bato-adv
انتخابات فرانسه؛ اکونومیست به سارکوزی رای می دهد

آقای نسبتاً خطرناک!

اکونومیست در سال 2007 اظهارات شجاعانه سارکوزی مبنی بر اینکه رای دهندگان فرانسوی هیچ راهی جز تغییر ندارند را تایید کرد. اما سارکوزی آنقدر بدشانس بود که یک سال پس از رسیدن به سمت ریاست جمهوری هدف بحران اقتصادی جهانی قرار گرفت. وی دستاوردهایی هم داشت اما سیاست های وی به اندازه شخصیت اش غیرقابل پیش بینی و غیرقابل اعتماد بودند. لحن ضد اروپایی، ضد مهاجران و حامی تولیدات داخلی سارکوزی می تواند حمایت هایی از سوی رای دهندگان جبهه ملی را به دنبال داشته باشد اما وی در این زمینه هم زیادی پیش روی کرده است. به همین دلیل است که اگر حق رای دادن در انتخابات ششم می برای ما وجود داشت به سارکوزی رای می دادیم، نه به خاطر شایستگی اش بلکه برای خارج کردن اولاند از عرصه رقابت.
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۰ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۱


فرارو-
سوسیالیستی که احتمال می رود رئیس جمهور بعدی فرانسه باشد، می تواند آینده ای بد را برای کشورش و اروپا رقم بزند.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از اکونومیست، این نیمی از موتور فرانسه- آلمان است که اتحادیه اروپا را به حرکت در می آورد. فرانسه کشوری است که در بحران یورو در حال نوسان است و موازنه میان شمال محتاط و جنوب ولخرج، بدهکاران و طلبکاران را حفظ کرده است. و این امر اهمیت حیاتی دارد. اگر فرانسه کشور بعدی ناحیه یورو بود که گرفتار می شد، نجات ارز مشترک این ناحیه در هاله ای از ابهام قرار می گرفت.

به همین دلیل است که پیروزی احتمالی نامزد سوسیالیست، فرانسوا اولاند در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بسیار حائز اهیمت است. وی در دور نخست انتخابات در 22 آوریل با فاصله ای اندک از رقیب خود، نیکلا سارکوزی در رتبه نخست قرار گرفت. با این حال برای ورود به کاخ الیزه باید دور دوم رقابت ها در ششم ماه می را نیز با پیروزی به پایان رساند و به نظر می رسد که تمام آرای جبهه چپ که به ژان لوک ملانشون و دیگران تعلق گرفت را به خود اختصاص خواهد داد و همچنین تعداد قابل ملاحظه ای از آرای جبهه ملی مارین لوپن و فرانسوا بایرو، نامزد میانه رو از حزب جنبش دموکرات نیز وارد صندوق اولاند خواهد شد.

سارکوزی با بی علاقگی بسیاری از فرانسوی ها روبرو است. لوپن و بایرو نیز از این قاعده مستثنی نیستند چراکه از شکست وی سود می برند. بنابراین اولاند می تواند در مناظره تلویزیونی هفته آینده  با اطمینان از پیروزی خود در ماه می و پس از آن پیروزی حزبش در انتخابات قانون گذاری ماه ژوئن حاضر شود.

اکونومیست در سال 2007 اظهارات شجاعانه سارکوزی مبنی بر اینکه رای دهندگان فرانسوی هیچ راهی جز تغییر ندارند را تایید کرد. اما سارکوزی آنقدر بدشانس بود که یک سال پس از رسیدن به سمت ریاست جمهوری هدف بحران اقتصادی جهانی قرار گرفت. وی دستاوردهایی هم داشت اما سیاست های وی به اندازه شخصیت اش غیرقابل پیش بینی و غیرقابل اعتماد بودند. لحن ضد اروپایی، ضد مهاجران و حامی تولیدات داخلی سارکوزی می تواند حمایت هایی از سوی رای دهندگان جبهه ملی را به دنبال داشته باشد اما وی در این زمینه هم زیادی پیش روی کرده است. به همین دلیل است که اگر حق رای دادن در انتخابات ششم می برای ما وجود داشت به سارکوزی رای می دادیم، نه به خاطر شایستگی اش بلکه برای خارج کردن اولاند از عرصه رقابت.

فرانسه با یک رئیس جمهور سوسیالیست یک گام بزرگ را به درستی خواهد برداشت. اولاند مخالف فشار شدید آلمان در تشدید اقدامات سختگیرانه اقتصادی که فرصت های بهبودی ناحیه یورو را از بین می برند، است. اما این مخالفت بر اساس دلایل اشتباه پایه گذاری شده و احتمال اینکه اولاند اشتباهات بسیاری را مرتکب شود، آنقدر زیاد است که بتواند سرنوشت فرانسه و ناحیه یورو را به خطر بیاندازد.

یک سوسیالیست از جناح چپ
با وجود آنکه مبارزات انتخاباتی نامزدهای فرانسوی به هیچ وجه نشان نداد اما این کشور به شکل ناامیدکننده ای نیازمند اجرای اصلاحات است. بدهی دولت این کشور بالا بوده و روندی رو به افزایش دارد، دولت فرانسه طی 35 سال اخیر با مازاد تجاری روبرو نشده، بانک ها با کسری سرمایه روبرو هستند، بیکاری مداوم تباه کننده است و فرانسه با 56 درصد تولید ناخالص داخلی بزرگترین کشور ناحیه یورو محسوب می شود.

اما به نظر می رسد برنامه اولاند برای پاسخگویی به تمام این مشکلات بسیار ضعیف است- به خصوص با توجه به اصلاحات چشمگیری که در کشورهای همسایه فرانسه در حال اجرایی شدن است. وی از عدالت اجتماعی سخن می گوید اما هیچ حرفی از ضرورت ایجاد ثروت و سرمایه نمی زند. با وجود آنکه به دنبال کاهش کسری بودجه است، طرح افزایش مالیات و نه کاهش مخارج را ارائه داده است. اولاند وعده استخدام 60 هزار معلم جدید را داده و بر اساس محاسبات وی، طرح هایش طی پنج سال آینده 20 میلیون یورو خرج خواهد داشت و همین امر حجم دولت را بیش از پیش بزرگ خواهد کرد.

کارشناسان خوشبین معتقدند که اولاند در مقایسه با حزب سوسیالیست فرانسه، فردی میانه رو است که تجربه کار با فرانسوا میتران، تنها رئیس جمهور سوسیالیست سابق فرانسه در جمهوری پنجم و ژاک دلورس، وزیر دارایی میتران پیش از انتصاب وی به عنوان رئیس کمیسیون اروپایی را دارد. وی رهبری این حزب را طی سال های نخست وزیری لیونل ژوسپن از 1997 تا 2002 بر عهده داشت و ژوسپن اغلب بیش از ژاک شیراک- که طرفدار رئیس جمهور دوگل بود- خواستار اصلاحات بود. نظرات این کارشناسان با توجه به وعده های اولاند برای اعمال مالیات 75 درصدی و برگرداندن سن بازنشستگی که از سوی سارکوزی به 62 سال افزایش یافته بود، رد می شود و باید گفت آنها یک فرد مصلحت گرا را پیش رو دارند که در محاصره رفتار خوب آلمان و سرمایه گذارانی که نگران ارزش اعتباری فرانسه هستند، قرار خواهد گرفت.

با این حال بسیار خوشبینانه است اگر تصور کنیم اولاند با وجود تمام اظهاراتش و علیرغم تمام هدف هایش بتواند کار درست را انجام دهد. اولاند برای اتخاذ تصمیم درست باید چند ماه گذشته را به کناری نهاده و آنقدر شجاع باشد که تمام شعارهای خود را فدای تغییرات در فرانسه کند. و باید توجه داشت که در حال حاضر اقتصاد فرانسه در شرایط به مراتب شکننده تری نسبت به دوره میتران قرار دارد. امروز واکنش بازارها بسیار بیرحمانه خواهد بود و حتی کشورهای همسایه فرانسه نیز از این بحران بی نصیب نخواهند ماند.

 

خداحافظ برلین
در مورد دیگر کشورهای اروپایی چطور؟ مخالفت اولاند با حمایت از هرگونه کاهش مخارج یک پیامد خوشحال کننده در کوتاه مدت به همراه داشت: اینکه اولاند با درایت کامل خواهان بازبینی طرح « پیمان مالی بین الدولی اروپا» ناحیه یورو است تا از این طریق نه تنها کسری بودجه و بدهی دولت ها را محدود کرده، بلکه باعث بهبود روند رشد این کشورها شود. چنین اقدامی می تواند سرزنش ها و شکایت های بسیاری را متوجه برنامه ریاضت اقتصادی کند که مورد حمایت آلمان است و در سراسر این قاره، از ایرلند و هلند تا ایتالیا و اسپانیا به اجرا گذاشته می شود.

مشکل اصلی اینجا است که اولاند بر خلاف ماریو مونتی در ایتالیا، از آن جهت مخالف این پیمان است که مصمم است مدل اجتماعی فرانسه را به هر قیمتی حفظ کند و در مقابل هر تغییری مقاومت می کند. اولاند پیشنهاد کند شدن روند تنظیم مالی برای هموار کردن مسیر اصلاحات را ارائه نمی دهد: وی پیشنهاد عدم اجرای اصلاحات به طور کل را مطرح می کند. به همین دلیل است که اظهارات آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان مبنی بر اینکه مقابل اولاند می ایستد، جای هیچ گونه تعجبی ندارد.

اختلافات و جدایی فرانسه و آلمان در بدترین زمان ممکن رخ خواهد داد؛ درست در شرایطی که اخیراً به نظر می رسید رای دهندگان ناحیه یورو ایده ریاضت اقتصادی و اصلاحات را پذیرفته اند. نخست وزیران تکنوکرات در یونان و ایتالیا شهرتی کسب کرده اند؛ رای دهندگان در اسپانیا، پرتغال و ایرلند دولت های طرفدار اصلاحات را برگزیده اند اما تقریباً از هر سه فرانسوی یک نفر به لوپن و ملانشون رای داده اند که در مبارزات انتخاباتی خود ضد یورو و ضد جهانی شدن صحبت کرده اند.

ممکن است که اولاند به عنوان رئیس جمهور بتواند توازن را تاحدودی به نفع اجرای اقدامات ریاضت اقتصادی کمتر برهم بزند. شاید هم آلمان را در جهتی کاملاً متفاوت به وحشت بیاندازد. به هر صورت یک موضوع کاملاً واضح به نظر می رسد: یک رئیس جمهوری فرانسوی که دشمن تغییرات است، اشتیاق اروپا برای پیگیری اصلاحات سختی که نهایتاً برای نجات یورو باید اجرایی شود را تحت تاثیر قرار خواهد داد.  همین امر وی را به مردی نسبتاً خطرناک تبدیل می کند.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین