bato-adv
کد خبر: ۹۰۲۹

الگور از الیگودرز!

زیر گذر م.ف
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۸ - ۱۹ اسفند ۱۳۸۶

وعده کرده‌بودم که در ایام انتخابات ستون طنز زیرگذر را روزانه‌اش کنم. دلایل این وعده یکی این بود، که با خودم حساب کرده‌بودم که در این ایام حتما آنقدر خبرهای داغ تولید می‌شود که من با انجام فریضه خبری- تحلیلی کپی پیست هم که شده‌باشد می‌توانم هر روز یک عالمه شما را بخندانم.

دلیل دوم این بود که اصولا هیچ لزومی در عمل به وعده نمی‌دیدم. عامل اول با بی‌رمقی و کم‌شور و حالی ایام تبلیغات انتخاباتی به باد فنا رفت و در مورد عامل دوم مدیرمسوول فرارو آنچنان فشاری به من آورد، که نزدیک بود خودم به باد فنا بروم. (توضیح: بدترین نوع به باد فنا رفتن، از زورِ فشار فنا شدن‌است، که مسلمان نشنود، کافر نبیند، م.ف حس نکند!) در نتیجه فعلا هر روز در خدمت شما هستم.

به من رای..... بی خیال!
دو شب اولی که تبلیغات انتخاباتی مجاز اعلام‌شد، مصادف بود با دو شب آخر ماه صفر و عزاداری، بنابراین تا حدودی طبیعی بود، که فعالیت‌های تبلیغاتی به جای خیابان‌های شهرها در هیات‌های عزاداری دنبال شود. به خصوص اینکه در ایام اخیر و با امدادهای ارضی و سماوی، کارهای تبلیغاتی سیاسی در هیات‌های مذهبی خوب جواب می‌دهد. اما متاسفانه در آنجاها هم کسی حرف زیادی نزد.

به نظر من کم‌ شور و حالی فضای تبلیغاتی برای انتخابات مجلس هشتم می‌تواند به عوامل زیر بستگی داشته‌باشد:
3- به احتمال قریب به یقین عامل 2
2- یقینا مرتبط با عامل 1
1- ورچپه بودن کارهای ما!

مظلومیت با نشاط
اگر در روزهای آینده افرادی را دیدید که در همان حال که لب‌هایشان می‌لرزد و چشم‌هایشان پراشک است؛ و بغض راه گلویشان را گرفته، بشکن می‌زنند و قمبیل بالا می‌اندازند و شلنگ تخته‌اندازان، پوستر به دیوار می‌چسبانند، فکر بد نکنید. سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور با عرضه، کارآمد، قاطع و لایق ایران در سالهای 76 تا 84،اعلام‌کرد: "اصلاح طلبان مظلومانه اما با نشاط در انتخابات شرکت می کنند."

البته دوستان در مظلومیت که انصافا رو دست ندارند و کار کشته‌اند، اما برای نمایش "با نشاطی" ممکن است اندکی به کمک احتیاج داشته‌باشند. بنابراین، با توجه به ذات اصلاح‌طلبی دوستان، ترانه‌های زیر برای اجرا و تامین نشاط توام با مظلومیت پیشنهاد می‌شوند. (توضیح: با توجه به اهمیت بسیار بسیار زیاد مجلس ششم و مجلس هشتم، اکثر ترانه‌ها در دستگاه 6 و 8 انتخاب شده‌اند.)

1- با دست پس‌می‌زنه با پا پیش‌می‌کشه. (پس‌زدن: نمایشگر مظلومیت، پیش‌کشیدن: نمایشگر نشاط!)

2- من دلم ماری رو می‌خواد من دلم ماری رو می‌خواد، ماری منو نمی‌خواد، ماری منو نمی‌خواد.(اشاره به علاقه زائد‌الوصوف اصلاح‌طلبان به حکومت و اعراض جفاگونه حکومت از ایشان.)

3-هر چقدر عشوه‌کنی ، عشوه‌کنی، باز تو دلدار منی.(اشاره به موضع قاطع و اصولی اصلاح‌طلبان در برابر رد‌صلاحیتها و شورای‌نگهبان.)

4-کفشای لنگه به لنگه، می‌پوشه که هی بلنگه، پای راستش میره جفت‌پا تا پای چپش بلنگه. (بیانگر اوج مظلومیت اصلاح‌طلبان و چپی‌ها که که همیشه باید فدای محافظه‌کاران و راستی‌ها بشوند، اما در عین حال حاضرند لنگ لنگان در خدمت باشند!)

5-شب عید است و یار از من چغندر پخته می‌خواهد. (این تصنیف کوچه باغی هم در خدمت بیان موقعیت مظلومانه اصلاح‌طلبان در این شب عیدی و اینکه مردم از آنها توقعات بیجایی نظیر تلاش برای بهبود وضعیت معیشتی مردم دارند، است.)

الگور از الیگودرز
تا از بحث شیرین اصلاح‌طلبان به بحث شیرین‌تر اصولگرایان منتقل نشده‌ایم، به عنوان یک پیشنهاد ارزنده، بسیار مفید و ضروری، به دوستان توصیه‌کنم، که اگر می‌خواهند به داد اصلاح‌طلبی برسند، تمام بازیکنان و حتی نیمکت نشینان وارد میدان شوند و جلوی مهدی کروبی را بگیرند. نیوزویک گزارش داد که کروبی گفته است: "نوع اصلاح طلبی دوره خاتمی، بخش اسلامی جمهوری اسلامی را زیر سوال برد."

آقای کروبی همچنین خودش را "الگور" ایران نامیده‌است که احتمالا دلیل این انتخاب شباهت اسمی الگور با الیگودرز بوده‌است؛ والا ما هر چی گشتیم، میان متانت و صبر الگور پس از شکستش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و حرکات محیرالعقول مهدی‌کروبی پس از شکستش در انتخابات ریاست جمهوری ایران چیری نیافتیم.

از اصولگراها چه خبر؟
همانطوری که حدس می‌زدیم عده‌ای از اصولگراهایی که قرار بود زیر چتر فراگیر اصولگرایی جمع شوند، ترجیح دادند عطای این چتر را به لقایش ببخشند و زیر باران بایستند.

فعلا این عده "ائتلاف فراگیر اصولگرایی" را تشکیل داده‌اند. در اصفهان جبهه متحد‌اصولگرایی برای پنج کرسی در مجلس فقط سه کاندیدا معرفی کرده‌است و در مشهد هم افراد بسیار خوشنامی مثل فلاحیان و رحمانی فضلی از سوی این جبهه معرفی شده‌‌اند.

در لیست تهران هم البته زاکانی و حسینیان حضور درخشانی دارند، من که واقعا دعا می‌کنم مجلسی را که در آن فلاحیان و رحمانی فضلی و زاکانی و حسینیان در کنار هم فعالیت ( موازی!) می‌کنند، را ببینم. به خصوص آنکه رئیس سابق پزشکی قانونی، دکترصدر هم در همین جبهه قرار دارد. (اگر با خواندن این اسامی در کنار هم به یاد کلماتی مثل افشاگری، دستگیری، بازجویی و کالبد‌شکافی افتاده‌اید، در افکار خود فی‌المجلس تجدید نظر کنید، هر چند که بد فکری هم نیست!)

سرلیست جبهه‌متحداصولگرایان یعنی حداد‌عادل هم این روزها هر نیم ساعت یکبار در تلویزیون حاضر می‌شود: حداد عادل در حال افتتاح پروژه، حداد عادل در حال مصاحبه، حداد عادل در سفر خارجی، حداد عادل در سفر داخلی، حداد عادل اینجا، حداد عادل اونجا، فقط کافیه دستش رو دراز کنه تا یه شیر زنده رو بگیره…..!

خبر بسیار با‌مزه آخر اینکه روزنامه‌کیهان امروز(یکشنبه)ویژه‌نامه اخلاق انتخابی منتشر کرد. اللهم اشف کل مریض!

پل هوایی
در مورد نوشته قبلی من درباره افاضات مجیدمجیدی علیه عبدالکریم سروش حرف و حدیث زیاد شد. عده‌ای موافق حرفهای من بودند و عده‌ای مخالف. عمده استدلال مخالفان این بود که چرا من و امثال من حقی برای اظهار نظر و اعتراض برای مجیدی قائل نشده‌ایم.

عرض می‌کنم که ابدا این طور نیست. دکتر سروش ادعایی کرده و آقای مجیدی و هرکس دیگری -با هر درجه از سواد معلومات- "حق" دارد که حرفهای او را نقد و رد کند.

اشکال حضرت مجیدی و امثال او این است که به جای نقد و رد، بساط تکفیر راپهن می‌کنند. مجیدی حتی به این هم بسنده نکرده و با شانتاژ دروغ پراکنی می‌کند. من تمام مدعیات جدید سروش درباره انسانی بودن وحی را خوانده‌ام. حتی یک کلام هم توهین به شخص پیامبراسلام در آنها وجود ندارد، اما مجید مجیدی در بیانیه‌اش بارها از "توهین‌های بی‌سابقه به ساحت پیامبراسلام" سخن می‌گوید.
بی‌تعارف بگویم که من با هیچ کس تعارفی درباره انسانیت و آزادگی و آزادی ندارم. اگر غیرت‌ورزی آقای مجیدی درباره اسلام(!) باعث می‌شود که بهتان بزند و دروغ بگوید و شهر آشوبی کند، وجدان من هم حکم می‌کند که کار زشتش را به رخش بکشم. مجیدی و سروش و هنر و فلسفه هم برایم فرقی نمی‌کند. مرزم آزادی و انسانیت است و هر کس که بخواهد -به هر بهانه ای -آن را نقض کند، با من طرف است! بگذار سروش در آن سو و مجیدی در این سو به انواع سلاح‌ها مسلح باشند. کی گفته من نمی‌توانم دن کیشوت باشم؟ آهای سانچو، اسبم را زین کن!
هی هـ هـ هـ * 

*(این صدای اسبم بود که با لگد اسافل سانچو را خاکشیر کرد!)
برچسب ها: طنز میم.ف
مجله خواندنی ها
مجله فرارو