bato-adv
کد خبر: ۹۱۶۸

انتخابات، مجلس، احزاب

زهرا فدایی
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۷ - ۲۳ اسفند ۱۳۸۶

در آستانه انتخابات مجلس هشتم آرایش سیاسی گروه های مختلف سیاسی در ایران از آن رو داری اهمیت است که مجلس آتی می تواند تاثیرگذاری به سزایی بر روند سیاسی کشور داشته باشد.

اما مسئله اصلی در آستانه انتخابات فردا انتخاب بهترین گزینه ممکن می باشد.

شعارها انتخاباتی گروه ها
در ابتدا نگاهی به شعارهای گروههای سیاسی در قالب چهار ائتلاف عمده شامل جبهه متحد اصولگرایان، ائتلاف اصلاح طلبان، ائتلاف فراگیر اصولگرایان، اعتماد ملی می اندازیم.

جبهه متحد اصولگرایان ؛ اول معیشت
جبهه متحد اصولگرایان که در انتخابات هشتمین دوره مجلس به انتخاب چهار شعار شامل "پروا مکن، بشتاب، همت چاره ساز است"، "مجلسی درد آشنا و کارآمد"، "اقتدار ملی، اعتدال و پیشرفت" و "مبارزه با تورم، ایجاد اشتغال و تامین رفاه" گام به رقابتهای انتخاباتی گذاشته است محور برنامه های خود را همانگونه که از دو شعار "مجلسی درد آشنا و کارآمد" و "مبارزه با تورم، ایجاد اشتغال و تامین رفاه" مشخص است بر حل مشکلات اقتصادی مردم گذاشته است. چه آنکه سید شهاب الدین صدر دبیر اجرایی جبهه متحد اصولگرایان نیز در نشست خبری اخیر این جبهه، در پاسخ به این سئوال آیا مجلس آینده که اکثریت اصولگرایان را داشته باشد برنامه های اقتصادی احمدی نژاد را قبول خواهد داشت و همین برنامه های اقتصادی خود را ادامه خواهد داد یا نه، گفت: برنامه های اقتصادی خود را و اولویت های آن را در گذشته اعلام کرده ایم و مجددا می گوییم اولویت اول مجلس آینده رفع مشکلات معیشتی و دغدغه های مردم است.

ائتلاف اصلاح طلبان؛ مهار تورم
اکثریت اصلاح طلبان نیز که در انتخابات 24 اسفند در قالب ائتلاف اصلاح طلبان به رقابت با دیگر گروهها می پردازند شعار اصلی خود را هرچند که "همراه شو عزیز" انتخاب کرده است اما شعارهای دیگری همچون "کنترل گرانی و ایجاد رونق اقتصادی"، "مقابله با تحجر و دفاع از اندیشه های امام خمینی (ره)" و "ارتقاء منزلت ایران و کرامت ایرانیان در عرصه بین الملل" را انتخاب نموده است.

ائتلاف فراگیر اصولگرایان؛ اثرگذاری در حوزه اقتصاد 
ائتلاف فراگیر اصولگرایان نیز هر چند که دو شعار "مردم، مجلس، مدرس" و "مجلس هشتم، مجلس سرنوشت ملی" را به عنوان دو شعار اصلی خود اعلام کرده است اما این ائتلاف نیز نگاهی ویژه به مسائل اقتصادی دارد.

اعتمادملی؛ مقابله با تندروی ها
حزب اعتمادملی که رویه خود را از ابتدای تشکیل تغییر نداده و با تابلوی خود وارد رقابت های انتخاباتی شده است علاوه بر انتقاداتی که در خصوص مسائل اقتصادی مطرح می کنند شعار و محور اصلی خود را بر دوری از تندوری گذاشته اند، به گونه ای که بارها و بارها اعضای شورای مرکزی این حزب و در راس آنها حجت الاسلام مهدی کروبی به انتقاد از تندروهای مجلس ششم و برخی از گروههای سیاسی اصلاح طلب پرداخته اند و تاکید کرده اند که با تندروها ائتلاف نخواهند کرد. 

آرایش سیاسی جناحهای سیاسی
اصولگرایان
در حالی که محافظه کاران و اصولگرایان در روند آماده شدن برای انتخابات سعیشان بر آن بود که بر زیر یک چتر جمع آیند، اما شاهد لیستهای گوناگون از این جناح سیاسی بودیم.

جبهه متحد اصولگرایان و ائتلاف فراگیر اصولگرایان که بر سر اسامی مشترک و موازی کاری با مشکل برخورد کرده بودند؛ مهمترین لیستهای اصول گرایان می باشند.
1-جبهه متحد اصولگرایان
2-ائتلاف فراگیر اصولگرایان

تبارشناسی اصولگرایان
محافظه کاران

این جریان سنتی ترین و قدیمی ترین جریان سیاسی ایران به شمار می رود. اقتدار اجتماعی طبقه متوسط سنتی در ایران پیش از مدرنیته (مشروطه) سبب شد محافظه کاران به عنوان یک نیروی پیشرو سیاسی و مهم تر از آن به عنوان نیروی اجتماعی ظهور کنند و در صدر نهضت مشروطه ایران قرار گیرند. 

اصطلاح محافظه کار به معنای مدرن کلمه از این زمان به بعد به گروه هایی گفته می شد که می خواستند در کشور تغییرات سیاسی ملایمی را ایجاد کنند و در برابر محافظه کار به معنای سنتی کلمه قرار  گرفتند که با هرگونه تغییرات سیاسی خصوصاً در نهاد سلطنت مخالف بودند. بدین ترتیب یکصد سال قبل ایران به دو گروه مختلف سیاسی تقسیم شد؛ یکی محافظه کار مرتجع و دیگری محافظه کار مترقی که دسته اول خواهان حفظ سلطنت مطلقه بودند و گروه دوم در پی ایجاد سلطنت مشروطه. 

جایگاه و نفوذ محافظه کاران مرتجع نهاد دربار بود که نهایتاً محافظه کاران مترقی به پیروزی رسیدند و دولت ایران، مشروطه شد. بازار یعنی خاستگاه اصلی طبقه متوسط سنتی از پیشتازان نهضت مشروطه بود و در اولین مجلس ایران اکثریت مجلس  را شامل می شد. هدف ابتدایی بازار از مشروطه خواهی، حفظ تولید و تجارت ملی در برابر نفوذ بازرگانان خارجی بود اما به تدریج دریافتند که بدون ایجاد آزادی سیاسی امکان آزادی اقتصادی را نخواهند داشت و بدین ترتیب اولین گام ها را برای حضور در حکومت برداشتند . نفوذی که طبقه متوسط سنتی آن زمان داشت تا اندازه ای بود که توانست در اتحاد با  نیروهای اجتماعی دیگر مظفرالدین شاه را به امضای فرمان مشروطه وادار سازد، محمد علی شاه را عزل کند و برای اولین بار در تاریخ ایران،احمد شاه را بر تخت سلطنت نشاند.
 
در این زمان بود که طبقه متوسط سنتی حزب اعتدال را ایجاد کرد و به طور جدی به سیاست پرداخت. چهره های سرشناسی مانند سید حسن مدرس و علی اکبر دهخدا بودند رهبریشان را بر عهده داشتند. پس روی کار آمدن رضاشاه به عنوان دیکتاتوری مستبد، نهاد بازار به شدت منکوب شد و طبقه متوسط سنتی در برابر طبقه متوسط جدیدی که رضاخان قصد ایجادش را داشت به شدت محدود شد. پس از سقوط دیکتاتور و در فاصله استقرار دیکتاتوری جدید (32-1320) همزمان با ضعف محمدرضا پهلوی نهاد بازار بار دیگر نمایندگان سیاسی خود را به عرصه حکومت روانه ساخت. در این زمان همچنان محافظه کاران درباری در برابر محافظه کاران بازاری قرار داشتند. محافظه کاران درباری آشکارا به استعمار خارجی وابستگی داشتند و از استبداد داخلی جانبداری می کردند. اما محافظه کاران بازاری مدافع دولت ملی دفاع بودند و افرادی مانند ابوالقاسم کاشانی و محمد مصدق رهبری آنان را به عهده داشتند. با این وجود نهضت ملی آنان در سال 1332 شکست خورد و بازار که مدافع جبهه ملی محسوب می شد نیز مورد بغض حکومت قرار گرفت. 

دیکتاتوری جدید تصمیم گرفت با تقویت بازارهای زنجیره ای و دولتی، ایجاد صنایع مونتاژ، ورود کالاهای خارجی و تقویت نهاد بروروکراسی عملاً این جریان سیاسی و طبقه اجتماعی و نهادهای اقتصادی آن را از بین برده و در نتیجه بازار را رادیکالیزه ساخت که این مرتبه گروه های مانند هیات های مؤتلفه اسلامی،پیش قراولان نمایندگی سیاسی ایران گشتند . در پیروزی انقلاب اسلامی این جریان سیاسی نقش پررنگی داشت و پس از انقلاب نیز در نهاد های حکومتی پذیرفته شد اما نه تا حدی که بتواند به هسته مرکزی قدرت دست یابد.
 
محافظه کاران پس از انقلاب اسلامی به یکی از دو جناح اصلی جمهوری اسلامی تبدیل شدند در حالیکه گرایش های گوناگونی از این دو طیف فکری به یکدیگر رخنه کرده بود. روابط سنتی که محافظه کاران بازار با علمای حوزه داشتند و همچنین پیوند این دو نهاد از طریق پدیده هایی مانند سهم امام (خمس)، زکات، هیات های مذهبی، مساجد جامع بازار و . . . موجب شد پس از انقلاب اسلامی دو گروه اصلی این جناح یعنی حزب مؤتلفه اسلامی و جامعه روحانیت مبارز به متحدان اصلی یکدیگر شوند. 

با وجود این جز در دوره ای کوتاه که نخست وزیری چند ماهه و موقت آیت الله مهدوی کنی را شامل می شد محافظه کاران نتوانستند دولت را به دست گیرند. در میان همه کابینه های پس از انقلاب از مهدی بازرگان گرفته تا  محمود احمدی نژاد فراکسیون محافظه کاران کوچک ترین فراکسیون بوده است. این پدیده البته یک استثنا دارد و آن دومین دولت اکبر هاشمی رفسنجانی است که در آن تعداد وزیران محافظه کاران و اصلاح طلبان برابر بوده است. خیز بلند محافظه کاران برای به دست آوردن کابینه در سال 1376 با شکستی که علی اکبر ناطق نوری در برابر سید محمد خاتمی متحمل شد بزرگترین اقدام سیاسی آنان محسوب می شود به گونه ای که حتی هنگامی که  علی لاریجانی در انتخاب سال 1384 از محمود احمدی نژاد شکست خورد، آنان به این واقعیت رسیدند که این بار نیز قرار نیست کابینه ای محافظه کار شکل گیرد. انتصاب وزاری احمدی نژاد نیز تایید محکمی بود بر این تصور. محافظه کاران همچنین از میان 6 مجلس که پس از انقلاب اسلامی کنترل کامل دو مجلس چهارم و پنجم را در اختیار داشته و پس از سال 1376 با کاهش نفوذ آنان در بنیادهای اقتصادی و قوه قضائیه از اقتدار سیاسی آنان به میزان آشکاری کاسته شد. 

به گونه ای که متحدان رادیکال آنان در مجلس هفتم حاضر نشدند نام چهره های سرشناس مؤتلفه اسلامی و روحانیت مبارز را در فهرست نامزدهای پارلمانی قرار دهند. این متحدان رادیکال همچنین رهبری علی اکبر ناطق نوری را برای هماهنگی فعالیت های سیاسی نپذیرفتند و در انتخابات ریاست جمهوری 1384 نامزدهای جداگانه (احمدی نژاد و قالیباف) را در برابر علی لاریجانی قرار دادند. 

اصولگرایان بنیان گرایان / تحول خواه
این جناح در کنار اصلاح طلبان مدرن از جمله جوان ترین گروه های سیاسی ایران به حساب می آیند. پیدایش اصولگرایان به انتخاب شوراهای شهر و روستا در سال 1381 باز می گردد، اما پیش از آن در نیمه دوم دهه 70 گرایش هایی از این جناح سیاسی فکری در ایران جلوه گر شد. در آغاز اصولگرایان شاخه ای رادیکال از راست گرایی را نمایندگی می کردند که در صورت اعتراض های خیابانی محدود بود. چندی گروهی به نام جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی به رهبری محمدی ری شهری سعی کرد اداره این جریان را در دست بگیرد. این همان جناحی است که قبلاً به نام چپ جدید شناخته می شد اما همزمان گروهی به نام انصار حزب الله فعالیت های خود را تشدید کرد که بر خلاف جمعیت دفاع از ارزش های با جناح راست پیوند قدرتمندی داشت. 

این گروه در دهه 70 عملاً پیاده نظام محافظه کاران شد و جمعیت دفاع از ارزش ها با ناکامی دبیرکلش (ری شهری) در انتخابات ریاست جمهوری 1376 در معرض انحلال قرار گرفت. در سال های بعد با به قدرت رسیدن اصلاح طلبان بدنه اصولگرایان جز اقدامات ایذایی به فعالیت دیگری دست نزد اما ناکامی های مکرر محافظه کاران در انتخابات شوراهای شهر و روستا (دوره اول) و مجلس (ششم) سبب افزایش میل استقلال طلبی در اصولگرایان شد. 

در دومین دوره انتخابات شهر و روستا این جریان تحت عنوان آبادگران اعلام استقلال کرد و پس از پیروزی در غیاب حضور مردم توانست در مجلس هفتم نیز با غیبت رقیب به قدرت برسد. دو پیروزی متوالی اصولگرایان و آبادگران را چنان خرسند ساخت که در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 با وجود هر دو عنصر حضور مردم و حضور رقیبان توانست محمود احمدی نژاد را به ریاست دولت برساند و کاری که متحدان محافظه کار ایشان هرگز نتوانسته بودند به فرجام برسانند را محقق کند. 

اصلاح طلبان
اصلاح طلبان با وجود آنکه از رد صلاحیت ها گلایه مند بودند با دو لیست کامل  در تهران و حوزه های رقابتی شرکت کرده اند.

ائتلاف اصلاح طلبان و اعتماد ملی دو طیف اساسی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هشتم هستند.
1-لیست ستاد اصلاح طلبان در سراسر کشور
2-لیست اعتماد ملی سراسر کشور

تبارشناسی اصلاح طلبان
اصلاح طلبان سنتی

(در کنار محافظه کاران این جریان سیاسی و فکری از زمره با سابقه ترین گروه های سیاسی و فکری از زمره با سابقه ترین گروه های سیاسی جمهوری اسلامی است. هرچند که در شرایط کنونی بخش عمده ای از بدنه آن به سوی طیف دیگر اصلاح طلبان (مدرن) سوق داده شده اند، اما انتخابات ریاست جمهوری 1384 و آرای غیر منتظره مهدی کروبی در این دوره انتخابات این جناح را احیا کرد. 

جناحی که در دهه 60 بخش عمده ای از مناصب سیاسی را در اختیار داشت. پیدایش جناح چپ سنتی در آن عصر محصول مرزبندی نظام با عمده گروه های روشنفکری در عین بی اعتمادی به محافظه کاران سنتی بود. در نتیجه با جدا شدن بخشی از روحانیان جوان تر و انقلابی تر از روحانیت سنتی در کنار گروهی از روشنفکران مذهبی و انقلابی جناح چپ سنتی شکل گرفت، گرچه رهبر واقعی این جناح آیت الله خمینی بود. چپ سنتی در مجلس دوم فراکسیون قدرتمندی را در اختیار گرفت و به جناح اکثریت مجلس سوم تبدیل شد. در عین حال طی هشت سال جنگ ایران و عراق دولت را به ریاست میرحسین موسوی در اختیار داشت و اکثریت وزرا از این جناح انتخاب شدند. 

در این زمان قوه قضائیه و چندی دبیری شورای نگهبان هم بر عهده سران این جناح بود. با در گذشت از نفوذ چپ سنتی در حکومت کاسته شد. انتخابات دوره دوم مجلس خبرگان و انتخابات دوره چهارم مجلس شورای اسلامی نشانه های این کاهش نفوذ بود. دولت نیز در سال 1368 از استیلای این جناح خارج شد و تنها شخصیت بانفوذ آن سید احمد خمینی فرزند بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران شد که در دهه 60 به عنوان رابط اصلی خط امام و امام خمینی به حساب می آمد. در نیمه اول دهه 70 جناح چپ سنتی در شرایط نیمه اپوزیسیون به سر می برد اما در نیمه دوم این دهه به تدریج به قدرت بازگشت و ریاست قوای مجریه و مقننه (مجلس ششم) را به دست گرفت. بازگشتی که همراه با نوعی پوست اندازی و انشعاب در جناح مذکور بود. چپ سنتی در دهه 60 به عنوان بدنه اصولگرای نظام سیاسی شناخته می شد اما در دهه 70 با تجدید نظرطلبی بیش از پیش عملگرا شد. مکان اصلی ظهور نخبگان این جناح به خصوص روحانیون نزدیک به آن را باید بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی دانست. در سطوح دیگر بخشی از سپاه پاسداران و نهادهای انقلابی پس از سال 1357 به خصوص کمیته ها و جهاد سازندگی برای چپ سنتی و خط امام کادرسازی کردند. چپ سنتی در آغاز خود را جناح خط امام می خواند و سپس به چپ یا اصلاح طلبی سنتی معروف شد. 

در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 یکی از اعضای مرکزی آن یعنی سید محمد خاتمی پیروز شد اما گرایش های روشنفکرانه خاتمی به جناح جدیدالتاسیس چپ یا اصلاح طلبان مدرن سبب شد در سال 1384 مهدی کروبی چهره محوری این جناح شخصاً وارد انتخابات شود و در کمال ناباوری متحدان قدیم خود، آرای قابل ملاحظه ای در سطح یکی از متخبین نهایی انتخابات ریاست جمهوری به دست آورد. به نظر می رسد وی انگیزه ای جدی برای تداوم حیات مستقل این جناح از در خود در سال های آینده نشان دهد. 

اصلاح طلبان مدرن
ریشه های این جریان سیاسی و فکری را باید در واقعه 13 آبان 1358 جست. هسته مرکزی دانشجویان تسخیرکننده سفارت ایلات متحده آمریکا در تهران در سال های پس از آن حادثه سنتی پیوستند و مهم ترین عامل در این پیوند رابطه عاطفی آنان با بنیانگذار نظام و رابطه تشکیلاتی ایشان با سید محمد موسوی خوئینی ها بود که به عنوان رهبر دانشجویان پیرو خط امام (تسخیر کننده سفارت آمریکا) شناخته می شد. 

چپ سنتی از این دانشجویان در نهادهای سیاسی تبدیل شدند. در موقعیت جدید این سید محمد خاتمی بود که رهبری معنوی آنان را به عهده گرفت و با حمایت همین روشنفکران جدید در سال 1376 نامزد انتخابات و رئیس جمهور ایران شد. در این سال ها دو نهاد سیاسی دیگر درکنار حلقه دانشجویان خط امام این اصلاح طلبان را نمایندگی می کرد: دفتر تحکیم وحدت که تشکل همان دانشجویان بود و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که دربرگیرنده چپ گرایان گریزان از مجاهدین خلق بود. 

دفتر تحکیم وحدت تا مدت ها زیر نفوذ این گروه باقی ماند و به عنوان مهمترین تشکل دانشجویی کشور بر معادلات سیاسی اثرگذار شد اما از سال های 70 حزب مشارکت اصلی ترین گروه سیاسی اصلاح طلبان مدرن شد و هیات مدیره دانشجویان خط امام اداره این حزب را نیز برعهده گرفت. در دولت سید محمد خاتمی نفوذ حزب مشارکت فزونی گرفت اما بدون شک مجلس ششم اوج عملکرد این جناح سیاسی است و در نهایت انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 به دوران طلایی قدرت آن (84-1376) خاتمه داد. اصلاح طلبان مدرن در حال حاضر یکی از دورترین جناح های سیاسی به هسته مرکزی قدرت به شمار می روند. 

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین