bato-adv
کد خبر: ۱۳۷۰۰

قاتلان اسرار سه جنايت خانوادگي را بازگو کردند

تاریخ انتشار: ۱۱:۲۳ - ۱۹ مرداد ۱۳۸۷
 عاملان سه جنايت خانوادگي در جريان تحقيقات تخصصي پليس جنايي به جرائم خود اعتراف و نحوه وقوع قتل ها را بازگو کردند.

به گزارش اعتماد در يکي از اين جنايت ها پسري مادرش را به قتل رسانده، در جنايتي ديگر مردي به دست شوهرخواهرش از پا درآمده و سرانجام مردي جوان نيز باجناقش را قرباني کرده است.شامگاه 15 مرداد زماني که زني با مراجعه به کلانتري مولوي از ناپديد شدن مادر 40 ساله اش به نام رقيه خبر داد، کارآگاهان جنايي تحقيقات خود را آغاز کردند و با توجه به کشف آثار خون در خانه زن ناپديد شده فرضيه قتل وي را بسيار قوي دانستند. آنان در ادامه به خاطر اينکه در خودروي پژو پسر 27 ساله رقيه نيز لکه هاي خون مشاهده شده بود او را بازداشت کردند اما اين جوان قتل مادرش را انکار کرد. در ادامه شوهر رقيه به ماموران گفت؛ من نگهبان ساختماني در پونک هستم. شب قبل از حادثه همسرم نزد من آمد و تا ساعت 23 نيز آنجا بود تا اينکه پسر بزرگم حسين وي را به خانه بازگرداند و پس از آن ديگر خبري از رقيه نشد.از آنجا که احتمال قتل رقيه به دست حسين بسيار قوي بود کارآگاهان به دستور حسين اصغرزاده بازپرس جنايي تهران به بازجويي هاي فني- پليسي از مظنون ادامه دادند تا اينکه سرانجام پسر 27 ساله به ارتکاب جنايت اقرار کرد. او روز پنجشنبه هفته گذشته در اعترافاتش گفت؛ مادرم به من بي مهري و کم توجهي مي کرد، به طوري که از پنج سالگي خاطره برخوردهاي بد مادرم را همراه دارم. او مرتب مرا تحقير مي کرد و هيچ ارزشي برايم قائل نبود. 7 ساله بودم که شروع به کار کردم و همان طور که درس مي خواندم به کارگري نيز مي پرداختم و به تدريج پول هايم را پس انداز کردم تا اينکه چند سال قبل يک آپارتمان خريدم. 

از آن زمان بود که رفتارهاي مادرم بدتر شد. او خيلي سعي مي کرد هرطور شده خانه را از چنگم درآورد و از طرفي من که از يک سال و نيم قبل بيکار شده بودم مشکل مالي داشتم تا اينکه در نهايت براي اينکه آپارتمان به دست مادرم نيفتد و از طرفي مشکلات مالي ام حل شود آن را فروختم و با بخشي از پولم يک پژو خريدم. وي افزود؛ مشکلات من با مادرم همچنان ادامه داشت تا اينکه نقشه قتل او را طراحي کردم و براي اين کار يک چاقو خريدم. شب حادثه پس از آنکه او را از محل کار پدرم به خانه بازگرداندم از پشت به وي حمله کردم و با چند ضربه چاقو او را کشتم و جسدش را در منطقه يي کم تردد در پونک رها کردم.

پس از اعترافات اين متهم جسد پيدا و حسين راهي زندان شد.روز 27 تيرماه هنگامي که ماموران پليس جسد مثله شده مردي ناشناس را داخل چند کيسه زباله در پرديس يافتند، تحقيقات خود را آغاز کردند. از آنجا که سر و بازوي راست جنازه داخل کيسه ها نبود کارآگاهان اطمينان يافتند قاتل براي پنهان کردن هويت قرباني دو عضو بدن او را از بين برده است. هنگامي که جنازه به پزشکي قانوني فرستاده شد متخصصان زمان مرگ مقتول را حدود يک ماه پيش از کشف جسد تشخيص دادند و اعلام کردند در پاي چپ قرباني 20 سانتي متر پلاتين کار گذاشته شده است. کارآگاهان با دريافت گزارش پزشکي قانوني به بررسي فهرست افرادي پرداختند که خانواده آنها طي يک ماه پيش از کشف جسد، ناپديد شدن آنها را گزارش داده بودند. 

در ميان اين اشخاص مردي 43 ساله به نام محمدعلي وجود داشت که خواهرش از مفقود شدن او خبر داده بود. مشخصات اين مرد با جسد کشف شده کاملاً مطابقت داشت چرا که در پاي چپ محمدعلي پلاتين کار گذاشته شده و از سويي روي لب او يک خال و در بازوي راستش جراحتي التيام يافته وجود داشت. پليس اطمينان يافت خال و اثر جراحت سبب شده قاتل او عضو بدن محمدعلي را در يک سطل زباله جاي ندهد تا هويت او ناشناخته باقي بماند. پس از افشاي هويت مقتول کارآگاهان بار ديگر به بازجويي از خواهر او پرداختند. اين زن گفت؛ محمدعلي ساعت 40/23 روز 24 خردادماه به خانه ما آمد و تا صبح در منزل مان ماند. او که معتاد و بيکار بود موقع رفتن هم 25 هزار تومان از من پول گرفت و ظاهراً پس از آنکه به همراه شوهرم خانه را ترک کرد از وي نيز 50 هزار تومان گرفت. از آن روز به بعد ديگر خبري از برادرم نشد و همسرم ادعا کرد محمدعلي براي خريد يک قطعه زمين به شمال کشور رفته است. 

چند روزي صبر کردم اما وقتي باز هم برادرم به من تلفن نزد نگران شدم و به پليس شکايت کردم.با توجه به اينکه شوهرخواهر 51 ساله مقتول آخرين فردي بود که محمدعلي را ملاقات کرده بود به عنوان مظنون تحت بازجويي قرار گرفت اما همان حرف هايي را که پيش از اين به همسرش گفته بود، تکرار کرد. با اين وجود بازجويي ها از صادق- مظنون- ادامه يافت تا اينکه او بالاخره به قتل اعتراف کرد و گفت؛ برادرزنم معتاد و بيکار بود و از 15 سال پيش با ما زندگي مي کرد. او مرتب از من و همسرم براي خريد مواد پول مي گرفت و باج خواهي ها و رفتارهاي ناپسندش باعث شده بود از وي کينه به دل بگيرم. شب قبل از قتل وقتي او به خاطر پول با همسرم دعوا کرد و به او ناسزا گفت. نقشه قتل را طراحي کردم. 

صبح روز بعد همراه محمدعلي به ساختمان نيمه کاره يي که در حال ساخت آن بودم، رفتيم. در آنجا طناب آبي رنگي برداشتم و با اين ادعا که براي برادرزنم خانه يي اجاره کرده ام او را به يک آپارتمان خالي از سکنه بردم و با بيان اينکه لوازم زندگي را در انباري گذاشته ام، وي را به آنجا کشاندم و به قتل رساندم. چند روزي جسد را در همان انباري گذاشتم تا اينکه آن را مثله و در باغچه دفن کردم اما هنگامي که ديدم همسرم براي برادرش بي قراري مي کند جسد را به پرديس بردم و در آنجا رها کردم. با اعترافات اين مرد راز يکي از پيچيده ترين جنايت هاي سال جاري برملا شد.

پنجمين روز ماه جاري ماموران پليس جسد مردي مجهول الهويه را زير پل شهيد کاظمي بزرگراه آزادگان پيدا کردند و در حالي که اثر شکستگي روي سر مقتول مشهود و آن قسمت از سر دور يک پيراهن پيچيده شده بود، جنازه به پزشکي قانوني انتقال يافت و ماموران راهي هتلي در کرج شدند تا از اين قتل اطلاعات بيشتري به دست بياورند. آنان که از طريق يک کارت فهميده بودند مقتول ناشناس در اتاق شماره 226 اين هتل اقامت داشته است با هماهنگي مسوول آنجا وارد اتاق مورد نظر شدند و آثار خون را روي ديوار مشاهده کردند. سپس با پرس وجو از مسوول پذيرش هتل فهميدند مقتول مردي 32 ساله به نام صادق است که از 8 روز پيش از مرگ به همراه باجناقش به نام فريبرز از کرمانشاه به کرج سفر کرده و در آن هتل اقامت داشته است. کارآگاهان در ادامه با اخذ نيابت قضايي به کرمانشاه رفتند و توانستند فريبرز را دستگير کنند. او ابتدا مدعي شد صادق خودزني کرده است اما هنگامي که بازجويي ها ادامه يافت به قتل باجناقش اقرار کرد و گفت؛ صادق حدود يک ماه قبل ملکي را که پدرش به وي داده بود به مبلغ 90 ميليون تومان فروخت و با بخشي از پول يک پژو پرشيا خريد و چون خودش حساب بانکي نداشت مابقي پول را به حساب من واريز کرد. سپس هر دو به مالزي رفتيم و پس از يک هفته تفريح به ايران بازگشتيم. از آنجا که قصد داشتيم اين بار به يونان سفر کنيم چند روزي را در هتل در کرج مانديم تا اينکه شب حادثه بر سر اينکه به ماده مخدر شيشه اعتياد پيدا کرده بود با او درگير شدم و در جريان دعوا سرش را به ديوار کوبيدم. وقتي خون جاري شد با طرح اين ادعا که صادق خودزني کرده است او را از هتل بيرون آوردم و با يک تاکسي به بزرگراه آزادگان کشاندم. در آنجا از ماشين پياده شدم و فهميدم باجناقم مرده است، به همين دليل جنازه را در همان جا رها کردم و به کرمانشاه بازگشتم و بلافاصله خودروي پژوي او را به همان فروشنده اصلي با مبلغ 500 هزار تومان زير قيمت دوباره فروختم و پولش را به حساب خودم واريز کردم تا اينکه دستگير شدم.بنابر اين گزارش در حالي که فريبرز مدعي است در جريان نزاع به طور ناخواسته مرتکب قتل شده است، پليس فرضيه ارتکاب جنايت با انگيزه تصاحب اموال مقتول را قوي مي داند.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین