اعترافات مادری که دختر 2 ساله اش را کشت

اظهارات ضد و نقيض زن جواني كه مدعي شده بود دختر دو ساله‌اش گم شده پرده از راز جنايتي برداشت كه زير خروار‌ها خاك در قبرستان قديمي مدفون شده بود.

در نخستين روز آذرماه سال جاري، زن جوان 21ساله‌يي به نام «معصومه» ساكن شهرستان آذرشهر با مراجعه به كلانتري209 پايانه مسافرتي غرب به ماموران اعلام كرد: شب گذشته از كاشان به تهران آمدم و روي سكوي مسافران ترمينال غرب روي نيمكت در حالي كه دختر دو ساله‌ام به نام «فاطمه» در آغوشم بود، خوابم برد اما پس از بيدارشدن متوجه شدم كه فاطمه نيست. با توجه به اظهارات زن جوان، ماموران كلانتري 209 اقدام به اجراي طرح در محدوده پايانه مسافرتي غرب كرده اما موفق به پيداكردن دختر بچه‌يي با اين مشخصات نشدند.

با تشكيل پرونده مقدماتي با موضوع «فقداني» و به دستور بازپرس شعبه چهارم بازپرسي دادسراي امور جنايي تهران، پرونده براي رسيدگي در اختيار اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. با ارجاع پرونده به پليس آگاهي، كارآگاهان اداره يازدهم با مراجعه به پايانه مسافرتي جنوب ضمن انجام تحقيقات ميداني از محل حادثه و با بررسي تصاوير به دست آمده از دوربين‌هاي مداربسته پيش‌بيني شده در پايانه جنوب و انجام تحقيقات از مادر دختربچه به برخي اظهارات ضد و نقيض از سوي اين زن جوان مشكوك شدند كه ضمن انجام هماهنگي قضايي، تحقيقات از وي را در دستور كار خود قرار دادند.

سرانجام مادر فاطمه هشت روز پس از اعلام، لب به اعتراف گشود و در اظهارات خود به قتل دختربچه دو ساله خود و دفن جسد وي در شهرستان آذرشهر اعتراف كرد.

جسد دخترم را شبانه دفن كردم
با توجه به اعتراف مادر فاطمه به ارتكاب جنايت، پرونده از اداره يازدهم به اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ ارجاع شد و متهم در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: پس از متاركه، چندين بار با همسر سابقم تماس گرفتم تا تكليف بچه را مشخص كند اما او پيشنهاد داد تا بچه را به بهزيستي تحويل دهم اما من قبول نكردم و از آذرشهر به كاشان رفتم تا درباره بچه با پدرش صحبت كنم اما او همچنان حرف‌هاي گذشته را به من بازپس مي‌داد؛ نزديك غروب بود كه قصد بازگشت به شهرستان را داشتم كه داخل خيابان فاطمه شروع به گريه كرد، در حالي كه بسيار عصبي بودم و حوصله گريه‌هاي او را نداشتم؛ ابتدا او را دعوا كردم تا ساكت شود اما او همچنان گريه مي‌كرد؛ در يك لحظه چند ضربه به سر و صورت او زدم و او ساكت شد كه ناگهان متوجه شدم كه فاطمه نفس نمي‌كشد. به او نفس دادم اما فايده نداشت چراكه بدنش يخ شده بود؛ با اتوبوس به تهران آمدم و از آنجا نيز به آذرشهر رفتم و در آنجا جسد را به يك قبرستان قديمي برده و شبانه آن را دفن كردم.

با توجه به اعترافات متهم، بلافاصله نيابت قضايي اخذ شد و تيمي از كارآگاهان اداره دهم به همراه متهم به شهرستان آذرشهر اعزام و ضمن انجام هماهنگي با پليس آگاهي اين شهرستان، با راهنمايي متهم موفق به كشف جسد دختربچه دوساله در يك قبرستان قديمي و انتقال آن به پزشكي قانوني شدند.

با توجه به اعتراف متهم و كشف جسد دختربچه دو ساله، دستور بازداشت موقت از سوي بازپرس صادر شد و متهم براي انجام تحقيقات تكميلي در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.

مرجع: روزنامه اعتماد