فرارو- مروا گرفتن از آثار ادبی از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفأل به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
شرح لغت: مقراض غم: به کسر اول و سکون دوم کارد یا تیغ عشق/ دیدار: چهره و ملاقات
همانطور که در عشق تو مشهور گشته ام، در کوی سربازان و در مجلس آنان نور افشانی میکنم. مقصود او از این شعر، این است که دلدادگان دوست در پی آن هستند که به هنگام جدایی نیز سایهای از وصال او را در یابند؛ چرا که درد عشق نه فقط وجودشان را، بلکه جهان را نیز به آتش میکشد. از این رو، پیوسته در آرزوی وصالند تا وجودشان از او نورانی گردد.
قدر نعمتهای خوبی که در زندگی به تو داده اند بدان و هیچ گاه از داشتن آنها مغرور مشو و به دیگر فخر مفروش؛ تا دیگران به نیکی از تو یاد کنند. دعای خیرشان را بدرقه راهت نما تا در زندگی موفق و سرافراز و پاینده باشی.