در گزارشي كه ميخوانيد چگونگي ورود كشتيهاي باري و جنگي به سواحل ايران مدنظر قرار گرفته است. اين گزارش كه در برگيرنده نامههاي مستند از حكام وقت و تحليل چند چهره شاخص خارجي درباره اوضاع كشتيراني است به خوبي نشان ميدهد كه برخي مسائل موجود هنوز ريشه تاريخي دارد.
در سالهاي آغاز قرن نوزدهم ميلادي از خليجفارس تا اقيانوس هند محل تاختوتاز دزدان دريايي و بردهفروشان بود كه صدها كشتي در اختيار داشتند. پيكار با دزدان دريايي و بردهفروشان به چند دولت اروپايي بهخصوص به نيروي دريايي انگلستان اين فرصت را داد كه در خليج فارس توان خود را به كار بسته و پايگاههاي مهم به دست آورند. در عصر قاجار تا سال 1280 ق (1247 ش) انديشه تشكيل نيروي دريايي در ميان نبود و به گفته اعتمادالسلطنه «دولت ايران تا آن زمان كشتي بخاري و ناو دودي نداشته است».
از آن پس ناصرالدين شاه بر آن شد كه دو يا سه كشتي جنگي خريداري كند، اما چنانكه لرد كرزن نوشته است؛ «وزير مختار انگليس در دربار طهران به همه گونه نيرنگبازي دست ميزد تا شاه را از اين فكر باز دارد.»
چند سال پس از آن به سفارش شاه ايران يك كشتي بزرگ و يك كشتي كوچك گمركي مجهز به توپ و يك كشتي كوچك تفريحي از اروپا خريداري شد، دو كشتي گمركي به نام «پرسپوليس» و «شوش» نامگذاري شد و در خليجفارس به آب انداخته شد همچنين براي نخستين بار شيخ محسنخان مشيرالدوله سفير ايران در اسلامبول به عنوان وزير درياداري دست يافت.
مظفرالدينشاه هم از محل وامهايي كه از دولت روس گرفته بود دو ناو كوچك خريداري كرد كه يكي از آنها كشتي مظفري نام گرفت ولي اين گامهاي كوچك هرگز نتوانست به نيروي دريايي ايران موجوديتي ببخشد بلكه همان چند كشتي هم به خوبي نگهداري نميشد و به جز شيخ محسنخان كه لقب افتخاري وزير بحريه (دريايي) را داشت ديگر وزير درياداري هم تعيين نشد. از طريق بازخواني اسناد آن دوره از اوضاع بنادر و كشتيراني دولت ايران در آن روزگار آگاه ميشويم.
نامهنويسي در ميان وزارت خارجه انگلستان و سفارت ايران درباره خريد ناو جنگي: 20 ژانويه 1866، نامه وزارت خارجه انگلستان به سفارت ايران در لندن
آقاي كاردار! از آنجايي كه براي اولياي دولت انگليس لازم است از كشتيهاي جنگي كه دولتهاي ديگر به كشتيسازيهاي انگلستان سفارش ميدهند، آگاه باشد خوشوقت هستم از اينكه از شما خواهش كنم از دولت خود اجازه بگيريد و نظر به اقتضاي وقت دولت انگليس را آگاه سازيد كه هرگاه كشتي جنگي را مشغول ساختن هستيد يا سفارش شده است براي كدام دولت ميباشد؟
شما ميتوانيد با اطمينان دولت خود را خاطرجمع سازيد كه مقصود از به دست آوردن اين اطلاع نه اين است كه پرسشهاي ديگر پيش آيد يا اينكه درباره ساختن كشتي جنگي مقرراتي در اين كشور به كار بسته شود، بلكه تنها منظور اولياي دولت انگليس اين است كه بدانند كشتي جنگي كه مشغول ساختن آن هستند براي دولتي باشد كه آن دولت با دولت انگليس در جنگ نباشد.
لارندون
پاسخ سفارت ايران به نامه وزارت خارجه: نامه مورخه 20 ماه ژانويه شما رسيد مفتخر هستم در جواب عرض كنم كه دولت ايران هنوز كشتي جنگي فرمايش نداده است كه در انگلستان ساخته شود و براي آينده هم اولياي دولت ايران را از منظور اولياي دولت انگليس آگاه ساخته و به دستور اولياي دولت خود رفتار خواهد كرد، خوشوقت هستم احترامات خود را نسبت به آن جناب اظهار كنم. هفتم رمضانالمبارك، محمدعلي.
بندر بوشهر و كشتيراني كرانههاي آن ميرزا تقيخان مشاور و پزشك ويژه «ظلالسلطان» در ديماه 1260 شمسي به دستور ظلالسلطان براي بازرسي به بوشهر رفته در يك گزارش مفصل درباره چگونگي اوضاع بوشهر و كشتيراني در كرانههاي آن چنين نوشته است:
پس از ورود به بوشهر اوضاعي ملاحظه شد كه از شدت تاثير بياختيار بيخيال كنارهگيري از خدمت افتادم... بندر بوشهر شهركي است، بندرگاه عمده براي كالاي بازرگاني تمام ايران به نوعي معتبر و شايسته با بازرگانان سرمايهدار، اگر اولياي دولت اندك توجهي به حال بازرگانان و بهبودي لوازم بندري اينجا بفرمايند كمتر از بندر بمبئي نخواهد بود.
بازرگانان اين بندر چنان سرمايهدار و معتبرند كه با تمام كمپانيهاي كشورهاي خارجه از انگلستان و فرانسه و هندوستان و عثماني و غيره برابري دارند بلكه از بعضي جلوترند.
قانون بازرگاني اين بازرگانان ايراني چنان استوار و تغييرناپذير است كه نماينده كنوني انگليس و كمپانيها قدرت سرپيچي از احكام تجارتي اين بازرگانان را ندارند و اگر كنسولخانه يا كمپاني بخواهند تخلفي نمايند فورا به پارلمان لندن نامه نوشته و سوال و جواب ميكنند و كنسولگري و كمپانيهاي خارجه را جواب ميدهند و قوانين و معاملات خود را به كار ميبندند.
ميرزا تقيخان در ادامه با اشاره به وضعيت كشتيراني در خليج فارس نيز مينويسد: كشتيهاي خارجه بدون تعليم كشتيهاي جنگي (بازرگانان) ايران جرات حركت در خليجفارس را ندارند؛ زيرا كه راه را بلد نيستند، چقدر بايد از اين تجار امتنان داشت كه بدون پشتيباني دولت به قدرت قانوني و امانت و اعتبار شخصي خود خليجفارس را براي دولت ايران نگاه دارند و داراي كشتيهاي دودي و بادي بسيارند، وگرنه اين خليج از تصرف ايران خارج بود. برعكس مثلا براي بعضي ايرادهاي بيجا «حاجي بابا صاحب» را كه داراي چندين كشتي و ثروت بسيار است ناچار ميكنند كه براي اصلاح كار خود دويست تومان به وزارت خارجه داده از وزارت خارجه نوشته ميشود كه حاجيبابا صاحب رعيت انگليس است كسي متعرض او نشود.
فورا نماينده كنسولي انگليس اين نوشته وزارت خارجه را به لندن فرستاده كه دولت ايران خود تصديق ميكند كه نامبرده تبعه انگليس است و لندن او را به تابعيت خود پذيرفته حكم مخصوص نوشته براي او ميفرستد، اكنون «حاجيبابا صاحب» با كشتيهاي خود و املاك و عمارات خود متعلق به دولت انگليس است.
بندري كه با بمبئي ميخواهد برابري كند و كالاي مورد نياز سالانه كشور از آنجا وارد ميشود و كالاي بازرگاني ايران نيز بيشتر از آنجا خارج ميشود يك گمركخانه براي حفظ بازرگاني داخله و خارجه از باران و آفتاب و غيره ندارد. قند و شكر بايد در زير باران بماند و آب شده به دريا بريزد. در صورتيكه دولت سالي هشتاد هزار تومان از گمرك بوشهر ميخواهد هرگاه دو هزار تومان آن براي ساختن يك گمركخانه مرحمت شود اسباب امتنان بازرگانان داخلي و خارجي خواهد بود.
شكايت ديگر از بازرگانان بوشهر كه راستي سبب كمبود كلي براي تجارت ايرانيان و مايه خرابي آنها است و هم سبب ميشود كه اتباع سرمايهدار يا خود را تبعه خارجه قرار دهند يا آنكه از كمپانيهاي خارجه ملزومات خود را بخرند تفاوت گمرك است كه از ابتدا معلوم نيست كدام شخص از عقلا وضع گمرك گرفتن ما را معكوس قرار داده است.
حال آنكه در تمام كشورهاي خارجه يك صدي پنج در بندر داده ديگر همهجا آزاد و بدون گمرك است؛ ليكن اگر بازرگانان ما كالايي وارد ميكنند در بندر يك دفعه گمرك ميدهند، در شيراز يك گمرك ديگر، در اصفهان و ساير شهرها باز گمرك ميدهند، در راه چند جا راهداري ميدهند وبه اين ترتيب گمرك بازرگانان ما چند برابر زيادتر از گمرك كمپانيهاي خارجه ميشود.
پس بازرگانان ما ناچارند به واسطه اين زيان با خارج دادوستد ننمايند تا آنكه كمپانيها و اتباع بيگانه كالاي تجارتي آورده از آنها بخرند و به اين واسطه هم بازرگانان ما راه دادوستدشان بسته ميشود. هم كمپانيهاي خارجي در شهرهاي ما زياد شده و ميشود و اتباع ما ناچار ميشوند براي دفع اين ضرر خود را تبعه خارجه كنند.
پس بايد گمرك همهجا براي اتباع داخله و خارجه يك ميزان باشد و در يك مكان وصول شود و همه برابر باشند و براي جلوگيري از زيان دولت قدري از گمرك داخله كم كرده بر گمرك خارجه بيفزايند.
موضوع ديگر كه سبب زيان بازرگانان و مانع پيشرفت بندر بوشهر و شكايت صاحبان كشتيها است، اينك به واسطه كمي عمق كناره خليج و بندرگاه بوشهر كشتيهاي بزرگ بايد در چند فرسخي بندر توقف نمايند تا آنكه بار آنها با كشتيهاي كوچك و بغله (قايق كنار كشتي) به خشكي وارد شود و اين اسباب معطلي كشتيها و خسارت است و كشتيهاي بزرگ به اين جهت كمتر به اين بندر وارد ميشوند.
پس هرگاه لنگرگاه لب دريا را پاك كرده و گودتر نمايند اين عيب برداشته شده و مبلغ بسياري بر كالاي بازرگاني و گمرك افزوده خواهد شد.
ملاحظه ديگر كه پس از اصلاحات مذكور است ساختن راه بوشهر است كه اسباب زيان بسيار و مانع پيشرفت كار بازرگاني است.
هركس راه بوشهر را نديده هرگز تصور نخواهد نمود كه تا چه اندازه عبور از آنجا دشوار است.
بندري كه در پيش چشم بيگانگان است ساختمان فرمانداري آن از همه ساختمانها خرابتر و در مقابل كنسولگري انگليس كه نزديك آن واقع است سبب رسوايي و شرمندگي زياد است.
بندري كه سر حد خاك ايران است آيا در چه زماني مصلحت دانستهاند كه كنسولگري انگليس را براي داشتن سرباز هندي و ساختن سربازخانه اجازه دهند؟
كنسولگري ساختمان خوب و ممتازي است در كنار دريا، در كنار آن سربازخانه بسيار خوب و بيمارستان مخصوص سرباز خود دارند.
هميشه پنجاه نفر سرباز هندي و انگليسي در آنجا هستند با پنجاه نفر سوار و روزها مشغول مشق و انتظامات خود هستند.
دولت انگليس چه حق دارد كه در خاك دولت ايران سربازخانه بسازد و سرباز خود را در اينجا مقيم سازد؟
هرگاه سرباز را براي حفظ احترام و پاسداري خود ميخواهد، بايد از دولت ايران هرچه لازم دارد خواهش نمايد تا داده شود.
اين سربازها دو نفر پزشك دارند و دواي مجاني به آنها ميدهند.
در برابر اين سربازخانه و سربازها، دولت ايران نه سربازخانهها براي سرباز خود دارد نه مريضخانه، نه يك نفر پزشك...
نهتنها سربازهاي ما طبيب ندارند بلكه چنين بندرگاه مهمي كه آميزش بسيار با خارجيان دارد يك نفر طبيب ندارد كه در اين شهر به معالجه مردم بپردازد و حال آنكه اعليحضرت اقدس شاهنشاهي سالها است كه ششصد تومان مواجب سالانه براي پزشك بندر بوشهر مرحمت ميفرمايند و اكنون زياده از هشت سال است «ميرزا سيدعلي طبيب» بندر بوشهر در طهران بدون هيچ خدمتي مانده و در اين هشت سال ششصد تومان مواجب ماموريت بوشهر ميگيرد و در بوشهر يك نفر طبيب نيست. برج و باروها و استحكامات سرحدي اينجا خراب و نابودند.
فرانسويها كمپاني و اداره مخصوص در محمره (خرمشهر) باز كرده و به اين بهانه شروع كردند كه كشتيهاي خود را به بندرهاي خليجفارس روانه نمايند.
در بوشهر حاجي ابوالقاسم را وكيل كشتيهاي خود قرار دادند و در آنجا نيز اداره مخصوص باز خواهند نمود، گرچه انگليسيها درصدد جلوگيري هستند ولي كاپيتان كشتي فرانسه به كاپيتان كشتي انگليس بد گفته بود و گفته بود: شما به چه حق و قانوني كشتي خود را به خليجفارس ميآوريد؟
هنوز كشتي فرانسوي از محمره (خرمشهر) باز نگشته است.