فرارو- مارک گازیوروسکی تاریخنگار امریکایی که ایرانیان او را بیش تر به خاطر تحقیقاتش در خصوص کودتای 28 مرداد می شناسند به تازگی مقاله ای درباره ارتباط اطلاعاتی دولت بازرگان و امریکا در فاصله اردیبهشت 58 تا تسخیر سفارت امریکا در آبان 58 در مجله «میدل ایست» منتشر کرده است.
به گزارش فرارو، نشریه اندیشه پویا ضمن انتشار این مقاله گفت و گویی با مارک گازیوروسکی انجام داده است که ابعاد تازه ای از ماجرای را روشن می کند.
در یادداشت گازیوروسکی که در میدل ایست چاپ شده است و اندیشه پویا منتشر کرده است جزییات ارائه اطلاعاتی از سوی سی آی ای به وزارت امور خارجه ایران در زمان دولت موقت منتشر شده است. براساس این گزارش مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی و عباس امیر انتظام افرادی بودند که مستقیما با نماینده سی آی ای وارد مذاکره شدند و اطلاعاتی را از تحرکات عراق، وضعیت فعالیت کردها، تحرکات شوروی در افغانستان دریافت کرده اند.
گازیوروسکی نوشته است: «16اردیبشت 1358 بازرگان و امیر انتظام با استمپل و چارلز ناس، کاردار سفارت امریکا در ایران دیدار کردند و در این دیدار بازرگان درخواست اطلاعاتی کرد که "به ایران برای دفاع از استقلالش در برابر دشمنان کمک کند" و خواست که این اطلاعات از طریق امیر انتظام به دولت منتقل شود.»
وی در ادامه آورده است: «در این برهه مقام های امریکایی چندان میلی به دادن اطلاعات حساس به ایران نداشتند و می ترسیدند چنین اطلاعاتی دست ادم های نامشخص بیافتد. به رغم این بی میلی، 26 اردیبهشت ماه گزارشی کمابیش ملایم و بی خطر درباره وضعیت افغانستان به امیر انتظام دادند. طی دیداری در روز 3 خرداد ماه امیر انتظام به یکی از مقام های سفارت امریکا گفت این گزارش به دردشان خورده اما ایران واقعا نیازمند اطلاعاتی در مورد تهدیدهای پیش روی امنیت داخلیاش است.»
روابط امیر انتظام با سفارت امریکا در ایران ادامه پیدا می کند، "اوایل مرداد امیر انتظام به سِمَت سفیر ایران در کشورهای اسکاندیناوی منصوب شد و از ایران رفت. ماموریت اصلی او در این سمت ادامه تماس هایش با مقامات امریکایی بود، کاری که بیرون از ایران راحت تر می توانست انجام دهد."
براساس روایت گازیوروسکی در اواسط مرداد ماه یک چهره دیگر به عنوان رابط امریکا با امیر انتظام وارد ماجرا می شود. شخصی به نام "کِیو" که پیش از آن رییس پایگاه سی آی ای در یکی از کشورهای خاورمیانه بود. نگارنده مقاله میدل ایست بیشتر اطلاعات و جزییات را از این فرد عضو سی آی ای دریافت کرده است.
بنابه نوشته این تاریخنگار امریکایی امیرانتظام در دهه چهل شمسی هم با "کیو" دیدار هایی داشته است. به همین خاطر در اولین دیدار آن ها در استکلهم امیر انتظام به گرمی با کیو خوش و بش می کند. در این دیدار که 14و 15 مرداد ماه برگزار می شود و استمپل هم در آن حضور داشته است "امیر انتظام دوباره درخواست اطلاعاتی در مورد تهدیدات خارجی علیه امنیت ایران" کرده و گفته است" این مهمترین کاری است که امریکا می تواند برای بهبود روابط دوجانبه اش با ایران انجام دهد". "امیر انتظام هم چنین گفت آیت الله خمینی این گفت و گو ها را تائید کرده، اگر چه استمپل درباره این قضیه شک داشت."
گازریوسکی نوشته است: «اولین گزارش 31مرداد ماه در تهران داده شد. گزارش را رابرت ایِمز داد، از ماموران عملیاتی سی آی ای که آن زمان مامور "مرکز ملی اطلاعات" در امور مربوط به خاور نزدیک بود. تنها ایرانی های حاضر در این دیدار بازرگان و یزدی بودند و امیرانتظام که از استکهلم به تهران آمده بود تا گزارش را بشنود.»
بنا به این روایت "گزارش معجون مفصل و پر ابهامی درباره روند جاری اتفاقات پیرامونی و اهداف سیاست امریکا در قبال این منطقه" بود، "واکنش ایرانی های مثبت بود؛ بازرگان حتی درخواست کرد فاصله بین گزارش ها کم تر از آن حدی باشد که قبل تر برنامه ریزی کرده بودند. ایمز خود را به آن ها معرفی نکرد اما ظاهرا ایرانی ها فکر کردند مامور سی آی ای است." این رابطه دولت بازرگان ادامه پیدا می کند تا این که رابطه در مهرماه 58 به اوج خود می رسد یعنی دقیقا یک ماه پیش از تسخیر سفارت آمریکا.
براساس گزارش تاریخ نگار امریکایی در شهریور 58 بخش هایی از جامعه اطلاعاتی امریکا به این نتیجه رسیده بودند که عراق دارد مهیای حملهای احتمالی به ایران می شود. "حدس واحد منافع ایالات متحد سفارت امریکا در عراق این بود که عراق می خواهد «ضرب شستی سریع» به ایران نشان دهد."
گازیوروسکی با اشاره به گزارش هوارد تایچر کارشناس وقت پنتاگون نوشته است: «تایچر گزارش مفصلتر و پر جزییاتتری نوشت که از افزایش عظیم نیروهای مسلح و تانکبَر عراق، اسنادی دال بر خواست این کشور برای دستیابی به سلاح هسته ای، افزایش سریع و روز افزون درآمد نفتی اش، و لفاظی ها ستیزه جویانه پان عربی صدام حسین. تایچر نتیجه گرفت که عراق دارد آماده حمله به ایران و اشغال میدان های نفتی خوزستان می شود.»
بنا به نوشته گازیوروسکی گزارش تایچر توسط هَرولد براون وزیر دفاع و زبیگنیو برژینسکی، مشاور شورای امنیت ملی رد شد. پیش بینی تایچر استنتاجی بود استوار بر روند تغییرات و تحولات نظامی و مالی عراق و گفته های رهبرانش، نه بر آمده از داشتن اطلاعاتی درباره تدارکات حمله به ایران.
با این حال تاریخنگار آمریکایی عنوان کرده است: «طی ماه های متعاقبش مراسلات ردگیری شده میان مقامات عراقی و عکس های اکتشافی از مانورها و دیگر فعالیت های نظامی عراق در منطقه مرزی، بعضی تحلیلگران سی آی ای را به این نتیجه رساند که عراق دارد مهیای حمله به ایران می شود، اگر چه سندی دال بر این که رهبران عراق واقعا تصمیم به چنین حمله گرفته اند، نداشتند. این تحلیلگران گزارش هایی در مورد این فعالیت ها ارائه دادند. اوایل شهریور دیگر بعضی از مقام های بلند پایه سی آی ای این گزارش ها را خوانده بودند و نگران نتایج احتمالی بودند.»
گازیوروسکی در ادامه مقاله خود به دو تاسیسات دیده بانی الکترونیکی امریکا در ایران اشاره کرده است. یکی تَکسمن در شرق ایران که برای رصد فعالیت های شوروی ساخته شده بود، و دیگری آیبِکس که برای جمع آوری اطلاعات در مورد تحرکات نیروهای نظامی، ارتباطات رادیویی و دیگر فعالیت های نظامی متداول همسایه های ایران در کناره مرزها طراحی شده بود.
فعالیت های تَکسمن و ایبکس پس از انقلاب ایران متوقف شده بود. بنابراین براساس روایت تاریخ نگار امریکایی؛ مقام های امریکایی تصمیم گرفتند به همتاهای ایرانی شان در مورد آیبکس و چگونگی راه اندازی ان اطلاعاتی بدهند، هم به این قصد که به آن ها امکانی را برای رصد تدارکات عراق به منظور حمله به ایران بدون تکیه به اطلاعات امریکا بدهند و هم به امید این که چنین اقدامی راهگشای شان برای راه اندازی مجدد تکسمن باشد.
گازیوروسکی نوشته است که "کیو" به استکهلم رفت و 8 و 9 شهریور با امیر انتظام دیدار کرد آن ها در مورد طرح هایی برای تداوم اطلاعات گفت و گو کردند و توافق شد گزارش بعدی اواسط مهر ماه ارائه شود. پس از این توافق مقام های آمریکایی به این نتیجه می رسند که در گزارش جدید از تلاش هایی عراق برای حمله به ایران پرده بردارند. تهیه گزارش جدید طول می کشد، بنابراین موعد ارائه گزارش تا اواخر مهر ماه به تعویق می افتد.
براساس این روایت؛ کیو، اسمیت و لینگن روز 23 مهر ماه با ابراهیم یزدی و امیر انتظام دیدار کردند. قرار بود مصطفی چمران، وزیر دفاع، هم در این جلسه حضور داشته باشد اما در کردستان مجروح و بستری شده بود. هیچ فرد دیگری در این جلسه نبود کیو به طرف های ایرانی اطلاعاتی در مورد حمایت های عراق از آشوب های خوزستان داد. او همچنین اشاره کرد امریکا هیچ سندی دال بر حمایت های خارجی از آشوب های کردهای ایران ندارد. یزدی گفت ایران اطلاعاتی دارد حاکی از این که امریکا، اسرائیل و عراق مشترکا دارند از ناآرامی های کردستان حمایت می کنند.
بازرگان جزییات مذاکرات را لو ندادگازیوروسکی در ادامه مهترین بخش گزارش کیو را اینگونه آورده است: «کیو در مورد تدارکات عراق جهت حمله به ایران برای یزدی و امیر انتظام گزارش داد. او به آن ها گفت امریکا اسناد متقنی دارد مبنی بر انجام مانورهای نظامی عراق که فقط می توان با گزینه آماده شدن برای حمله احتمالی به ایران توجیهشان کرد؛ مثلا مانورهای مشترک یگان های مختلف و تمرین هایی برای گسیل حرکت سریع یگان های بزرگ در مسیر شط العرب. او گفت عراق برای فرستادن سریع یگان های مسلح از پایگاه های دیگرش در نقاط مختلف کشور به این منطقه مرزی دارد مانورهایی اجرا می کند و این مانورهای را جوری زمان بندی می کند که اثر گذاری شان بالاتر برود، این کارها را هم شب می کند تا ایرانی ها و تاسیسات دیده بانی امریکا نتوانند به راحتی رصدشان کنند؛ عراق همچنین دارد مقادیر عظیمی ابزارآلات و تمهیدات جنگی در این منطقه جاسازی می کند، این بزارآلات و تمهیدات را پنهان و استتار می کنندو مشغول اجرای طرح های مهندسی نظامی است که حمله به ایران را برایش تسهیل خواهند کرد. کیو همچنین گفت نیروهای اطلاعاتی نظامی عراق سازمانی تاسیس کرده اند به نام "جبهه آزادیبخش عرب" که همراه و همزمان با حمله عراق شورشی میان اعراب خوزستان به راه خواهد انداخت.»
براساس این گزارش کیو خیلی کوتاه به تاسیسات ایبکس اشاره کرد و گفت "بخش زیادی از ان جور اطلاعات جنگی را باستفاده از این ابزارهای فنی می شود جمع اوری کرد به امیر انتظام و یزدی اصرار کرد که از این امکان استفاده کنند." کیو سپس 27 مهر ماه دوباره امیر انتظام را تنها می بیند و گزارش مفصلی درباره آیبکس به وی ارائه می دهد کیو در آن دیدار تاکید می کند که "آیبکس این امکان را به ایران می دهد که بدون نیاز به کمک امریکا تدارکات عراق برای حمله به ایران را رصد کند."
این آخرین دیدار کیو با مقامات ایران بود. جیمی کارتر پذیرفت شاه مخلوع ایران برای مداوای بیماری به امریکا برود. این باعث شد روابط نصفه و نیمه ایران و امریکا تیره و تار شود. راه پیمایی های ضد امریکایی در ایران پیاپی برگزار می شد تا این که دانشجویان خط امام در تاریخ 13 آبان با حمله به سفارت امریکا و تسخیر آن نسخه رابطه ایران و امریکا و همچنین دولت موقت را پیچیدند. بازرگان تحت تاثیر این اقدام دانشجویان و به دلیل مخالفت با آن و همچنین افزایش اختلافات دولتش با دیگر گروه های فعال سیاسی در ایران استعفا کرد.
پس از تسخیر سفارت و بررسی اسناد به دست آمده از آن جا عباس امیر انتظام بازداشت شد. 28 اسفند ماه 58 امیر انتظام پای میز محاکمه نشست، بازرگان شهات داد که امیر انتظام با اجازه او با آمریکایی ها وارد مذاکره شده است. با وجود شهادت بازرگان امیر انتظام محکوم شد و به زندان رفت.
گازیوروسکی در پایان مقاله خود در میدل ایست از نکته بسیار مهمی پرده برمی دارد. وی نوشته است: «پس از استعفا، بازرگان اطلاعات موجود در گزارش کیو را به جانشینانشان نداد، اطلاعات در مورد تدارک حمله عراق به ایران و این که چطور می توان به یاری آیبکس این تدارکات را رصد کرد. مقامات ایرانی غافل از تهدیدی که از سوی عراق متوجهشان بود، پاکسازی نیروهای مسلح را ادامه دادند. آن ها همچنین به رغم درگیری های مکرر با نیروهای عراقی طی ماه های پیش از حمله، تلاشی برای تقویت استحکامات دفاعی در مناطق مرزی نکردندایران یگان جنگی بزرگ، گردان توپخانه، گردان مسلح، یا یگان های هلیکوپتری یورشی در مناطق مرزی که عراق شهریور از آن جا حمله کرد نداشت.»
این مهمترین بخش مقاله گازیوروسکی است که بازرگان، ابراهیم یزدی و عباس امیر انتظام هیچ وقت درباره آن توضیحی نداده اند. این مطلب که چرا اطلاعاتی که از سی آی ای درباره احتمال حمله عراق به ایران دریافت کرده اند به مقامات عالی رتبه ایران ارائه نکرده اند و در اختیار شورای انقلاب و هیچ فرد دیگری قرار نداده اند. گازیوروسکی این مطلب را در گفت و گو با نشریه اندیشه پویا دوباره تائید می کند.
او با اشاره به دیدار10یا 12 سال پیش خود از ایران و گفت و گو با برخی چهره های سیاسی ایران گفت: «حجاریان هیچ چیز در این باره نمی دانست. خوب دلیلش هم این بود که ابراهیم یزدی و امیر انتظام تنها دو ایرانی ای بودند که گزارش های اطلاعاتی امریکا را دریافت کرده بودند. در این باره با یزدی صحبت کردم و او به من گفت که این اطلاعات را هیچ گاه به هیچ فرد دیگری نداده است، او چیزی به بنی صدر که جانشینش در وزارت امور خارجه بود و هیچ کس دیگر نگفته بود. این ماجرا در دادگاه امیر انتظام بیرون زد و بازرگان درباره اش شهادت داد، البته شهادتش طوری بود که روشن نمی گفت آن گزارش ها درباره چه بوده است. در ان زمان دادگاه امیر انتظام آنقدر حساس بود که چیزی از ان به بیروندرز نکند. بنابراین یزدی و امیر انتظام و بازرگان، تنها سه نفری بودند در ایران که ان زمان اطلاع کامل از این ماجرا داشتند.»