتقد از فیلمهایی که داخل یا خارج از کشور توسط کارگردانان ایرانی ساخته میشود. مسعود فراستی بی پروا به عباس کیارستمی حمله برد و او را نماینده شایستهای از طرف ایران برای حضور در جشنواره کن نشناخت. گفت که فیلم فرانسوی کیارستمی را ندیده و از اینکه فیلم در کن جایزه نگرفته، خوشحال است.
در دیگر سو در مبحث فیلمهای متهم به ابتذال با جدیت تمام به معضل «سکس پنهان» در این فیلمها اشاره کرد و به طور کلی این تولیدات را دین ستیزانه و سخیف خواند.
فراستی با تکیه بر کرسی مطمئن منتقد سینما اجازه مییابد تا با چوب بیرحم انتقادِ یک طرفه، هر محصولی را که نمیپسندد از سینما براند و هر که را خوش نمیدارد از عباس کیارستمی گرفته تا کارگردانهای فیلمهای امروز، را به طور کامل انکار کند.
اما هنگامی که انتقاد حرفهای در برنامهای مطرح میشود که از رسانه ملی زنده پخش میگردد، رسالت سنگین این انتقاد باید به دور از هرگونه غرضورزی و حتی اظهار عقیدههای صرفاً شخصی گزارده شود. و حیف از اینکه برنامه سینمایی یعنی برنامهای هنری شباهت آشکاری پیدا کند با «نود ورزشی» که حکایت کلاغ میشود و راه رفتن کبک و. . .
در هنگامه تیرهایی که فراستی و فرحبخش بی وقفه، به سمت یکدیگر پرتاب میکردند، شاهحسینی دقایق کوتاهی فرصت یافت برای دفاع از خود و به نکتهای اشاره داشت که نیاز به تأمل دقیق دارد. جملات را دقیقاً به خاطر ندارم اما مضمون سخن این بود که من فیلمی ساختم که با معیارهای منتقدانه و روشفکرانه، در زمره فیلمهای خوش ساخت، هنری و مورد پسند جمعی کارگردانهای خوشنام بود، اما تلاطم سیاست حاکم در دریای تولیدات سینمای ایران، کارگردان را به ساحل ساخت فیلمهای فوق الذکر میرساند. ساحلی که امن است دستکم برای تأمین معیشت زندگی.
***
عرصه فیلمسازی را میتوان میدان رقابتی در نظر گرفت که هر کس بتواند مخاطب بیشتری جذب کرده و گلیم خود را از آب بیرون کشد، موفقتر است. اما؛
اما برای رقابتی سالم باید شرکتکنندگان این فرصت را بیابند که نحوه حضور و عرضه محصول را خود انتخاب کنند. این مسابقه زمانی برهم میخورد که قدرتی بیرون از میدان بخواهد برای کنترل جریان مسابقه، دخالت مستقیم داشته باشد. این قدرت هرچه باشد خلاقیت ناب شرکتکنندگان را از بین میبرد و رفته رفته در سلیقه تماشاچی تأثیری آشکار میگذارد.
اگر دستهای عروسکگردان سینما، اندکی کوتاهتر شوند، اگر دخالت از حد گذشته در روند تولید، به حداقل رسد. اگر کارگردانهای ما دور از فشار و تأثیر تبلیغات بتوانند خودشان باشند و آنچه میاندیشند، بسازند. قطعاً این کشور پر است از اصغرفرهادیهایی که میتوانند بسیار بهتر از «درباره الی» را راهی سینما میسازند.
و آن روز شاهد خواهیم بود که سلیقه و گرایش مخاطبانی که عامشان میخوانند تا چه حد دستخوش تغییری شگرف خواهد شد.