۲۴ دی سالجاری ماموران کلانتری ۱۲۴ قلهک در جریان یک فقره قتل عمد در خیابان دولت- خیابان عین آبادی قرار گرفتند. در تحقیقات مقدماتی انجامشده کارآگاهان متوجه شدند که مقتول (۴۷ساله) بعد از خوردن صبحانه و به قصد رفتن به محل کارش در یک مغازه مانتوفروشی در حالیکه کیسه حاوی زباله را به همراه داشته، به پارکینگ مجتمع مراجعه کرده است که طبق دلایل بهدست آمده، داخل پارکینگ ضربات متعدد چاقو بر گردن، شکم و سر این شخص وارد شده و قبل از انجام هرگونه اقدام درمانی، فوت کرده است.
با توجه به اظهارات بعضی از ساکنان مجتمع مسکونی ـ که با شنیدن صدا به پارکینگ مجتمع مراجعه کرده بودند ـ عاملان جنایت دو جوان حدودا ۲۰ الی ۲۵ساله معرفی شدند که بعد از ارتکاب جنایت، از در پارکینگ ساختمان خارج و فرار کرده بودند.
همسر مقتول (۴۳ساله) هم در اینباره گفت که به دلیل تهدیدشدن همسرش از سوی افرادی، آنها تصمیم داشتند محل سکونت خود را تغییر دهند. با مراجعه کارآگاهان اداره دهم به محل کار مقتول به تحقیق از همکاران او پرداختند. در تحقیقات، معلوم شد که مقتول در حدود چهار سال پیش از یکی از شهرستانهای استان فارس به تهران آمده و با مشارکت چند نفر یک مغازه مانتوفروشی در محدوده میدان شهدای هفتم تیر اجاره کرده است.
اما بعد از مدتی با یکی از این افراد دچار اختلاف مالی میشود و شدت این اختلاف به قدری شدید میشود که این شخص (شریک مقتول) چندینبار هم به محل سکونت مقتول مراجعه و آخرینبار هم، روز قبل از وقوع جنایت به محل سکونت مقتول مراجعه داشته است.
با شناسایی این شخص، کارآگاهان اداره دهم به تحقیق از این فرد پرداختند. شریک مقتول با بیان اختلاف مالی خود با مقتول مدعی شد که با مقتول اختلاف مالی داشته و حتی این اختلاف باعث درگیری بین آنها شده و او هم در چندین نوبت و برای دریافت طلب مالی خود به در خانه مقتول مراجعه داشته اما به هیچ عنوان اقدام به ارتکاب جنایت نکرده است. با توجه به اظهارات شاهدان صحنه جنایت که دو جوان حدودا ۲۰ الی ۲۵ساله را بهعنوان عاملان جنایت معرفی کردند و همچنین دیگر دلایل و شواهد ارائهشده از سوی شریک مقتول و اطمینان از این موضوع که جنایت از سوی افراد دیگری انجام شده و این شخص (شریک مقتول) نقشی در جنایت نداشته است، مسیر تحقیقات کارآگاهان تغییر کرد.
کارآگاهان با توجه به نحوه ورود عاملان جنایت به داخل پارکینگ مجتمع مسکونی ـ تا پیش از زمان وقوع جنایت هیچکدام از ساکنان مجتمع از ساختمان خارج نشده و همچنین هیچگونه آثاری مبنی بر ورود به عنف به داخل مجتمع روی دربهای ورودی مجتمع و همچنین در پارکینگ مشاهده نشد- و در شرایطی که هیچگونه دلیلی درباره ورود به عنف عاملان جنایت به داخل پارکینگ از سوی تیم بررسی صحنه جرم پیدا نشده بود، با اطمینان از این موضوع که عاملان جنایت یا کلید در ورودی مجتمع را در اختیار داشته یا فردی در مجتمع را برای آنها باز کرده، به تحقیق از ساکنان مجتمع و بهویژه همسر مقتول پرداختند. سرانجام مشخص شد که همسر مقتول بهواسطه بداخلاقیهای همسرش (مقتول) با او اختلاف داشته است.
در تحقیقات بعدی جوانی به نام «علیرضا. الف» (۲۰ساله) شناسایی شد که براساس اعترافهای بعدی، همسر مقتول قصد داشته به درخواست او مقتول را به واسطه بداخلاقیهایش ادب کند که مرتکب جنایت شده است. همسر مقتول اعتراف کرد: «حدود ۲۲ سال است که با همسرم ازدواج کرده بودم اما در تمام این مدت نحوه برخورد او و بداخلاقیهایش با من، همیشه من را آزار میداد.»
همسر مقتول درباره نحوه آشنایی خود با متهم اصلی پرونده، به کارآگاهان گفت: «یک روز زمانیکه قصد داشتم به یکی از بستگان خود در استان فارس زنگ بزنم، به صورت کاملا اتفاقی شماره دیگری را گرفتم که بلافاصله عذرخواهی کرده و تماس خود را قطع کردم اما صاحب خط که صدایش بسیار جوان بود، از آن به بعد مرتب با شماره من تماس میگرفت و با معرفی خود بهنام علیرضا از من خواست تا با او آشنا شوم. ابتدا در تماسهای تلفنی صورتگرفته از سوی علیرضا به تندی جوابش را میدادم و بعد به تماسهایش جواب نداده و حتی او را تهدید به شکایت کردم اما به تدریج و آرامآرام رابطهای تلفنی بین ما ایجاد شد. حتی زمانیکه علیرضا متوجه شد که من در تهران زندگی میکنم، با این حال به ادامه تماس خود با من اصرار داشت و حتی برای دیدن من به تهران آمد.»
همسر مقتول درباره نحوه ارتکاب جنایت گفت: «بعد از گذشت مدتی، یک روز و به صورت کاملا اتفاقی درباره نحوه رفتار همسرم با علیرضا صحبت میکردم که ناگهان از او خواهش کردم تا اگر میتواند همسرم را برای نوع رفتارش تنبیه کند و او هم بلافاصله قبول کرد. یک هفته قبل از جنایت کلید در پارکینگ را به علیرضا دادم تا روز حادثه زمانیکه همسرم به قصد خارجشدن از خانه به پارکینگ رفته بود، علیرضا او را با چاقو زد و به سرعت از محل فرار کرد.» با توجه به اعترافهای همسر مقتول، «علیرضا. الف» دو روز پیش دستگیر شد.
در همان تحقیقات اولیه، علیرضا به ارتکاب جنایت اعتراف و یکی از دوستان خود به نام «بهنام. ف» (۲۳ ساله) را هم بهعنوان همدست خود در جنایت معرفی کرد که بلافاصله بهنام هم دستگیر و هر دو، به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند. با توجه به اعترافهای متهمان درباره نقش هرکدام در این جنایت، قرار بازداشت موقت برای هر سه متهم پرونده (همسر مقتول، علیرضا و بهنام) صادر و متهمان برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتهاند.