bato-adv
کد خبر: ۱۱۲۵۹۷

رقابت حداد عادل و لاریجانی بر سر چیست؟

رقابت علی لاریجانی و غلامعلی حداد عادل برای کسب کرسی ریاست مجلس، اگر چه تکراری است اما بی اهمیت نیست.
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۴ - ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱

رقابت علی لاریجانی و غلامعلی حداد عادل برای کسب کرسی ریاست مجلس، اگر چه تکراری است اما بی اهمیت نیست.

حداد عادل با آغاز فعالیت مجلس هشتم، ردای ریاست مجلس را به ناچار به لاریجانی تحویل داد. در آن دوران خیلی ها از کنار رفتن حداد عادل خشنود شدند چه آن که اخبار پشت پرده سیاست ایران نیز در آن زمان حاکی از این بود که عملکرد حداد در مقام ریاست مجلس، آن گونه که باید رضایت های عالیه را برنینگیخته است.

به هر حال، علی لاریجانی رئیس مجلس هشتم شد و در این چهار سال گذشته، عملکردش به عنوان یکی از چهره های اصلی جریان راست محافظه کار، فراتر از حد انتظار مخالفان سیاسی و اجتماعی جناح راست بود. لاریجانی ، در قیاس با حداد عادل ، در برابر احمدی نژاد اقتدار بیشتری (نسبت به حداد) از خود نشان داد.

رقابت لاریجانی و حداد عادل بر سر ریاست مجلس نهم، در واقع ادامه رقابت جبهه متحد اصولگرایان و جهه پایداری بر سر تفوق در فضای سیاسی کشور است. بنابراین طبیعی است که ریاست لاریجانی موقعیت محافظه کاران جناح راست را در برابر رادیکال های این جناح مستحکم کند و ریاست حداد عادل دست رادیکال ها را در مجلس، بیش از پیش باز کند.

اما پیامدهای احتمالی ریاست هر یک از دو رجل سیاسی بر مجلس نهم چه خواهد بود؟

از حیث رابطه دولت و مجلس، باید گفت که هر کدام از این دو رئیس شوند ، قرار نیست اتفاق خاصی بین دو قوه رخ دهد؛ یعنی اگر احمدی نژاد کاری نکند که مجلس مجوز برکناری او را بدست آورد، کشمکش های فعلی دولت و مجلس ادامه می یابد اما حادثه مهمی در فضای سیاسی کشور نمی افتد.

از حیث اهمیت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، باید گفت که با ریاست علی لاریجانی بر مجلس، شانس راست محافظه کار برای در دست گرفتن دولت افزایش می یابد اما  ریاست حداد زمینه ساز تداوم حضور جریان راست رادیکال در دولت خواهد شد.

زمانی که محمود احمدی نژاد به قدرت رسید، راستگرایان جامعه ایران گمان می کردند که همسویی دولت نهم و مجلس هفتم به حل مشکلات کشور کمک می کند. آنها ریاست جمهوری احمدی نژاد را زمینه ساز تحقق حاکمیت یکدست و موجب خیر و برکت برای کشور می دانستند.

اما گذشت زمان نشان داد که همسویی سیاسی دولت و مجلس، لزوماً گره گشای مشکلات جامعه ایران نیست. بلکه برعکس، در دوران زمامداری احمدی نژاد، اختلافات دولت و مجلس بیش از اختلافات این دو قوه در دوران ریاست جمهوری خاتمی شد.

با این حال به نظر می رسد که جناح راست، در تمامیت خودش، از این تجربه درس نگرفته است و هنوز هم به حاکمیت یکدست می اندیشد. با این تفاوت که اگر در سال 84 بحث کنار گذاشته شدن جریان های سیاسی غیرراستگرا برای تحقق حاکمیت یکدست مطرح بود، اینک جریان های درونی جناح راست، کنار گذاشتن یکدیگر را زمینه ساز تحقق حاکمیت یکدست می دانند.

به عبارت دیگر، راستگرایان هنوز به تکثر سیاسی باور ندارند و یکدست شدن قدرت را حل المسائل جامعه ایران می دانند.

هر دو جریان راست محافظه کار و راست رادیکال، بر این باورند که پس از کسب ریاست مجلس نهم و در اختیار گرفتن دولت یازدهم، نابسامانی ها را بسامان می کنند و گره های موجود را نابود می کنند.

جبهه متحد اصولگریان و جبهه پایداری، در یک نکته متفق القول اند و آن اینکه، محمود احمدی نژاد در طول هفت سال گذشته، مانع از آن شد که درخت حاکمیت یکدست بر و بار دهد و میوه هایش را نصیب باغبانانش کند. بنابراین اگر احمدی نژاد کنار برود و کار به تمامی دست "ما" باشد، می شود آنچه باید بشود. البته این نگرش در بین راستگرایان رادیکال قوی تر است؛ چرا که راست محافظه کار به هر حال تا حدی اصلاح طلبان درون نظام را به رسمیت می شناسد و حرمت هاشمی را نیز کمابیش حفظ می کند.

اما از این نکات که بگذریم، این ملاحظه که مجلس نهم و دولت یازدهم، هر دو، باید در اختیار یکی از جریان های درونی جناح راست باشند، خاستگاهی دیگری نیز دارد که باید آن را در دغدغه های مرتبط با سیاست خارجی و فضای بین المللی جستجو کرد.

جریان های درونی جناح راست، اعم از رادیکال و محافظه کار، به هر حال احتمال تشدید تحریم ها و یا حتی وقوع جنگ را نادیده نمی گیرند. از این منظر، اگر کار تحریم ها بالا بگیرد و یا بدتر از آن، جنگی در بگیرد، فقدان اختلافات سیاسی بحران ساز داخلی، اوجب واجبات است. اگر قرار باشد ایران در شرایط بین المللی ویژه ای سر کند و در داخل کشور نیز کماکان تنش های کنونی مابین دولت و مجلس ادامه یابد، توان کشور برای از سر گذراندن وضعیت بحرانی برآمده از فضای بین المللی، کاهش می یابد و این امر جز زیان و خسران، ثمر و اثری ندارد. لذا از منظر آنان ، لازم است که دولت و مجلس راستگرای آینده، سرشتی تماماً رادیکال یا تماماً محافظه کار داشته باشد تا کشور سرنوشتی ناخوشایند در پیش نداشته باشد.

مطابق چنین نگرش و مفروضاتی است که تندروان و میانه روان جناح راست اینک می کوشند حداد عادل یا علی لاریجانی را بر صندلی ریاست مجلس بنشانند.

در واقع آنها مانند وزنه بردارانی هستند که باید وزنه ای سنگین را در دو ضرب بالای سر برند ( بویژه در شرایطی که انتخابات مجلس به پیروزی قاطع هیچ یک از این دو جریان سیاسی منجر نشده است).  ضرب اول، فتح صندلی ریاست مجلس است و ضرب دوم، فتح دولت.  

اگر بحث های کاملاً درست مرتبط با منافع و انگیزه های شخصی کنشگران سیاسی را کنار بگذاریم و آن گاه بخواهیم رقابت جدی حداد عادل و علی لاریجانی برای نشستن بر جایگاه ریاست مجلس را از چشم اندازی کلان و استراتژیک تحلیل کنیم، باید بگوییم که خاستگاه این رقابت در فقدان باور به تکثر سیاسی و اعتقاد راسخ به کارآمدی حاکمیت یکدست است.

 از این منظر، هدف این رقابت نیز از حیث ملاحظات خارجی، تنش زدایی از فضای سیاسی داخلی و مدیریت مطلوب و کارآمد کشور در صورت مواجهه ایران با شرایط بین المللی حاد و بحرانی است.

 از حیث ملاحظات داخلی اما هدف این رقابت یکسان نیست. راست رادیکال هدفی ایدئولوژیک دارد اما هدف راست محافظه کار جنبه مدیریتی دارد.

جبهه پایداری به عنوان مهمترین تشکل سیاسی راست رادیکال، با دغدغه "ضرورت اسلامی (تر) شدن کلیه اجزای جامعه"(البته با قرائت خودش) پا به صحنه رقابت سیاسی گذاشته است و اینک نیز با همین انگیزه می کوشد تا مجلس را در دست بگیرد (و سال بعد دولت را).

جبهه متحد اصولگرایان اما، جامعه ایران را آن قدرها هم غیراسلامی نمی داند که پروژه اصلی اش اسلامی کردن صدر و ذیل جامعه باشد. اگر راست محافظه کار نگران از دست رفتن خلوص ایدئولوژیک جامعه و بخش هایی از نظام سیاسی ایران است و معتقد است که دولت دوم احمدی نژاد با سرتافتن از مسیر اولیه اش، به راه دولت های هاشمی و خاتمی رفت و اینک باید دولتی با خلوص ایدئولوژیک بر سر کار بیاید، راست محافظه کار معقتد است که در دوران احمدی نژاد کارآمدی دولت به شدت کاهش یافته است و اینک مهمترین وظیفه مجلس نشینان و دولتمردان، احیای کارآمدی دولت است.
 
در واقع هر دو جریان رادیکال و محافظه کار جناح راست، در پی تحقق شعارهای عملی نشده احمدی نژاد هستند.

راست محافظه کار دغدغه اش تحقق شعاری است که مدلولی ایدئولوژیک داشت: دولت اسلامی.
راست محافظه کار نیز دغدغه اش تحقق شعاری است که مدلولش کارآمدی دولت بود: آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم.  

این دو جریان سیاسی می کوشند که بارهای سنگینی را که احمدی نژاد نتوانست به مقصد برساند، بر دوش کشند و به سرمنزل مقصود برسانند اما هر کدام قرائتی ویژه خود از این ناکامی دارند.

مرتضی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۷:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۶
لاریجانی لیاقت ریاست مجلس داره ولی حداد لیاقت تدریس ادبیات فارسی داره
ناشناس
NETHERLANDS
۱۴:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۵
لاريجاني سياستمدار است و براي رياست مجلس اين فاكتور مهمي است .
محمد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۵
رضای خدا و دیگر هیچ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۵
...فقط و فقط تکلیف!!!!!!!!!!!
رها
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۵
قدرت !!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۵
..فقط وفقط احساس مسئولیت!!!!!!!!!
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۸
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۵
"به عبارت دیگر، راستگرایان هنوز به تکثر سیاسی باور ندارند و یکدست شدن قدرت را حل المسائل جامعه ایران می دانند.
پس چرا به جای عنوان صحیح "تمامیت خواه" از عنوان مجعول "اصول گرا" برای این جماعت استفاده می کنید؟
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۵
سر لحاف ملا!!!!!!!!!!!!
مجله فرارو
هم اکنون دیگران میخوانند