bato-adv
کد خبر: ۶۲۱۵

عموسام، پاپانوئل و هدیه‌ای از جنس قطعنامه

جمشید ممتاز
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۳ - ۰۹ دی ۱۳۸۶

پاپانوئل، نیمه شب کریسمس هدایای خود را زیر درخت آذین بندی شده گذارد تا صبح روز کریسمس، هر کس هدیه خود را برداشته و تولد عیسی مسیح (ع) را جشن بگیرد. گویا عموسام نیز برای سال نوی میلادی هدیه ای برای ایران در نظر گرفته است؛ قطعنامه سوم.
ماجرا از دو ماه پیش شروع شد که محمد البرادعی در نشست حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی ادعاهای تازه ای را علیه ایران مطرح کرد و زمینه ی جدی صدور قطعنامه ی سوم  را فراهم ساخت. در همان زمان، فرانسه دست به کار شد و پیش نویس  را تهیه کرد و سپس گفتگوهای مقدماتی بین نمایندگان 1+5 در پاریس و لندن آغاز شد. هر چند که مقامات آمریکایی امیدوار بودند با انجام رایزنیها بتوانند تا 24 دسامبر قطعنامه سوم را به تصویب شورای امنیت برسانند، اما روشن بود که تا پایان سال میلادی قطعنامه ای تصویب نخواهد شد و کار به پس از تعطیلات کریسمس و سال نو خواهد کشید. 

از زمان طرح پیش نویس قطعنامه سوم توسط فرانسه، اختلاف نظر بین کشورهای 1+5 صورت جدی به خود گرفت و حتی گزارش سخنگوی خاویر سولانا به این گروه نیز باعث نشد تا اختلاف نظرها کمتر شود و روند تصویب، سرعت گیرد. 

انتشار گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا در سوم دسامبر، وضعیت را پیچیده تر کرد؛ به صورتی که در همان موقع، کاخ سفيد تمام برنامه هاي از پيش تعيين شده خود براي برگزاري کنفرانسهاي مطبوعاتي را لغو کرد و شبکه خبري CNN با ارائه گزارشي در اين باره اعلام کرد که اشتباه آمريکا درباره برنامه هسته اي ايران، شوک آور است. 

شوک به وجود آمده از انتشار این گزارش به شکلی بود که برخی در ایران با خوشحالی از پیروزی به دست آمده، گمان کردند آمریکا به خطای خود اعتراف کرده و حتی خواستار عذرخواهی مقامات آمریکا از ملت ایران شدند. البته دامنه این شوک بسیار گسترده بود و نيويورک تايمز پیش بینی کرد که گزارش مرکز ارزيابي اطلاعات ملي آمريکا به طور يقين بحثهاي پايان ناپذيري را در داخل و خارج از آمريکا به راه خواهد انداخت. 

روشن است که سیاست آمریکا تصویب قطعنامه سوم علیه ایران است، اما سوالی که به ذهن می رسد این است که  آیا انتشار این گزارش، نافی چنین سیاستی نیست؟
 
قبل از هر چیز باید تصوراتی از قبیل اشتباه محاسباتی در سیاستهای آمریکا یا درز اطلاعات از نهادهای امنیتی آمریکا و اموری از این قبیل را از ذهن بیرون کرد، چون چنین تصوراتی نه تنها به نتیجه ای عینی و کارساز  ختم نمی شود، بلکه بیشتر به اوهام و گمانها دامن می زند. 

جواب سوال را می توان با توجه به زمان انتشار گزارش ، به دست آورد. حدود یک هفته قبل از انتشار گزارش ، محمد البرادعی در آژنس سخنرانی کرد و در پی آن پیش نویس قطعنامه از سوی فرانسه آماده شد. به عبارت روشن، آمریکا موقعی گزارش را منتشر کرد که از قبل ، زمینه لازم برای اجماع بر صدور قطعنامه سوم ایجاد شده بود. زمان انتشار گزارش NIE آن قدر اهمیت دارد که حتی پوتین در مصاحبه خود با مجله تایم نیز به آن اشاره کرده و از مقامات آمریکایی می پرسد؛ «چرا آنها این کار را اکنون انجام داده اند؟!»
روشن است که آمریکا نمی توانست قبل از حصول اجماع گروه 1+5 بر قطعنامه سوم ، این گزارش را منتشر کند، چون در آن صورت چنین اجماعی به دست نمی آمد. در واقع، قصد اولیه آمریکا را باید در حصول توافق متحدین خود بر قطعنامه سوم دانست. نکته قابل توجه این است که " به تصویب رساندن قطعنامه سوم"  برای آمریکا موضوعیت دارد و انتشار گزارش را  نه تنها نمی توان نافی آن دانست بلکه باید در جهت انجام آن ارزیابی کرد. 

اولین نتیجه ای که از این فرایند روشن می شود، مقصود آمریکا از تصویب قطعنامه سوم است. علی رغم اقدام یک جانبه ی آمریکا برای وضع تحریمهای خارج از قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران، می توان پذیرفت که آمریکا با تصویب قطعنامه سوم، قصد آن  ندارد که تحریمهای سنگینی را به تصویب برساند. در واقع، انتشار گزارش اطلاعاتی آمریکا موضع خصمانه ی آمریکا را در پرونده هسته ای ایران به آن مقدار تغییر داده که تصویب چنان تحریمهایی را تقریبا منتفی کرده است. در نتیجه، می توان انتظار آن را داشت که آمریکا به تصویب تحریمهایی ملایم نیز تن دهد که در این صورت، کسب رضایت چین و روسیه برای رای مثبت به چنان قطعنامه ای برای آمریکا چندان مشکل نخواهد بود. 

دومین نتیجه، موضوعیت داشتن تصویب قطعنامه سوم است. اکنون برای آمریکا مهم نیست که قطعنامه ای سنگین تصویب شود تا  ایران را به تسلیم در برابر خواستهای شورای امنیت وادار کند. قصد آمریکا بیشتر آن است تا با تصویب قطعنامه سوم علیه ایران، اصل "تمرد ایران در برابر شورای امنیت " را اثبات کند. حتی می توان مدعی شد، راه اثبات اصل تمرد ایران با تصویب یک قطعنامه ملایم ، بهتر به دست می آید تا قطعنامه ای با مجازاتهای شدید. 

اما آمریکا با اثبات تمرد ایران چه نتیجه خواهد گرفت؟ اولین نتیجه ای که آمریکا به دست می آورد تضعیف حریم امنیتی بین المللی است که از ناحیه کشورهایی چون روسیه و چین برای ایران به وجود آمده است. با عدم تمکین ایران به قطعنامه سوم ، شرایطی به وجود می آید که آمریکا می تواند مدعی باشد ایران در برابر سازمان ملل سرکشی کرده  و از این رو، بی شک خطری اساسی برای امنیت جهانی.

روشن است که پی آمد چنین نتیجه ای موجه نمودن  گزینه ی نظامی علیه ایران خواهد بود. درست است که NIE احتمال گزینه نظامی علیه ایران را تضعیف کرده اما باید توجه داشت که آن را از بین نبرده است. گزارش تصریح می کند  ایران تا سال 2003 به دنبال دستیابی به سلاح هسته ای بوده و امکان پی گیری مجدد را منتفی نکرده است. 

آیا  آمریکا  با هدیه ی سال نو ی خود  به ایران ، می خواهد مقدمه ی حمله را فراهم می کند؟    می توان با اطمینان پاسخ داد، خیر و حتی نباید با مطرح کردن حمله به ایران، بر توهمات افزود. موضوع در بالا بردن قابلیتهای دو سوی سیاست چماق و هویج است که آمریکاییان در پیش گرفته اند. با انتشار NIE گزارش  و چرخشی که مقامات آمریکایی پس از آن پیش گرفته اند، بحث  مذاکره آمریکا و ایران بیش از پیش بین مقامات هر دو کشور شدت گرفته است.

این موضوع در این سه دهه روابط سرد  میان دو کشور بی سابقه بوده است . برای مثال، در اخبار آمده بود که «وين‌تي گيلچرست» نماينده جمهوري‌خواه مريلند، با مجلس ايران نامه‌نگاري‌هايي کرده و گروهي متشكل از نمايندگان دموكرات و جمهوري‌خواه تشكيل داده تا بر بهبود روابط با ايران متمركز شوند. از سوی دیگر، روزنامه آمريكايي معتبر «وال استريت ژورنال» در گزارش روز چهارشنبه گذشته ی خود نوشت؛ «بسياري از مقامات پيشين آمريكا اين گونه عنوان مي‌كنند كه نبايد تعجب كرد اگر وزارت امور خارجه آمريكا در نهايت موافقت خود را با مذاكره بدون پيش‌شرط با تهران اعلام كند.»

آمریکا به وضوح، سیاست دو گانه ی خود را به موازات هم تشدید کرده است و این همان چیزی است که  انستیتو سیاست خاور نزدیک واشنگتن از آن به  " دادن یک چماق بزرگتر و همزمان ، پیشنهاد  هویج های بیشتر " یاد می کند.

آمریکا در این جهت ، امکان گزینه های بیشتری را برای ایران فراهم می کند تا با ترس فزاینده از حمله نظامی، به مشوقها روی آورد. البته نباید پنداشت که مشوقهای آمریکا به قصد کوتاه آمدن ایران از برنامه هسته ای خود باشد، هر چند که مقامات آمریکایی چنان ادعاهایی  هم  داشته باشند. در حقیقت، آمریکاییان، برنامه هسته ای ایران را " موقعیتی " می بینند که می توانند با آن به اهداف خود برسند . 

چه کسی می تواند بگوید برنامه هسته ای ایران، در هر  اندازه و شکلی که باشد، برای آمریکا تهدیدی به شمار می رود؟  برنامه ی هسته ای ایران ، درست همان بزنگاهی است که آمریکا  در آن ، با  تشدید سیاست چماق و هویج خود می تواند با  یک عقبگرد حساب شده نسبت به سه دهه رابطه سرد و خصمانه با ایران ، کمترین هزینه ها را بپردازد.
 
کسی چه می داند ؟ شاید در هدیه ی بسته بندی شده پاپانوئل آمریکایی دو هدیه باشد که یکی می ترساند و دیگری کارت دعوتی است برای جشن پایان دعواها !
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین