دکتر باقری لنکرانی سخنگوی جبهه پایداری در گفتگویی مشروح به سوالات جام جم پاسخ داده که بخشی از آن در ادامه می آید:
آيا شما وجود جرياني را به اسم جريان انحرافي به رسميت ميشناسيد يا خير؟
ما زماني بحث لغوي ميكنيم و گاهي بحث ناظر به شرايط اجتماعي. به هر حال در بحث لغوي ما با جريانات انحرافي روبهرو هستيم. تمام كساني كه به نوعي ريشه در انقلاب داشتند و از آن هويت گرفتند و امروز به دلايل مختلف مسير خود را از آن جدا كردند، اينها ميشوند جريان انحرافي و يكي از مهمترين انحرافاتي كه صورت گرفت و ريشه بقيه انحرافات هم هست حركت خود اتكا در جريان اجتماعي بود يعني كساني كه فكر كردند بدون اتكا به مسائل ديني ميتوانند حركت سالمي داشته باشند و ميبينيد آقايي كه روزي در كشور ما منصب معاونت رئيسجمهور را داشته يا وزير بوده خيلي صريح و روشن امروز حقوق بگير يك سرويس جاسوسي انگليس است.
واضح است كه منظور من اين طيف نيست، منظورم جريان انحرافي به مفهومي كه اصولگرايان از برخي نيروهاي درون دولت به كار ميبرند، است.
چيزي كه امروزه به عنوان جريان انحرافي در ادبيات رايج مطرح ميشود، بنده ترجيح ميدهم آن را به عنوان جريان حاشيهساز دولت بنامم تا جريان انحرافي، چون براي جريان بودن بايد يك ريشه فكري باشد، ولي من در اين گروه چنین چیزی را نميبينم و این باعث ميشود آن زيباييها و نقاط قوت در دولت را به دليل اين حاشيهسازيها نبينيم.
در دورهاي كه شما وزير بوديد حاشيهسازهاي اطراف دولت سراغ شما آمدند يا با آنها برخورد داشتيد؟
چيزي كه ميتوانم عرض كنم اين است كه اگر هركس در هر منصب اجرايي قرار ميگيرد به آن متعهد باشد و اگر با دخالت در ساير امور باعث شود وظيفه اصلي خود را به درستي انجام ندهد اين خيانت به ساير مردم و به آن سوگندي كه ميخورد است به همين خاطر تلاش من در چهار سال مسئوليتم اين بوده كه آنچه كه در توان دارم در حوزه مسئوليت خودم دنبال كنم؛ البته نميگويم مشكل نداشتيم، اتفاقا مشكلات زيادي هم داشتيم و اينطور نبوده كه كارنامه بيعيب و نقصي را به عنوان چهار سال وزارت ارائه كنيم، اما تلاش مااين بود كه نگذاريم مسائل حاشيه دار ايجاد شود.
از بحث دور نشويم، ميشود مثال مشخصی بزنيد؟
مثلا ما داشتيم كساني را كه سفارش ميكردند به فلان آقا مجوز يك دستگاه پت اسكن را بدهيد، خوب اين دستگاه متأسفانه هنوز هم در كشور ما باوجود اينكه براي دانشگاه علوم پزشكي تهران خريده شد، نميدانم چه اشكالي پيش آمده كه راه نيفتاده است، دو سه مجوز ديگر هم به بيمارستان رضوي كه وابسته به آستان قدس است و يكي از بيمارستانهاي تهران داده شد.
اين چه دستگاهي است؟
دستگاهي است كه هنوز در ايران نيامده و براي تشخيص بيماريهاي سرطاني است، به بنده سفارش ميشد كه به اين گروه يا فرد خاص مجوز بدهيد.
از طرف همان طيفي كه گفتيد اسمشان حاشيهسازها است؟
بالاخره انواع و اقسام داشتيم، ولي ما تلاش ميكرديم تا اين در اختيار فرد يا گروهي كه بخواهند رانتخواري كنند، قرار نگيرد اگر بخواهيم بدهيم بايد جاهايي باشند كه در وهله اول بتوانند به مردم خدمترساني داشته باشند. برخيها هم ممكن بود با ديد خيرخواهانهاي اين حرفها را بزنند و پازل ديگران قرار بگيرند و پشت پرده را نبينند و متوجه اين نباشند كه اين فرد بعد از گرفتن اين مجوز چه كاري ميخواهد انجام دهد و فقط اين فكر را داشته باشند كه آمدن اين دستگاه مهم است. من هم اعتقاد دارم كه آمدن اين دستگاه مهم است. به همين خاطر در دوران مسئوليتم از صرفهجوييهايي كه كرديم حدود شش ميليون دلار ارز دراختيار دانشگاه علوم پزشكي تهران قرار داديم تا اين دستگاه را تهيه كنند.
از محل صرفهجويي بودجه دفتر وزير؟
نه، دفتر وزير كه آنقدر اعتبار ندارد. از مجموعه اعتباراتي كه وزارت بهداشت داشت و مصوبهاي كه ما سال 85 در بودجه داشتيم 140 ميليون دلار براي خريد ارزي به ما تخفيف دادند از آن محل تأمين اعتبار شد الان هم نگرانم كه چرا نيامده ولي فكر ميكنم صحيح نبود كه ما آن را از ابتدا به عنوان يك ويژهخواري در اختيار افراد خاص قرار دهيم.
اگر آقاي احمدينژاد از لحاظ قانوني ميتوانست سال 92 كانديدا شود، شما از ايشان حمايت ميكرديد؟
من نگاه ميكردم ببينم ساير انتخابها چيست؟ انتخابات در واقع بين كانديداهاست، بايد ببينيم چه كساني هستند و از بين آنها انتخاب كنيم. اگر به سال 88 برگردیم و مجبور باشيم از بين چهار گزينه اين سال انتخاب كنيم، باز به آقاي احمدينژاد رأي ميدهيم، ولي براي سال 92 بايد ببينيم چه كساني هستند.
خودتان در انتخابات رياست جمهوري 1392 كانديدا هستيد؟
بعضي از دوستاني كه در عرصههاي سياسي و اجتماعي حضور دارند، علاقهمند به اين موضوع هستند. بنده علاقهاي به اين كار ندارم و وظيفه خودم نميدانم براي حضور در اين عرصه تلاش كنم، ولي اين را ياد گرفتهام كه بايد در فعاليتهاي اجتماعي تكليفمحور باشم و از خدا هم ميخواهم چنين تكليفي به عهده ما قرار نگيرد.
چه كسي تكليف كند، شما پا به اين عرصه ميگذاريد؟
تكليف ديني بايد توسط حجت شرعي به انسان برسد و حجت شرعي هم تعريف شده، برخي افراد اين حجت شرعي را اوهام و خيالات خودشان فرض ميكنند.
يعني اگر يك عالم ديني به شما تكليف كند، به صحنه ميآييد؟
زماني كه جبهه پايداري تشكيل شد، بعضيها خدمت آيتالله مصباح رفتند و به ايشان گفتند شما به جبهه پايداري بگوييد فلان كار را بكنند و فلان كار را نکنند. ايشان به آنها فرمود كه من رهبر جبهه پايداري نيستم و اين باعث شد كه برخيها متعاقب اين موضوع قلمفرسايي و سخنراني كنند كه آيتالله مصباح فرمودند من با جبهه پايداري كاري ندارم. من در همان ايام خدمتشان رسيدم و عرض كردم اين فرمايش شما مورد سوءاستفاده برخيها قرار گرفته است. ايشان فرمودند من اعتقادم اين است كه ما در كشور يك رهبر بيشتر نداريم و ليدر حزبي را قبول ندارم و بنده و مراجع بايد نگاهشان به آيتالله العظمي امام خامنهاي باشد و وقتي ما ميبينيم بزرگاني مثل حضرت آيتالله بهجت تعبيرشان نسبت به رهبر عزيز ما اين است كه قائد ماست، نگاه كنيم و ببينيم اين قائد چه ميگويد و همان را انجام دهيم يا بزرگي مثل حضرت آيتالله حسنزاده آملي تعبيرشان نسبت به اين وجود نازنين اين است كه «عزيز دل من»، ما ديگر تكليفمان روشن است.
يعني منظورتان اين است كه اگر رهبر انقلاب تكليف كنند، ميآييد؟
نه من منظورم اين نبود.
پس اگر بخواهيم فرآيند حجت شرعي را در نظر بگيريم، اين به تكليف شرعي رسيدن براي حضور در انتخابات از چه طريقي است؟
هر كسي بايد به حجت شرعي خودش برسد.
خب فرقش با اوهام و حسن ظن بيجا به خود كه گفتيد، چيست؟
حجت شرعي بر اساس كتاب و سنت الهي است و جاهايي هم كه انسان متوجه نميشود با مشورت با صاحبان تفكر ديني.
غيرمنتظرهترين اقدام آقاي احمدينژاد را در اين هشت سال چه ميدانيد؟
11روز خانه نشيني.
بهجز اين؟
من خوشحالم برخي تصميماتي كه ايشان داشتند را تجديد نظر كردند و خوب اينكه اشتباهات اصلاح ميشود نكته خوبي است. فكر نميكردم ايشان معاون اول را در دولت دهم آقاي مشايي قرار دهند، ولي خوشحالم كه بعد از تذكر رهبري بعداز چند روز تجديد نظر كردند.
شما شيرازي هم هستيد. همشهريهاي شما به چه چيزي مشهور هستند؟
شيراز شهري است كه در طول تاريخ اثرگذار بوده، مردم شيراز بلند همت بودند و شاید در برابر تلاطمهاي روزمره سريع واكنش نشان ندهند ولي بعضيها اين را تعبير كردند به دير پاسخ دادن در حالي كه اين از تدبير و قوه درك بالاي آنهاست كه با تلاطمهاي روزمره از جا در نميروند و شما ميبينيد در حمله مغول، شيراز از شهرهايي بود كه مورد هجمه قرار نگرفت و آن هم به دليل تدبيري بود كه عالمان و بزرگان آن شهر داشتند. برعكس شما ميبينيد به خاطر بيتدبيري با وجود داشتن شخصيتهاي بزرگي مثل عطارنيشابوري، نيشابور با خاك يكسان ميشود.
به عنوان آخرين سوال، ميخواهم يك سوال بپرسم قول بدهيد كه جواب دهيد.
من قول نميدهم! من به كسي چك سفيد امضا نميدهم!
سوالم اين است اگر بخواهيد آقاي احمدينژاد را به يك ميوه تشبيه كنيد چه ميوهاي را ميگوييد؟
در ادبيات ديني داريم كه اگر كسي در حق شما ناروايي كرد شما مثل آن عمل نكنيد، بنابراين من هم پاسخ سوال شما را نميدهم!