bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۱۵۲۲۳

بخشش بی‌قید و شرط عروس متهم به شوهرکشی

زن جواني كه متهم است شوهرش را با ضربات چاقو و چنگال به قتل رسانده در جلسه محاكمه‌اش، گذشته دردناكش را توضيح داد و مادرشوهرش او را بدون قيد وشرط بخشيد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۸ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۱
زن جواني كه متهم است شوهرش را با ضربات چاقو و چنگال به قتل رسانده در جلسه محاكمه‌اش، گذشته دردناكش را توضيح داد و مادرشوهرش او را بدون قيد وشرط بخشيد.

اين زن جوان كه سارا نام دارد، در دفاعياتش توضيح داد وقتي كودك بود پدر و مادرش از هم جدا شدند و او در نوجواني مجبور شد براي رفع نیاز‌های مالی به دوبي برود. روشن، نماينده دادستان در ابتداي جلسه محاكمه از كيفرخواست صادره عليه سارا دفاع كرد و خطاب به قضات شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران گفت: پليس 14آبان سال گذشته متوجه شد زني 25ساله به نام سارا شوهرش را با ضربات جسم نوك تيز به قتل رسانده‌است. زماني كه ماموران اين زن را بازداشت كردند او به قتل اعتراف كرد اما مدعي شد شوهرش قصد داشت وي را بكشد و او مجبور شد براي دفاع از خودش دست به قتل بزند.

نماينده دادستان ادامه داد: سارا مدعي شد شوهرش روز حادثه مي‌خواست ماده مخدر شيشه بخرد و او براي جلوگيري از اين كار شوهرش، با او درگير شد و ابتدا او را با چنگال و سپس با چاقو زد و به قتل رساند. بنابراين با توجه به مدارك موجود در پرونده و درخواست اولياي‌دم تقاضاي صدور راي قانوني در اين خصوص را دارم. در ادامه مادر مقتول به عنوان تنها ولي‌دم در جايگاه حاضر شد و گفت: من نمي‌توانم كسي را اعدام كنم. هيچ وقت نمي‌توانم با درخواستم باعث مرگ كسي بشوم و به همين دليل هم تصميم گرفتم درخواست ديه كنم. با اينكه پسرم را خيلي دوست داشتم و او جزيي از وجودم بود و هنوز هم برايش اشك مي‌ريزم اما درخواست قصاص ندارم.

 در اين هنگام سارا با اجازه قضات به سمت مادرشوهرش رفت و با گريه چند كلمه‌اي آرام با او صحبت كرد. لحظاتي بعد زن ميانسال در حالي‌كه به‌شدت مي‌گريست خطاب به قضات گفت: من درخواست ديه هم ندارم و متهم را بدون قيد و شرط مي‌بخشم.

او گفت: نمي‌توانم تحمل كنم كسي به دليل پول به من التماس كند. سارا يك انسان است و من نمي‌توانم ببينم اين‌طور به من التماس مي‌كند. وقتي كسي به دليل نداري‌ و ناتواني در پرداخت ديه التماس مي‌كند خيلي ناراحت مي‌شوم. او از سارا خواست روي صندلي‌اش بنشيند و گفت حاضر نيست گريه‌هاي عروسش را ببيند.

قاضي همتيار، رييس دادگاه چندبار از مادر مقتول پرسيد آيا در تصميم خود جدي است كه اين زن با گريه پاسخ داد: «من هيچ چيز نمي‌خواهم.» سپس سارا در جايگاه حاضر شد و گفت: اتهام قتل را قبول دارم اما به عمد شوهرم را نكشتم. من و سعيد چندسالي بود كه با هم ازدواج كرده‌بوديم. 

سعيد معتاد به شيشه بود. او سعي داشت من را هم معتاد كند تا خيلي با او درگير نشوم. البته حدود شش ماه هم مواد كشيدم اما معتاد نشدم و مي‌توانستم خودم را كنترل كنم تا اينكه تصميم گرفتيم ترك كنيم. دو روز قبل از اين حادثه من و سعيد شيشه كشيديم بعد از آن ديگر مواد مصرف نكرديم تا اينكه روز حادثه سعيد تماس گرفت برايش مواد بياورند. وقتي مي‌خواست بيرون برود تا اين مواد را بگيرد من سعي كردم جلويش را بگيرم و همين باعث شد باهم درگير شويم. من او را زدم سعيد با عصبانيت مرا به زمين پرت كرد و دستانش را روي گلويم گذاشت تا خفه‌ام كند اما توانستم با پاهايم او را هل بدهم و بلند بشوم.

سعيد به سمت آشپزخانه رفت و چاقو برداشت من هم چنگال برداشتم او مي‌خواست من را بزند. اول با چنگال چند خراش روي بدنش انداختم اما وقتي ديدم نمي‌توانم مقاومت كنم چنگال را به زمين پرت كردم و بعد سعي كردم چاقو را بگيرم. نتوانستم به طور كامل چاقو را بگيرم دست سعيد به سمت خودش چرخيد و چاقو وارد بدنش شد. در اين هنگام قاضي دادگاه از سارا خواست تا واقعيت را بگويد او گفت: مقتول يك مرد و از تو قوي‌تر بود بنابراين او مي‌توانست از خودش دفاع كند چطور تو با اين جثه ريز توانستي دست او را بچرخاني؟

متهم جواب داد: وقتي داشتم چاقو را از دستش مي‌كشيدم دستش باز شد و چاقو به دست من افتاد و نوك آن را برگرداندم و وارد سينه‌اش كردم. بعد از زخمي شدن سعيد چون نمي‌خواستم او بميرد با اورژانس تماس گرفتم گفتند تا 10دقيقه ديگر مي‌رسند اما تا قبل از آن بايد پارچه‌اي بزرگ را محكم روي جاي زخم فشار مي‌دادم تا خونريزي كنترل شود. اين كار را انجام دادم و بعد با مادرم و خواهرم تماس گرفتم و از آنها كمك خواستم. آنها آمدند اما اورژانس نيامد.

حدود 25 دقيقه طول كشيد تا اورژانس بيايد و بعد هم كه سعيد را به بيمارستان بردند او فوت شد. متهم در پاسخ به سوال قضات در مورد سفرش به دوبي گفت: وقتي بچه بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من و خواهرم با مادرم زندگي مي‌كرديم. بزرگ كه شدم براي اينكه هزينه‌هاي زندگي‌ام را تامين كنم دو بار به دوبي رفتم. هربار با مردي غريبه رفتم كه حتي اسم كامل آنها را نمي‌دانستم. مدتي كه آنها در دوبي بودند من هم ماندم و بعد از هركدام 15 ميليون تومان پول گرفتم. متهم ادامه داد: وقتي به ايران برگشتم به عنوان منشي در شركت واسطه فروش خودرو استخدام شدم اما بعد خودم با پولي كه داشتم شركت تاسيس كردم اما موفق نبودم.

سپس با سعيد آشنا شدم و با هم ازدواج كرديم. متهم در ادامه به درخواست قضات صحنه قتل را در دادگاه بازسازي كرد و سپس وكيل مدافع او براي دفاع از موكلش در جايگاه حاضر شد. زماني كه سارا دوباره براي بيان آخرين دفاع در جايگاه حاضر شد از قضات خواست در مجازات او تخفيف بدهند او گفت از كرده‌اش پشيمان است. بعد از پايان جلسه محاكمه هيات قضات شعبه 113 دادگاه كيفري‌استان تهران براي صدور راي دادگاه به لحاظ جنبه عمومي جرم وارد شور شدند. 
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۲:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۲
از این مادر شوهر ها تو تاریخ هم پیدا نمی شن
darksky
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۱
درود بر این مادر داغدیده. وجود چنین آدمهایی نشان میدهد انسانیت هنوز نمرده است. دستان بخشایشگر و نجیبش را میبوسم.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۷:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۱
پیشنهاد میگردد به خاطر این بخشندگی بی نظیر مادر شوهر نسبت به عروس وخلق رمانتیک ترین صحنه های ارتباطی این دوموجود متضاد روز تشکیل این دادگاه را در تقویم به نام روزملی مادر شوهر ثبت کنند!!!!
کبیری
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۱
قسمت اول این گزارش یعنی بخش مربوط به بخشش مادر مقتول خیلی احساسی و تاثیر گذار بود. درود به این مادر.. درود به این انسان شریف.. درود به این زن ایرانی مهربان! نه قصاص می خواهد نه دیه.. همه را می بخشد زیرا نمیتواند مرگ کسی را بخاهد.. می بخشد زیرا طاقت شنیدن التماس کسی را ندارد! کاش خیلی از اولیای دم اینرا بخانند و دست از لجاجت خونخواهانه بردارند..
حسن
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۱
سوال قاضی محترم در مورد انگیزه ایشان از سفر به دبی.خیلی ابتدایی بود یک زن جوان با افراد اجنبی به یک کشور فساد به چه منظوریست؟ کاملا مشخص است.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۶
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۱
اسلام ضمن تاکید بر حق قصاص برای اولیا دم ، اهل ایمان را به بخشش و عفو سفارش نموده است چرا که اسلام دین بخشش است. ببخش تا بخشیده شوی .
مجله فرارو