گفتوگو با مهراب قاسمخاني و شقايق دهقان به عنوان يكي از نويسندگان و بازيگر مجموعه ساختمان پزشكان آنقدر شيرين و صميمي بود كه زمان از دستمان رفت و ماحصلش گفتوگوي طولاني و پر از مطالب خواندني بود كه از اندازه اين صفحه خارج بود.
براي همين هم سعي كرديم بخشهاي مهمتر را انتخاب كنيم. قاسمخاني و دهقان در اين گفتوگو از طنز تلويزيوني و بازيگري فيلمهاي كمدي، ساخت ساختمان پزشكان و كار با كارگرداني چون مهران مديري، سروش صحت نكتههاي جالبي شنيديم و گفتيم.
نكته جالب در صحبتهاي مهراب قاسمخاني به روز بودن او بود. قاسمخاني بيشتر سوالاتي كه از او ميپرسيديم را با نمونههاي جهاني پاسخ ميداد. خيلي از سوالهايي كه در بخش فيلمنامهنويسي پرسيديم را شقايق دهقان پاسخ ميداد و به عكس سوالاتي كه در بخش بازيگري بود را قاسمخاني پاسخ گفت.
به اعتقاد اين زوج هنرمند؛ مشكلات طنزهاي تلويزيوني تنها به دليل ضعف فيلمنامهها نيست. به اين دليل است كه سازندگان اين آثار و برنامهريزان فرهنگي آشنايي زيادي با حوزه كاري خود ندارند.
در چند سال اخير شاهد بوديم تلويزيون سعي كرده بيشتر به مقوله طنز بپردازد. اما آنچه ماحصل اين تلاش شده است بيشتر لودگي بوده تا طنزي كه بتواند مردم را به صورت واقعي بخنداند. در اين شرايط است كه ساختمان پزشكان از آنچه كه در تلويزيون مرسوم بوده و متاسفانه به سينما هم سرايت كرده، فراتر رفته و به نوعي يك سر و گردن بالاتر رفته است.
قاسمخانی: من خيلي با اين تقسيمبندي موافق نيستم كه لودگي و كمدي بد است و طنز خوب است. چون كمديهاي كلاسيك مثل كارهاي لورل هاردي و هارول لويد هم با اين تعريف، لودگي محسوب ميشود. به نظرم تفكيك كار خوب و بد درستتر است. در خارج از ايران اين نوع كمدي وجود دارد. البته من اين سبك كمدي را دوست ندارم اما وجود دارد و طرفدارانش را دارد.
فكر ميكنم مساله پايين بودن كيفيت كمديها مساله ضعف در فيلمنامه است. ما بايد بدانيم نگاهمان به كمدي چه نگاهي است. آن نوع كمدي را خوب بشناسيم. چون آن نوع كمدي هم فيلمنامه خودش را ميخواهد. من قبول دارم كه كمديهاي ما خيلي بد هستند. شايد هم نخواهند بد باشند اما كساني كه اين كارها را ميسازند، فقط همين اندازه كمدي را ميشناسند.
-دقيقا چه مسايلي باعث عدم شناخت برنامه سازان ما از كمدي است؟
قاسمخانی: متاسفانه همكاران ما پيگير اينگونه به عنوان يك هنر نيستند و مسايل روز سينما را دنبال نميكنند. فيلمهاي خوب را نميبينند. مطالعه ندارند. اگر هم فيلم ميبينند، آن را تحليل نميكنند. مثل يك تماشاچي فيلمها را ميبيند. فاكتورهاي موفقيت فيلمها را در نميآورند كه چه چيزهايي باعث موفقيت آن فيلم شده است. اين نگاه تحليلگرانه در همكاران ما وجود ندارد. بنابراين اگر بخواهند هم نميتوانند كمدي خوب بسازند.
چارلي چاپلين حرف بيشتري براي گفتن دارد اما نوع كمدي لورل و هاردي براي من جذابتر است. شايد اين نوع كمدي است كه در ايران ساخته ميشود و خوب نيست. به فضاي كمدي لورل هاردي نزديكتر است. از آنجايي كه شناخت درباره آن نيست، نتوانسته است موفق باشد.
-بيشتر كساني كه در حوزه طنز فعاليت ميكنند، سالهاست اين شعار را تكرار ميكنند، خنداندن ايرانيها كار سختي است. در حاليكه به نظر من اتفاقا خنداندن ايرانيها خيلي هم كار راحتي است.
قاسمخانی: به نظر من هم سخت نيست. ما ايرانيها دوست داريم با همه دنيا فرق داشته باشيم. مثلا همين كه ميگوييم هنر نزد ايرانيان است و بس، يا ما ميهماننوازترين مردم دنيا هستيم، يا جاده شمال قشنگترين جاده دنياست. دايم قربان خودمان ميرويم. به نظر من كه ايرانيها اگر كار خوب ببينند، راحت ميخندند. البته من فكر ميكنم برنامه سازان ما نميخواهند بيننده را دستكم بگيرند اما كارمندي نگاه ميكنند.انگار دور هم جمع شديم تا يك كاري را بسازيم و پولي بگيريم و برويم دنبال زندگيمان. در جهت بهتر شدن، كار خاصي انجام نميدهيم.
دهقان: يكسري بازيگر شناخته شده در كمدي داريم كه در همه كارها بازي ميكنند. اغلب تهيهكنندگان اين ريسك را ندارند كه از بازيگران جديد بازي بگيرند. هميشه ميخواهند از همان چهرههاي شناخته شده استفاده كنند و فكر ميكنند مردم اگر فلان بازيگر را ببينند، حتي اگر فيلمنامه هم خوب نباشد، ميخندند و روي آن سرمايهگذاري ميكنند. دست آن بازيگران را هم باز ميكنند كه بداهه كنند و هر كاري دلشان ميخواهد انجام شود و همين باعث آشفتگي كار ميشود.
-نويسندههاي فيلمنامهها و كارگردانها هم كار خاصي انجام نميدهند. همين بازي اين بازيگران است كه مهر كمدي بودن روي كار ميزند.
دهقان: در مصاحبهاي از اصغر فرهادي پرسيده بودند آيا بازيگران سر صحنه پيشنهاد ميدادند كه قسمتي از بازيشان را تغيير دهند؟ پاسخ داده بود اتفاقا پيشنهادهاي خوبي هم ميدادند. اما چون من قبلا روي فيلمنامه فكر كرده بودم و يك فيلمنامه منسجم داشتم، فكر ميكردم در آن لحظه كه آشفتگي ذهني دارم و فكرم درگير چيزهاي ديگري است، اگر تغييري بدهم، ممكن است پشيمان شوم. ما يك گروه نويسنده حرفهاي داريم كه ساعتها فكر ميكنند و شخصيت پردازي ميكنند و ديالوگهايي كه مينويسند را بر اساس آن شخصيتپردازي ميكنند.
ممكن است در حين اجراي يك نقش سر صحنه به نظر من برسد كه اين شوخي خيلي بامزه است و بيننده را ميخنداند اما اين كار را انجام نميدهم. كارگردان هم به من اين اجازه را نميدهد كه چنين تغييري را در متن به وجود بياورم. چون همان ديالوگ يا حركت ممكن است نقش را به بيراهه ببرد.
-فكر نميكنيد توجه مردم به كمديهاي ضعيف به اين خاطر است كه فيلمنامههاي قوي نوشته نميشود؟
قاسمخانی: زماني شما بر اساس تقاضا كار ميكنيد. يعني ميبينيد مردم چه ميخواهند و شما همان را عرضه ميكنيد. اين همان نگاهي است كه ما در همه چيزمان داريم. مثل اينكه مردم پيكان ميخرند، پس توليد پيكان زياد ميشود و ما ممكن است قرنها پيكان توليد كنيم. اما اگر من موضوع جديدي عرضه ميكنم كه مردم ببينند و بهتر از كار قبلي هم هست يعني كه چيزي براي عرضه كردن وجود دارد. اين همان ريسكي است كه كمتر برنامهسازان ما انجام ميدهند.
جدا از آن، من فكر ميكنم توانايي توليد كارهاي جديد را هم ندارم. تهيهكنندگان ما ميگويند فيلم قبل فلان بازيگر اينقدر فروش داشته پس من از اين بازيگر استفاده ميكنم. چون بامزه آهنگ ميخواند پس يكي دو سكانس آوازخواني هم برايش اضافه ميكنم. آنقدر اين تكرار ميشود تا تبديل به تيپ ميشود. به اين فكر نميشود كه ميشود يك محصول جديد ارايه شود كه سليقه مخاطب را در يك موضوع نگه نداريم. بخشي از اين موضوع به برنامهريزان فرهنگي ما هم برميگردد كه اين نگاه نو را در خود داشته باشند. چون من رشتهام نقاشي است، اين موضوع را ميگويم كه در دانشكده نقاشي همكلاسهايي داشتيم كه در سطح بينالمللي كار ميكنند.
اما نقاشيهاي ديواريهاي شهرهاي ما را ببينيد كه چقدر افتضاح است. اين به خاطر اين است كه كسي كه تصميم گيرنده است نه به اين موضوع شناخت دارد و نه سليقه و نه سواد. يك متخصص در راس اين كار نيست كه براساس نگرش درست هنري تصميم بگيرد. بايد برنامهريزي مناسبي روي بالا بردن سطح شعور مخاطب داشته باشيم. برنامهريزان هم بايد روي خودشان كار كنند.
-چقدر اين جرياناتي كه در حين كار براي ساختمان پزشكان پيش آمد، در روند كار تاثير گذاشت؟
قاسمخانی: حاشيههاي ساختمان پزشكان از ابتدا خيلي زياد بود. البته در زمان توليد يكي از كمحاشيهترين و كمفشارترين كارهايي بود كه در اين سالها نوشتيم و ساخته شد. زمان پخش هم كمترين حذف را داشتيم. اين از زماني بود كه كار توقيف شد تا زماني كه پخش شد، فقط حدود 16 سكانس بود كه به كار اضافه شد و اصلا چيزي حذف نشد. يكي، دو جمله حساسيتبرانگيز بود كه آن هم به لحاظ خط قرمزها كم شد. اشتباهي كه مسوولان تلويزيون در مورد ساختمان پزشكان كردند، دامن زدن به نگراني بود كه مبادا جامعه پزشكان ناراحت شوند. در صورتي كه كار هنوز پخش نشده بود و شكايتي هم نشده بود.
-انتخاب پزشكان چقدر به وجه كمدي داستان كمك ميكرد؟
قاسمخانی: اين نكتهاي است كه در اين كار وجود ندارد. ما هيچ نقدي به جامعه پزشكان نداشتيم. ميتوانستيم به هر شغل ديگري بپردازيم. در همين كار به فضاهاي ديگري هم فكر كرديم. اصلا در ابتداي اين كار به يك زندان خصوصي فكر كرديم. موضوعي كه در ايران وجود ندارد. اما بعدا پشيمان شديم و به بيمارستان و در نهايت ساختمان پزشكان فكر كرديم. براي ما شخصيتها مهم بودند.
دهقان: من نقش يك منشي را بازي ميكنم. اما قصد و غرضي در اين نقش وجود ندارد. اتفاقا منشي بودن به نظرم جزو شغلهاي سختي است كه خود من هيچ وقت نميتوانم انجام دهم. اما در اين نقش از ويژگيهاي يك منشي استفاده كردم. مثل اعتماد به نفسي كه منشيها دارند و اينكه به محيط و كارشان خيلي مسلط هستند. البته بد و خوب در همه شغلها وجود دارد. ممكن است يك منشي اصلا پاسخگوي شما نباشد و بالعكس. اما قضيه اين بود كه كاراكترها بايد شغل داشته باشند.
-اين جريان اعتراض گروههاي مختلف صنفي مدتي است خيلي جدي شده و به نظر ميآيد كه نبايد با شغلها شوخي كرد؟
قاسمخانی: فقط صنفها نيستند. سروش صحت چند سال پيش يك فيلمنامه فانتزي نوشته بود كه دو برادر بودند كه يكي نامش كامبيز بود و ديگري كيمبيز. تعدادي از كامبيز شكايت كرده بودند كه اسم ما را مسخره كردهاند.
دهقان: البته هميشه هم اين اتفاق نميافتد. در همين ساختمان پزشكان قسمتهايي داريم كه با سرهنگ نيروي انتظامي شوخي ميكنيم و آقاي شيري اين نقش را خيلي شيرين ايفا كرده است. اما هيچ شكايتي از سوي نيروي انتظامي نيامده است. اين فهم و درك آن صنف را ميرساند كه متوجه اين شوخي با نيروي انتظامي باعث ميشود تا مردم با نيروي انتظامي مانوستر شوند.
قاسمخانی: نگرشي در تلويزيون ما وجود دارد و آن هم اين است كه ماموران قانون را نبايد بد نشان بدهيم تا مردم اطمينانشان سلب نشود. در حاليكه در سينماي جهان اينگونه نيست و در همه فيلمها مامور پليس بد هم داريم. اما در نهايت اين ماموران بد هستند كه شكست ميخورند و باز ماموران خوب و درست پيروز ميشوند. از اين طريق اعتماد مردم را به دست ميآورند. مردم ما طوري رفتار ميكنند كه انگار همه شغلها مقدس هستند. همه براي خودشان جايگاهي را در نظر ميگيرند كه واقعي نيست. معلمها، پزشكان، ماموران قانون و غيره همه خودشان را مبرا ميدانند از اينكه كسي از ضعفهايشان در قالب كمدي حرف بزند.
-جالب است كه صاحبان مشاغل و قومها به اين برنامهها ميخندند و بعد شكايت ميكنند.
قاسمخانی: ما جامعهاي هستيم كه بسيار اهل شوخي و حتي مسخره كردن هستيم و همه ما بين خودمان جكهاي مليتهاي مختلف را ميگوييم و ميخنديم. اما وقتي بحث به مطبوعات و تلويزيون ميرسد همه دست به شكايت ميشوند. اين باز ميگردد به سياستگذاريهاي سياستگذاران ما. در همين فوتبال ببينيد گزارشگران تيمهاي تهراني به هيچوجه نميتوانند در مورد استقلال يا پرسپوليس جانبداري كنند. اما اگر بازي پرسپوليس و فولاد باشد و گزارشگر اصفهاني باشد كاملا جانبدارانه حرف ميزند. اما تهرانيها دايم بايد نگران باشند كه به كسي برنخورد.
-يكي از ايرادهاي اصلي فيلمهاي كمدي در شخصيت پردازي زنان است. شخصيتهاي زن هميشه نقش ديوار هستند و صحنه پركن. اما در اين مجموعه ما شاهد هستيم كه زنان هم وارد جريان كمدي ميشوند.
قاسمخانی: بخشي از اين موضوع به ضعف خود ما فيلمنامه نويسان و كارگردانان بازميگردد كه نگاهي مردانه به مسايل داريم. نگاهي كه در سينما و فوتبال هم ديده ميشود و خاص ما هم نيست و به همه جوامع مربوط ميشود. اما در بعضي از جوامع مثل ايران اين مساله جا افتاده است. به عنوان نويسنده، خيلي وقتها نگاه مردانهاي به نقشها دارم. نه اينكه اين اتفاق عمدي باشد اينگونه تربيت شدم كه به زنها كمتر توجه كنم. ميتوانم، بگويم كه فضاهاي فيلمنامههاي كمدي ما اكثر مردانه است. حالا اگر شما ميگوييد اين مساله در ساختمان پزشكان افتاده كه توجه بيشتري به نقش زنان باشد شايد به اين دليل باشد كه به مرور زمان پختهتر شديم و به ضعفهايي كه داشتيم كه مثلا اگر زنها در كار ما خوب نيستند به كل كار ضربه ميخورد پي برديم.
-يعني هيچ ربطي به سياستهاي رسانه ندارد؟
قاسمخانی: نه خيلي. ممكن است دست بازيگر زن براي انجام بعضي از حركتها و رفتارهايي بسته باشد، اما اين توجيه است چرا كه در اين شرايط هم ميتوانيم نقشي بنويسم كه زنان حضور فعالتري داشته باشند و كاراكتر كمدي باشند.
دهقان: در كارهاي جدي سينما و تلويزيون خانمها نقش پررنگتري دارند، مثل نرگس يا همين ستايش كه الان در حال پخش شدن است؛ داستان بر محور شخصيت يك زن ميچرخد. اما در كمدي همانطور كه مهراب گفت؛ نه تنها در ايران بلکه در دنيا هم كمتر كمدينهاي زن داريم كه در اين حوزه كار ميكنند. البته در ايران مميزي همانطور كه گفتيد وجود دارد. ولي در ساختمان پزشكان بهخصوص ما كمتر با اين مميزيها روبهرو بوديم. صحنههايي بود كه من خودم فكر ميكردم كه بازي ميكنم اما حتما حذف ميشود. اما در پخش ديدم كه پخش شد. سازمان يك جورهايي در اين كار دست ما را بازتر گذاشته است.
-يعني اين سياستگذاري جديدي است؟
دهقان: تا حدودي بله. زماني كه من در پاورچين يا شبهاي برره بازي ميكردم، به لحن حرف زدنم هم ايراد ميگرفتند. در صورتي كه نقش من اصلا عشوهگري زنانه نداشت و گريم خاصي هم نداشتم. البته يك مسالهاي هست و آن هم اينكه در آن زمان اين همه محصولات خارجي وارد كشور ما نشده بود و مردم درگير سريالهاي دنبالهدار كانالهاي خارجي نبودند. مجبور بودند همان برنامهاي كه از شبكههاي مختلف تلويزيون پخش ميشد را ببينند. مسوولان هم اين را خوب ميدانستند و نظراتشان را اعمال ميكردند. اما الان به نتيجهاي درست رسيدند كه اميدوارم در آينده هم ادامه داشته باشد. اينكه براي جذابيت كارها و اينكه مردم را به سمت تلويزيون بكشانند بايد يك مقداري دست ما را باز بگذارند.
-چقدر خود بازيگران زن در اينكه نقش غيرمحوري باشند، موثر بودند؟
دهقان: متاسفانه بازيگران زن ما هم خيلي دوست ندارند كمدي بازي كنند و احمق ديده شوند. اگر قرار است كه گريمي بشوند كه زشت نشانشان بدهد حتي يك سكانس هم بازي نميكنند. معمولا اين هراس در بين بازيگران زن ما وجود دارد كه دوست ندارند متانت و زيبايیشان زير سوال برود. من حتي شاهد بودم كه بازيگران زن به نويسندگان توصيه ميكردند با قد يا وزن ما شوخي نكنيد. يا اگر بيني من عمل كرده است راجع به بيني من شوخي نكنيد. خود من زياد شوخي با فيزيك ديگران را دوست ندارم اما گاهي كه بدانم به پيشبرد نقش كمك ميكند، ميگذارم شوخي كنند.
-چقدر اينكه خانم دهقان به عنوان همسر شما ميخواست اين نقش را بازي كند دست شما را براي اين جور شوخيها باز ميگذاشت؟
قاسمخانی: نقشي كه من نوشتم خيلي شبيه خود شقايق است. بعضي وقتها سوالهايي در خانه ميپرسد كه روزها سوژه خنده ميشود. ما هميشه درباره نقشهاي او صحبت ميكنيم. شقايق نگرانيهايش را ميگويد و من نظرم را ميدهم. اما در نهايت اين خودش است كه به جمعبندي ميرسد. به هر حال طي اين سالها من تواناييهايش را شناختم. در اين نقش شقايق مقداري از خود واقعياش را بروز داد و به صورت اگزجره شدهاي نشان داد. ما راجع به اين نقش با پيمان به اين نتيجه رسيديم، جوري بنويسم كه اگر صداي تلويزيون بسته است بيننده فكر كند كه دارد فيلم جدي ميبيند.
خانم شيرزاد از اعتماد به نفس بالايي برخوردار است و با بهره هوشي كمي كه دارد ديالوگهاي مسخرهاي ميگويد و خودش اعتقاد دارد كه خيلي باهوش است. از ابتدا قرار نبود اين نقش يك نقش محوري باشد و به غير از يكي دو قسمت داستان روي اين شخصيت نبود. شقايق احتياج داشت وقت آزادتري داشته باشد تا به بچهاش – البته بچهمان- برسد.
اما من زياد نوشتم چون دوست داشتم قسمتهايي كه مينويسم خنده دارتر باشد و اين سكانسها خيلي خندهدار بود. من اين نقش شقايق را از بقيه نقشهايش بيشتر دوست داشتم. خودش هم خيلي نگران بود و همين نگراني باعث شد تا نقش جا بيفتد.
-در سينما و بهخصوص تلويزيون هميشه گفته ميشود دستمزد نويسندگان جزو پايينترين دستمزدها بود. شما به عنوان كسي كه سالهاست با تلويزيون همكاري ميكنيد، فكر ميكنيد اساسا قاعدهاي براي كم بودن و زياد بودن دستمزد وجود دارد؟
قاسمخانی: از زماني كه پيمان وارد تلويزيون شد، قانون دستمزدهاي نويسندگان تغيير كرد. قبلا همان طور كه اشاره كرديد خيلي پايين بود. البته الان هم كافي نيست و شايد بايد بيشتر باشد اما از گذشته بهتر شده است. شما به عنوان نويسنده بايد بعد از يك سال كار چند ماهي استراحت كنيد تا بتوانيد با يك طرح كامل كار تازهاي ارايه بدهيد. اما بارها اتفاق افتاده كه در زمان استراحت خودم من بيپول شدم و طرحي را پذيرفتم كه دوست نداشتم. اما در كل حضور پيمان در عرصه نويسندگي در تلويزيون به فيلمنامه ارزش داد و دستمزدها را در اين بخش بالا برد.
در حال حاضر من به عنوان نويسنده اگر بيشتر وقت بگذارم ميتوانم حتي بيشتر از بازيگران دستمزد بگيرم. اما ميدانم كه در بسياري از كارهاي تلويزيوني دستمزد هنوز پايين است و نويسندگان ترجيح ميدهند كه فيلمنامههايشان را به سينما بدهند تا اكران شود؛ نه اينكه يك شب از تلويزيون پخش شود. وقتي دستمزد پايين است نويسنده هم وقت نميگذارد و در نتيجه كيفيت كار پايين است.
وقتي قرار است كيفيت را بالا ببريم بايد هزينه كنيم. هر چقدر بيشتر هزينه كنيم، ميتوانيم از نويسندگان بهتري كمك بگيريم. همين ساختمان پزشكان با دو برابر هزينه ميتوانست خيلي بهتر باشد. اما دستمزد نويسندگان خوب بود. پيمان يك زماني تبديل شد به فيلمنامه نويس بفروش و سوپراستار فيلمنامه نويسها. اين هم زماني بود كه چند كاري كه نوشته بود جزو كارهاي پرفروش شد با وجود اينكه در بعضي از اين فيلمها هيچ ستارهاي بود.
-تفاوت نوشتن شما و پيمان قاسمخانی در چيست؟
قاسمخانی: در هيچ چيز.
-يعني در يك سطح كار ميكنيد؟
قاسمخانی: سيلقههايمان شبيه هم است. معمولا از سبك خاصي فيلم خوشمان ميآيد. بعضي وقتها پيمان زنگ ميزند يا فيلمي را به من ميدهد و ميگويد كه فلان قسمت را ببين. گاهي ميگويم كه نگو خودم ميدانم كه چه سكانس يا ديالوگي را دوست دارد. از بچگي با هم فيلم ديديم. البته من چون كوچكترم هميشه پشت سر پيمان بودهام. اما پيمان حرفهايتر است و احاطه بيشتري دارد. مغز رياضي خوبي دارد و ميتواند فضا را از بالا ببيند. در اين مجموعه شايد سه تا چهار قسمت را نوشته است.